تلویزیون یا دورنما (به فرانسوی: Télévision)، سامانهای ارتباطی برای پخش و دریافت تصاویر متحرک و صداها از مسافتی دور است. همچنین دستگاه گیرنده در این سامانه، تلویزیون نام دارد. امروزه در ایران، به مجموعه فراهم کننده و پخش کننده برنامههای تلویزیونی، سیما گفته میشود.

از جان لوگی برد دانشمند و مخترع اسکاتلندی به عنوان مخترع تلویزیون یاد میشود، گرچه دانشمندان و مخترعان بسیار دیگری مانند پائول نیپکو، بوریس روزینگ، ولادیمیر زورکین و فیلو فارنزورث از اواخر سده ۱۹ میلادی تاکنون در توسعه و تکمیل فناوری تلویزیون نقش موثر داشتهاند.
واژه پژوهی نام تلویزیون
واژه تلویزیون که از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته خود واژه ای دورگهاست که بخش نخست آن از واژه یونانی تله- (دور) و بخش دوم آن از واژه لاتین ویزیو (دید) گرفته شدهاست. با اینکه در بیشتر زبانها همین واژه تلویزیون (البته با تلفظهای بسیار گوناگون) به کار میرود برخی زبانها واژههای خود را برای این مفهوم دارند. برای نمونه در زبان آلمانی برای تلویزیون همیشه واژه Fernsehen به کار برده میشود که معنی واژگانی آن «دوردید» است. یا در زبان ژرمنی نیدرساکسنی به تلویزیون Kiekschapp میگویند که معنی لغوی آن «نگرش» است.
تاریخچه
تاریخ پیدایش تلویزیون به سال ۱۸۸۴ میلادی برمیگردد. زمانی که یک دانش آموز آلمانی به نام پائول نیپکو نخستین سیستم الکترومکانیکی تلویزیونی را با توانایی انتقال یک تصویر ثابت اختراع کرد. این سیستم از طریق روشن کردن یک عکس بهوسیله لنز و یک صفحه چرخشی کار میکرد (صفحه نیپکو). روزنههای چهارگوش (سوراخهای کوچک) بر روی صفحه بریدهشده بودند و خطهای عکس را تا جایی که عکس کاملاً پویش شود دنبال میکردند. هر چه تعداد این روزنه ها بیشتر میشد خطهای بیشتری هم دنبال میشدند، و از این رو جزئیات بیشتری هم نمایان میشد. دستگاه نیپکو تا پیشرفت فناوری تقویتکننده الکترونیکی لامپ خلأ و لامپ پرتو کاتدی عملاً قابل استفاده نبود. در سال ۱۹۰۷، بوریس روزینگ دانشمند روس برای نخستین بار توانست با استفاده از لامپ پرتو کاتدی در دستگاه گیرنده تلویزیونی، شکلهای ساده هندسی را از طریق تلویزیون منتقل نماید. در سال ۱۹۲۳، ولادیمیر زوریکین دانشمند دیگر روس صفحه نیپکو را با یک عنصر الکترونیکی جایگزین کرد. این موضوع باعث بهوجودآمدن سطح بالاتری از جزئیات بدون افزایش تعداد پویشها در واحد زمان شد. در سالهای نخست دهه ۱۹۰۰ (۱۲۸۰ خورشیدی) مهندسان در یافتند که میتوان تصویر را با استفاده از امواج رادیویی فرستاد. اما این کار تا سال ۱۹۲۶ (۱۳۰۵ خورشیدی) عملی نشد.
سرانجام جان لوگی برد دانشمند اسکاتلندی با استفاده از دیسک نیپکو برای نخستین بار موفق شد تصاویر متحرک تلویزیونی ضد نور (در سال ۱۹۲۵) و تصاویر متحرک سیاه و سفید (۱۹۲۶) را در لندن منتقل نماید. اختراع جان لوگی برد نخستین انتقال تصویر واقعی تلویزیونی به شمار میرود. تنها یک سال بعد در ۱۹۲۷، جان لوگی برد نخستین دستگاه ضبط تصاویر ویدئویی را اختراع کرد. وی با استفاده از مدولاسیون توانست سیگنالهای دوربین تلویزیونی خود را تا حد سیگنالهای صوتی تغییر دهد و سپس آنها را روی صفحه ضبط صوت ۱۰ اینچی ضبط کند. چند صفحه از ویدئوهای ضبط شده جان لوگی برد باقیماندهاند که ویدئوهای ضبط شده در آنها در دهه ۱۹۹۰ با استفاده از تکنولوژی دیجیتال استخراج و بازسازی شدند.
جان لوگی برد همچنین تلویزیون رنگی مکانیکی را در سال ۱۹۲۸ عرضه کرد. سیستم برد کاملاً با لامپ تصویر الکترونیکی و دوربینهای امروزی متفاوت بود. در سیستم او تصویر به کمک صفحه گردان عظیمی به طور مکانیکی، روییده میشد. این صفحهٔ گردان سوراخهایی برای عبور نور داشت. کیفیت اولین تصاویر او خیلی بد بود و فقط ۳۰ خط داشت. اولین تلویزیون مکانیکی از صفحه نیپکو با سه فنر مارپیچ استفاده می کرد که هر فنر برای یکی از سه رنگ اصلی (قرمز، سبز، آبی) بهکار بردهمی شد، در آن زمان عده کمی از مردم دستگاه تلویزیون داشتند و داشتن تجربه تماشای تلویزیون اهمیت چندانی نداشت.
در سال ۱۹۳۵ اولین سیستم تلویزیون الکترونیکی توسط شرکت EMI شرح داده شد. در سال ۱۹۳۹ شانزده شرکت در آمریکا شروع به ساخت یا طراحی برای ساخت دستگاه تلویزیون الکترونیکی کردند. در سال ۱۹۴۱ کمیتهای بینالمللی سیستمهای تلویزیونی NTSC یک مجموعه راهنما برای مخابره تلویزیون الکترونیکی ارایه داد.
دهه ۱۹۵۰ یک دوره زمانی مهم و طلایی در پیشرفت تلویزیون به شمار میآید. مبدأ تلویزیونهای سیاه سفید سال ۱۹۵۶ است. هزینه دستگاه تلویزیون سر انجام در این زمان کاهش پیداکرد. در سال ۱۹۵۳ (۱۳۲۲ خورشیدی) تلویزیون رنگی و در دو دههٔ اخیر تلویزیونهای مسطح اختراع شدند. منشاء تلویزیون امروزی میتواند در زمان گذشته با کشف خاصیت هدایت نوری ماده سلنیم توسط ویلوگبی اسمیت در سال ۱۸۷۳و اختراع دیسک اسکن توسط پاول نیپکوو در سال ۱۸۸۴ بررسی و ردیابی شود. همه سیستمهای عملی و کاربردی تلویزیون از این اصل بنیادی اسکن یک تصویر برای تولید سیگنالهای سری زمانی برای نمایش آن میباشند. این نمایش تصویری سپس به وسیلهای ارسال میشود که برخلاف عمل اسکن کردن عمل میکند. دستگاه آخری، تلویزیون (یا دستگاه تلویزیون) است که با توجه به توانائیهای چشم انسان تصویر یکسان ومناسبی تهیه و نمایش میدهد.
تکنیکهای الکترومکانیکی پیش از جنگ جهانی دوم بطور قابل ملاحظهای توسط چارلز فرانسیس جنکینز و جان لوگی بِرد توسعه و تکمیل شد.
تلویزیون به خاطر ارائه تصویر از رادیو جاذبه بیشتری دارد و بعد تازهای به آن ارائه میکند چشمها را به خود خیره میکند و به علاوه فهم پیام را آسانتر میکند چون تصویر وصدا اطلات عات کاملتری به مخاطب میدهد تلویزیون از جهت کنترل و تسلط بر افکار عمومی رسانهای بسیار قوی و موثر است در کشورهای پیشرفته امروزه رادیو به عنوان وسیله ار تباط بین اللمل مورد استفاده قرار میگیرد
پخش منظم برنامهها در ایالات متحده آمریکا انجام شد بریتانیای کبیر، آلمان، فرانسه، اتحاد جماهیر شوروی پیش از جنگ جهانی دوم بود. اولین پخش تلویزیونی منظم با سطح مدرن که (۲۴۰ خط یا بیشتر) تعریف میشود، در بریتانیا در سال ۱۹۳۶ انجام شد، بزودی به «سیستم A» با ۴۰۵ خط ارتقا یافت. شبکههای پخش محلی در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۴۶ شروع به کار کردند و تا اواسط دهه ۱۹۵۰ تلویزیون بخش عمومی و همگانی زندگی آمریکایی شد. وقتی که پخش از طریق هوای آمریکای شمالی در اول هزینههای جانبی برای مشتریان (به عنوان مثال هزینه دسترسی و استفاده بیشتر و نگهداری تجهیزات و سختافزار) نداشت و پخش کنندگان تلویزیونی فبلا هزینههای خود را از طریق درآمدهای پخش آگهی تامین میکردند، مشتریان تلویزیون ایالات متحده آمریکا بطور فزایندهای برنامههای دلخواه خود را از طریق ثبت نام در سیستم تلویزیون کابلی یا فرستندههای ماهوارهای مستقیماً به خانه خود بدست آوردند. در بریتانیا از سوی دیگر، صاحبان هر تلویزیون باید هزینه مجوز تلویزیون را بطور سالیانه پرداخت کنند.
در دهه ۱۹۶۰ ژاپنیها با استانداردهای NTSC موافقت کردند. در اواخر همان دهه اروپا دو استاندارد جدید مخابره تلویزیون معرفی کرد:
SECAM: استاندارد پخش تلویزیونی در فرانسه و خاورمیانه و قسمت هایی از اروپای شرقی.
PAL: استاندارد تلویزیون حکمفرما در اروپا.
اولین تلویزیون رنگی به وسیله تکنولوژیهای پردازش سیگنال دیجیتالی مجتمع، در سال ۱۹۸۳ به بازار عرضه شد.
در یک جلسه در سال ۱۹۹۳ گروه تصویر متحرک (MPEG) تعریف ویدیو، صوت وسیستم-های MPEG-2 را کامل کردند. از تاریخ ۱۹۹۹ بیشتر رسانههای ارتباط به تکنولوژی دیجیتال تغییر پیدا کردند.
در ژانویه ۲۰۱۳ ، الجی الکترونیکس نخستین تلویزیون تجاری بر پایه دیود گسیل نور ارگانیک (OLED) را روانه بازار کرد. صفحه تلویزیونی این نسل از نمایشگرها به نسبت تلویزیونهای السیدی متداول و نمایشگرهای پلاسما بسیار نازک تر، کارآمدتر، تواناتر و واضحتر هستند.
تکنولوژی
اجزای یک سیستم تلویزیون
اجزای یک سیستم تلویزیون ساده عبارتند از:
یک منبع تصویر- این میتواند یک دوربین ویدئوی حرفهای برای عکسبرداری زنده و ارسال فیلم باشد.
یک منبع صدا
یک فرستنده که یک یا چند سیگنال تلویزیونی را با اطلاعات تصویر و صدا برای ارسال مدوله میکند.
یک گیرنده (تلویزیون) که سیگنالهای تصویر و صدا را دوباره از پخش تلویزیونی بازیابی میکند.
یک وسیله نمایشگر که سیگنالهای الکتریکی را به نور مرئی تبدیل میکند.
یک وسیله صوتی که سیگنالهای الکتریکی را به امواج صدا تبدیل میکند که همراه تصویر پخش میشوند.
سیستمهای کاربردی تلویزیون شامل تجهیزاتی برای انتخاب منابع مختلف تصویر، مخلوط و ترکیب کردن تصاویر از چندین منبع بصورت یک تصویر، درج سیگنالهای ویدئویی از قبل ضبط شده، همزمان کردن سیگنالهای منابع مختلف، و تولید تصویر مستقیم با کامپیوتر برای منظورهایی مانند معرفی اطلاعات ایستگاه پخش میباشد. ارسال میتواند از طریق هوا و توسط فرستندههای زمینی، از طریق کابلهای فلزی یا نوری، یا توسط رادیو با ماهواره صورت گیرد. ممکن است در هر جایی بصورت زنجیروار سیستمهای دیجیتال تعبیه شوند تا امکان کیفیت بهتر ارسال تصاویر را فراهم سازند، پهنای باند ارسال را کاهش دهند، افکتهای مخصوص اضافه کنند، و امنیت و حفظ اطلاعات ارسال شده را جهت جلوگیری از دریافت آنها توسط کسانی که دراین سرویسها ثبت نام نکردهاند فراهم کنند.
تکنولوژی نمایشگر
به لطف پیشرفت در تکنولوژی نمایشگرها، امروزه چندین نوع مختلف از نمایشگرهای ویدئویی وجود دارد که در دستگاههای تلویزیون استفاده میشوند:
"CRT" نمایشگرهای رایجتر لامپ اشعه کاتدی. این نوع نمایشگرها زیاد گران نیستند و تکنولوژی ویرایش شده برای آنها وجود دارد که بهترین کیفیت تصویر را در حالت کلی فراهم میکند. آز آنجایی که رزولاسیون اصلی این نمایشگرها ثابت نیست، در بعضی از موارد آنها قابلیت نمایش منابعی با رزولاسیونهای متفاوت را با کیفیت تصویر بالا دارند.
" پانل فلت LCD" یاً"پلاسما: پیشرفتهای جدید نمایشگر پانل فلت برای تلویزیونها که از سیستم نمایشگر کریستال مایع ماتریکس فعال، نمایشگر LCD یا فناوری نمایشگر پلاسما را به ارمغان آوردهاست. پانل فلت LCDها و نمایشگر پلاسمابه اندازه ۱ اینچ صخامت دارند و میتوانند مانند یک تابلو از دیوار آویزان شوند یا روی پایه قرار بگیرند. بعضی مدلها را میتوانند به عنوان نمایشگر رایانه به کار برد.
هرکدام نقاط ضعف و مزایای مخصوص خود را دارند. نمایشگر LCD پانل تخت میتواند زاویه مشاهده را کمتر و باریکتر کرده و بنابراین با محیط خانه تناسب نداشته باشد. صفحههای نورافکن عقبی در شرایط طبیعی روشنایی روز یا اتاقهایی که کاملاً روشن هستند بخوبی عمل نمیکنند و به محلهای مشاهده تاریک نیاز دارند. در سالهای اخیر، پانلهای LED در ساخت تلویزیون مخصوصا تلویزیونهای با اندازه بزرگ استفاده میشود. نمایشگرهای LED باریک تر از LCD هستند و مصرفبرق کمتری دارند اما از لحاظ کیفیت تصویر تفاوت چندانی با LCD ندارند. نمایشگرهای LED گران تر از LCD هستند.
واژههای مربوط به تلویزیون
وضوح تصویر مجموعه تعداد نقاط منفردی است که به عنوان پیکسلها در روی صفحه مورد نظر شناخته میشود. وضوح نمونه ۸۰۰x۶۰۰ بدین معنی است که صفحه تلویزیون ۸۰۰ پیکسل در عرض خود و ۶۰۰  پیکسل در محور عمودی دارد. وضوح بالای مشخص شده وضوح بیشتر تصویر را نشان میدهد.
کنتراست یک اندازه گیری میزان نقاط روشن و تاریک روی صفحه میباشد. معیار نسبت بالاتر کنتراست، تصویرهای بهتر و جالب تر ارائه میکنند که واژهای برای جزئیات غنی بودن مقدار عمق و سایه تصاویر است.
روشنایی تصویر میزان لرزش و ضعف و خرابی رنگها را اندازه میگیرد اندازه گیری cd/m^2معادل مقدار شمعهایی است که لازم هستند تا به تصویر قدرت و کیفیت دهند.
باند فرستادن
باندهای مختلف از بسامدهایی که تلویزیونها در آنها کار میکنند، بستگی به کشور محل استفاده دارند. سیگنالهای VHF و UHF در باندهای I IIو V معمولاً استفاده میشوند. فرکانسهای پایین تر پهنای باند کافی برای برای تلویزیون ندارند. اگرچه BBC در اوایل از باند I VHF در ۴۵ مگاهرتز، استفاده میکرد، این فرکانس مدت زیادی برای این مورد استفاده نشد. باند II برای ارسال و پخش رادیویی FM استفاده میشود. بسامدهای بالاتر بیشتر مانند موجهای نور عمل میکنند و در ساختمانها نفوذ نمیکنند یا از اطراف موانع بخوبی رد نمیشوند که بتوانند برای پخش سیستم تلویزیونی سنتی مورد استفاده قرار بگیرند، بنابراین آنها بطور عمومی برای پخش ماهوارهای استفاده میشوند، که از فرکانسهایی در حدود ۱۰ گیگاهرتز استفاده میکند. سیستمهای تلویزیونی در بیشتر کشورها سیگنالهای ویدئو را مانند سیگنالهای AM، (مدولاسیون دامنه) و صدا را به صورت سیگنالهای FM، (مدولاسیون بسامد) رله میکنند. یک استثنا در این مورد کشور فرانسه است که صدا را مانند سیگنالهای AM رله میکند.
معیار نسبتها
"معیار نسبت" به اندازه گیریهای افقی به عمودی تصویر گفته میشود. تلویزیونهایی که بطور مکانیکی اسکن میشدند در اول توسط جان لوگی بایرد در سال ۱۹۲۶ با معیار نسبت ۷٫۳، مورد استفاده قرار گرفتند که در جهت سرو شانه یک شخص در مشاهده نمای نزدیک بود.
بیشتر سیستمهای تلویزیونی اولیه از اواسط دهه ۱۹۳۰ به این طرف همان معیار نسبت به میزان ۴:۳ که برای تطابق با معیار آکادمی در فیلمهای سینمایی آن زمان استفاده میشد، انتخاب کرده بودند. این معیار نسبت بقدر کافی مربع شکل بود که بطور راحت و آسانی در اطراف لامپ اشعه کاتدی نمایشگرهای CRT که میتوانست با فناوری، تولید وساخت آن زمان تهیه شود، استفاده شود. (فناوری CRT امروزی به تولیدکنندگان امکان میدهد که لامپهای خیلی حهن تر و صاف تر که تکنولوژیهای صفحه تخت آن را بطور ثابت خیلی عمومی و رایج تر کرده و محدودیتهای تکنیکی معیار نسبت را ندارد، تولید کنند). سرویس تلویزیونی BBCاز لامپهای بیشتر مربع مانند۵:۴ معیار نسبت از سال ۱۹۳۶ به 3 April ۱۹۵۰ موقعی که به معیار نسبت ۴:۳ سویچ میشود، استفاده میکند. این کار مشکلات جدی ایجاد نمیکرد، چون بیشتر دستگاههای تلویزیونهای آن زمان از لامپهای گرد و دایرهای شکل که به راحتی با معیار نسبت ۴:۳ هنگام تغییر ارسال سیگنالها تنظیم میشدند، استفاده میکردند.
در دهه ۱۹۵۰ استودیوهای فیلم به سمت صفحه پهن تمایل ورزیدند و معیار نسبتهایی مانند سینما اسکوپ تلاش کرد که محصولات تولیدی خود را از برنامههای تلویزیونی دور نگهدارد. اگرچه در اول این کار فقط یک حیله بود ولی صفحه پهن هنوز فرمت انتخاب امروزی است و معیار نسبت مربع شکل فیلمها بندرت دیده میشوند. بعضی افراد میگویند که صفحه پهن موقعی که اشیای را بلند هستند بصورت سراسرنما نشان میدهد واقعاً یک ایراد و مشکل بزرگ است، بعضی دیگر میگویند که مشاهده طبیعی بیشتر از بلندی سراسرنما است و بنابراین نمایشگرهای صفحه پهن برای چشم مناسب هستند.
سویچ و تغییر به سیستمهای تلویزیونی دیجیتال به عنوان یک فرصت برای تغییر فرمت تلویزیونی از معیار نسبت قدیمی ۴:۳ (۱٫۳۳:۱) به معیار نسبت ۱۶:۹ (تقریباً ۱٫۷۸:۱) استفاده شد. این عمل تلویزیونها را قادر میسازد که به معیار نسبت صفحه پهن مدرن یا سینما که معیار نسبتی از ۱٫۶۶:۱ از ۱٫۸۵:۱ تا ۲٫۳۵:۱ دارند، نزدیکتر شوند. دومتد برای حمل و انتقال محتویات صفحه پهن وجود دارد آنکه برای استفاده بهتر است فرمت صفحه پهن آنامورفیک نامیده میشوند. این فرمت خیلی مشابه تکنیک استفاده شده برای فریم فیلم صفحه پهن در داخل فریم فیلم ۱٫۳۳:۱٫۳۵ میلیمتری است. تصویر هنگام ضبط بطور افقی فشرده میشود، و سپس هنگام پخش دوباره باز و گسترده میشود. فرمت ۱۶:۹ صفحه پهن آنامورفیک اولین فرمتی بود که توسط پخش تلویزیون PALPlus اروپایی معرفی شد و کمی بعد در «صفحه پهن» DVD، ATSC، سیستم تلویزیون با کیفیت بالا(HDTV) از فرمت صفحه پهن، بدون فشردگی افقی یا بازشدن دوباره استفاده میکند.
امروزه «صفحه پهن» از تلویزیون به محاسبه گرها و رایانهها جایی که کامپیوتر رومیزی و کامپیوترهای کیفی بطور عمومی مجهز به نمایشگرهای صفحه پهن میباشند. بعضی شکایات درباره اختلال معیار نسبت تصویر فیلم به علت نرمافزار پخش بعضی از DVDها که این معیار نسبت را در نظر نگرفتهاند وجود دارد، اما این فقط یک چیز فرعی برای کیفیت نرمافزار پخش DVDها است. بعلاوه، نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر رومیزی و کامپیوتر کیفی در معیار نسبت ۱۶:۱۰ هم از نظر اندازه فیزیکی و هم در تعداد پیکسلها و نه در معیار نسبت ۱۶:۹ تلویزیونهای مورد استفاده، که باعث پیچیدگی بیشتر میشود، میباشند. این نتیجه فرضیه یکسان مهندسین کامپیوتر نمایشگر صفحه پهن کامپیوتر است که مردم مشاهده محتویات در معیار نسبت ۱۶:۹ در رایانه خود را بر ناحیهای از صفحه که با کنترلهای پخش معکوس شود، نوار وظایف و دستورها که مانع مشاهده محتویات تمام صفحه میشود، ترجیح میدهند.
عدم تطابق معیار نسبت
عوض شدن و تکمیل صنعت تلویزیون در مورد معیار نسبت (تصویر) بدون مشکلات نبودهاست و حالا هم میتواند مشکلات قابل توجهی هم داشته باشد.
نمایش معیار نسبت صفحه پهن تصویر (مستطیل) در معیار نسبت مناسب (مربع ۴:۳) میتواند نمایش داده شود.
اینچ «جعبه حروف»، فرمت با نوار سیاه در بال و پایین"
با بخشی از تصویر که خراب شده، معمولاً کناره چپ و راست تصویر بریده میشود یا در "وسیله مشاهده و اسکن بخشهای انتخاب شده توسط کاربر بریده میشوند.
با تصویر بطور افقی فشرده شده
یک معیار نسبت مناسب یا یک تصویر (مربع یا ۴:۳) در معیار نسبت صفحه پهن نمایش (مستطیل با افقی طولانی) که در بالا نشان داده شد.
در«(فیلم) جعبه بالایی» فرمت، با نوار عمودی سیاه به سمت چپ و راست
با بخشهای بالایی و پایینی تصویر که بریده شده (یا در «کنار و هنگام اسکن» بخشهای انتخاب شده توسط کاربر) بریده میشوند.
با تصویر افقی که مختل شدهاست.
یک سازگاری عمومی بمباران یا تهیه موادی است که معیار نسبت ۱۴:۹ ارائه میدهند و قسمتی از تصاویر را در هر سمت برای نمایش با معیار ۴:۳ حذف میکنند، و بعضی قسمتهای تصاویر را در نمایش با معیار ۱۶:۹ حذف و بریده میکنند. در سالهای اخیر عملکرد سینما توگرافیک که به نام]]فیلم سوپر ۳۵ میلیمتری (برنده و قهرمان شده توسط) جیمز کامرون برای فیلم تعدادی از فیلمهای سینمایی مهم را را مانند "تایتانیک"، «قانوناً بلوند»، «قدرت آوستین“، و»ببر کمین گرفته، هیولای مخفی«استفاده شدهاست. این نتیجه باعث ایجاد این نظریه شد که فیلم نگاتیو دوربین میتواند برای تهیه چاپهای تئاتری صفحه پهن و هم استاندارد»تمام صفحه«استفاده شود که با استفاده از آنها برای تلویزیون /VHS/DVD از نیاز به»جعبه حروف«یا کاهش اطلاعات با موقعیت خراب شدن»پن –و- اسکن" ایجاد میشود اجتناب شود.
تجهیزات جانبی تلویزیون
امروزه بسیاری از تجهیزات جانبی برای تلویزیون وجود دارد که شامل کنسولهای بازیهای کامپیوتری و ویدئویی، ضبط کننده ویدئو کاست، جعبه بالایی برای تلویزیون کابلی، تلویزیون ماهوارهای DVB و دستگاههای DVB-T، گیرنده تلویزیون دیجیتال، پخش کنندههای DVD، یا ضبط کننده ویدئوی دیجیتال (شامل ضبط کنندههای ویدئی شخصی، PVRs) میباشند. بازار وسایل جانبی به رشد خود همگام با توسعه تکنولوژی جدید ادامه دادهاست.
استفاده در مناطق مختلف جغرافیایی
محتویات
آگهی و تبلیغات
از زمان راه اندازی تلویزیونهای تجاری در ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۴۰، این تلویزیونها بیشتر جهانگیر شدند و متدهای رایج و عمومی برای فروختن محصولات از هر نوعی، مخصوصا کالاهای مصرفی از طریق تبلیغات تلویزیونی رواج یافت. قیمتهای آگهیها و تبلیغات در آغاز توسط معیار نیلسون تعیین میشد.
تهیه برنامه
انجام و تهیه برنامههای تلویزیونی که برای عموم مردم پخش شود میتواند به روشهای متفاوت بسیاری انجام شود. بعد از تولید مرحله بعدی بازاریابی و انتقال محصولات به بازارهایی است که برای استفاده از آن باز هستند. این کار بطور نمونه در دو سطح اتفاق میافتد:
"اجرای اولیه"یا "پخش اولیه"- یک تولید کننده برنامههایی از یک یا چند قسمت تولید میکند و آن را از یک ایستگاه یا شبکه که برای آن محصول هزینه پرداخت کرده و یا مجوزی برای پخش آن اخذ شدهاست، پخش میکند.
"بازپخش"- این واژهای است که بطور گستردهای برای توصیف استفاده مجدد از برنامه ها (بعد از پخش اولیه) بکار میرود. این کار شامل بزپخش در کشور تهیهکننده یادر سطح بینالمللی است که ممکن است توسط تولید کننده انجام و مدیریت شود یا نشود.
جنبههای اجتماعی
خطرات احتمالی
پا به پای رشد فرهنگی و تاثیر فرهنگی تلویزیون در جامعه و خانواده، ندای مذهبی قانونگزاران، دانشمندان و والدین در مورد کیفیت و تأثیر وسایل ارتباط جمعی بالا گرفتهاست. برای مثال دولت سوئد محدودیتها و ممنوعیتهای کلی برای آگهی برای بچههای پایین تر از سن دوازده سالگی در سال ۱۹۹۱ وضع کردهاست. بر اسات نتایج تحقیات انجام شده در درهههای اخیر الگوهای فعالیت مغز بچهها در موقع مشاهده خشونت نشان میدهد بچهها با مشاهده خشونت تحریک میشوند و این خشونت مشاهده شده در منطقهای از مغز خود (بخش عقبی قشر خاکستری) ذخیره میشود که باعث صدمه به حافظه دراز مدت میشود.
در سال ۲۰۰۲ برخی منابع اعلام کردند که نتایج بررسیهای آنها نشان داده تماشای مداوم تلویزیون تفاوتی با انواع دیگر اعتیاد ندارد، و گزارشهایی حاکی از این است که عوارض تماشای تلویزیون میان برخی خانوادهها تا حدی شدید بود که باعث شده خانوادهها از تماشای تلویزیون خودداری کنند.(ساینتیفیک امریکن)
یک مطالعه جغرافیایی در مناطق مختلف نیوزلند که ۱۰۰۰ نفر (از سنین پایین تا ۲۶ سالگی) در آن شرکت داشتهاند نشان میدهد که " تماشای تلویزیون در زمان بچگی و بزرگسالی با میزان ضعف تحصیلی تا سن ۲۶ سال ارتباط دارد. به بیان دیگر، هرچقدر یک بچه بیشتر تلویزیون تماشا میکند، کمتر او مایل به تمام کردن مدرسه و رفتن به دانشگاه میباشد.
در ایسلند ساعتهای پخش تلویزیونی تا سال ۱۹۸۴ محدود شده بود و هیچ برنامه تلویزیونی در روزهای پنجشنبه یا در تمام طول ماه ژوئن پخش نمیشد.
«علیرغم این تحقیق و بررسی، بسیاری از دست اندرکاران وسایل ارتباط جمعی امروزه چنین مطالعاتی را به عنوان روش مناسب و با ارزشی ترد میکنند. به عنوان یک مثال از این مقوله فکری، مقاله دیوید گاونلت را در»(ده ضعف مدل 'تأثیر' رسانهها) ببینید.
تقریباً از زمان اختراع این وسیله ارتباط جمعی هزینههایی برای بعضی از برنامهها به اشکال ختلف وجود داشتهاست که برنامههای نامناسب خطرناک و گمراه کننده[ یا رفتار و اعمال نامناسب وجود داشتهاست. منتقدانی مانند جین کیلبورن ادعا کردهاند که تصاویر تلویزیون مانند وسایل ارتباط جمعی گسترده دیگر به دختران جوان صدمه و لطمه میزند. نکته پردازان دیگر مانند سات ژالی پروندهای تهیه کردهاند دال بر اینکه آگهیهای تلویزیونی در ایالات متحده آمریکا بر خوشحالی و شادی مردم تاثیر فزایندهای دارد وآنها را برای خرید کالاها و محصولات تشویق میکند. جرج گربنر نشان دادهاست که تصویرسازی گاهگاهی از جنایات، بهویژه بزهکاری جوانان و افراد کم سن و سال، باعث ایجاد موضوع نشانگان و بیماری جهانی شدهاست. در بررسی در میان تماشاچیان تلویزیون، میزان این جنایات و خلافها خیلی بیشتر از دیگر افراد است.
گرایشهای فناوری
تلویزیون در اوایل اختراع خود یک رسانه گروهی کوتاهمدت بود. طرفداران برنامههای منظم و معمولی برای لیست شدن در برنامههای تلویزیونی طرح ریزی کردند، و بدین جهت توانستند که برنامههای مورد علاقه خود را در زمان معین پخش، تماشا کنند. واژه «قرار ملاقات تلویزیون» معادل بازاریابهایی است که این ضمیمه شدن را توضیح و توصیف میکنند.
تماشاچی بودن تلویزیون بر طبق برنامه بندی با اختراع ضبط و پخش کنندههای برنامههای ویدئویی مانند ضبط کننده ویدئو کاست و ضبط کننده ویدئویی دیجیتال کاهش پیدا کردهاست. مشتریان میتوانند برنامهها را در طرح زمان بندی خود یکبار تماشا کرده و ضبط کنند. تهیهکنندگان خدمات تلویزیونی همچنین ویدئو درخواستی را که مجموعهای از برنامهها است ارائه میکنند که میتواند در هر زمانی تماشا شود.
هم شبکههای تلفنهای همراه و هم اینترنت قابلیت حمل امواج و برنامههای ویدئویی را دارند. قبلاً مقدار خوبی از تلویزیون اینترنتی موجود بود که به صورت برنامههای زنده یا فابل قابل داونلود بود. تلویزیون تلفنهای همراه برای ارائه این جریانها بعد از تکمیل و پیشی گرفتن تلویزیون دیجیتالی از طریق هوا بر سیستمهای آنالوگ و غلبه بر بعضی از مشکلات تکنیکی- مخصوصا نوعی که به عمر باتری بستگی دارد، طراحی شدند.
خبرنگار
خبرنگار کسی است که با اتکا به ذوق و استعداد شخصی، پس از گذارنیدن دورهٔ آموزش تخصصی و همچنین با توجه به مسئولیت اجتماعی که این پیشه بر گردن او میگذارد، وظیفه بدستآوردن، آمادهکردن، گردآوری و ساماندادن اخبار و انتقال آنها را با وسایل ارتباط جمعی (مطبوعات، رادیو، تلویزیون و خبرگزاری) به مخاطبان بر گردن دارد.
برپایهٔ اعلامیه سازمان یونسکو، خبرنگاران باید کوشش کنند تا اخباری که در اختیار عموم میگذارند درست، دقیق و معتبر باشد و در درستی اخباری که به دست میآورند، پژوهش و اندیشه کنند. خبرنگاران نباید حقیقتی را عمداً تحریف یا خراب کنند و نیز هیچ گونه مطلبی را نباید از دید مردم پنهان نگهدارند.
ویژگیهای یک خبرنگار
خبرنگار باید رسانهای را که در آن کار میکند، بشناسد. از ظرفیت و کارایی آن آگاه باشد. ماهیت رسانه و توان خبررسانی آن باید برای او روشن باشد. اگر از خبرنگاری بپرسند خبری را که تهیه کردهای برای چه رسانهای است؟ (رادیو، تلویزیون، یا مطبوعات) باید پاسخ دقیق او منطبق باشد با شناختی که از هر کدام از رسانهها دارد. هر چه شناخت خبرنگار از رسانهای که در آن کار میکند بیشتر باشد، دقیق تر عمل خواهد کرد. نگاه بی اعتنا و بیان سرد و مصنوعی برخی از خبرنگاران و در نتیجه گزارش خنثی یا کم اثر آنها ناشی از ضعف شناخت از توان رسانهاست. امروز خبرنگاران بزرگ «رسانه» را «قدرت» میدانند و با این دیدگاه وارد عرصه خبر و خبرنگاری میشوند. بنابراین خبرنگار باید رسانه را بشناسد، بعد برای آن کار کند.
خبرنگار باید تفاوت «خبر» و «رویداد» را بداند و از سیر تحول یک «رویداد» به «خبر» آگاه باشد. اگر از خبرنگاری بپرسند «خبر چیست؟» او باید از جایگاه یک صاحب نظر و یک کارشناس خبر اظهار نظر کند؛ نه اینکه کلمات حفظ شدهای را باز گوید با این گمان که خبر را تعریف کردهاست. خبرنگاری که خبر را نمیشناسد، چگونه میتواند به صحت و جامعیت آن پی ببرد؟ شناخت خبر مستلزم شناخت اوضاع سیاسی جهان و جامعهاست.
چهره و لحن گفتار برخی از خبرنگاران در جلوی دوربین نشان از بیگانه بودن آنها با عمق خبری است که در صحنه آن قرار دارند. خبرنگار باید بداند که مخاطب و بیننده خبر تا چه اندازه برای شنیدن و دیدن گزارش خبری او حساس و هوشیار است. هر چه شناخت خبرنگار از خبر بیشتر و از نیازها و حساسیتهای مخاطب آگاه باشد، در تهیه و تولید و نگارش و بیان خبر دقیق تر عمل میکند.
خبرنگار باید خبرگزاریهای مختلف جهان بویژه غولهای خبری جهان را بشناسد. این شناخت به نگاه و فکر او وسعت میبخشد. وقتی به راز موفقیت خبرگزاریهای جهان پی برد و دانست که همه چیز در گرو عملکرد درست خبرنگاران آنها بودهاست، به جایگاه و حساسیت کار خود بیشتر پی میبرد.
مهارت ارتباطی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است. ارتباط با همه چیز و همه کس، تقریباً بدون محدودیت. خبرنگار باید بتواند خود را با صحنه تصادف، زلزله، سیل، آتش سوزی، جنگ، جشنهای ملی و مذهبی، مراسم ویژه، راهپیماییها و نمونههای مرتبط وفق دهد و مرتبط سازد. همچنین بتواند با کودک خردسال، نوجوان، جوان، پیر، کارگر و کارمند، هنرمند، قهرمان، دانشمند، افراد مثبت و منفی ارتباط برقرار کند. او باید بتواند هم با دختر خردسالی که تازه به مدرسه وارد شده گفتگو کند و هم با پیرزن ۹۰ سالهای که در خانه سالمندان دوران سخت زندگی خود را سپری میکند، هم کلام شود. خبرنگار این مهارت ارتباط کلامی و غیر کلامی را باید بیاموزد در غیر اینصورت مصاحبههای مضحکی به دست خواهد داد.
آشنایی با نگارش و تنظیم خبر، خبرنگار را در نوشتن متن خبر یا مخابره آن موفق میکند. امروزه خبرگزاریها و رسانهها و بخشهای ممتاز خبری به کلمات و واژهها و عبارتهای خبری بسیار توجه دارند. بار روانی برخی از کلمات تأثیر ویژه دارند. نگارش درست و بدون غلط و رعایت زبان معیار و ایجاز در جمله بندی مهارتی است که خبرنگار باید با آن آشنا باشد. همراهی و هماهنگی کلمات و تصاویر، نگارش خبر را دقیق تر میکند. رعایت سه کلمه برای هر ثانیه تصویر و انتخاب بهترین و مؤثرترین کلمه به تصاویر خبری جذابیت میبخشد. تنظیم خبر نیز اولویت بندی مفاهیم خبری براساس اهمیت هر مفهوم است که خبرنگار در این زمینه بخشی از کار را برعهده دارد.
بیان مناسب، داشتن سلامت اندام گفتاری و صدای مناسب و لحن خبری و غیرمصنوعی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است. تنفس درست، جنس صدا و استفاده درست از صدا و انتخاب لحن مناسب برای بیان، از مهارتهای خبرنگاران آموزش دیدهاست. برخی از خبرنگاران صدای خبری مستقلی دارند که مخاطبان به آن صدا و شیوه بیان علاقهمند هستند. خبرنگار برای دستیابی به بیان نافذ خبری باید جدی باشد و تلاش کند.
چیرگی بر احساسات: خبرنگاران موفق رسانههای بزرگ در گزارشهای خبری تسلیم احساسات خود نمیشوند. همدردی و همدلی با مخاطب با احساساتی شدن متفاوت است. فراموش نشود که حضور خبرنگار در صحنه خبر برای عینیت بخشیدن به خبر است؛ نه تحریک احساسات. مردم نیازی به دیدن صحنههای احساس خبرنگار ندارند؛ آنچه آنها میخواهند دقت، صحت و جامعیت خبر در اسرع وقت است.
بداهه گویی، مهارت ممتازگفتاری است که خبرنگار بر اثر مطالعات و تمرینهای بیانی به آن میرسد. گاهی لازم است خبرنگار از متن آمادهای که تهیه کردهاست جدا شود و از خود چیزی بگوید. این لحظات غافلگیر کننده که کم نیستند، مهارت زبانی خبرنگار یا عجز او را آشکار میکنند. خبرنگار باید برای اینگونه صحنهها آماده باشد.
نرمخبر
در فرهنگ روزنامهنگاری و ارتباطات، نرمخبر (به انگلیسی: Soft News) یکی از سبکهای خبرنویسی است. نرمخبر، ماهیتی گزارشگونه دارد، و عمدتاً برای پوشش موضوعات مورد علاقهٔ انسانی در حوزهٔ عمومی به کار میرود. تمرکز نرمخبر، بیشتر بر روی سرگرمی یا آموزش است، و میتواند زبانی غیررسمی داشته باشد.
برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه، و پرسشگر میدهد، و در حیقیت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
ساختار دایرهای نرمخبر
نرمخبر ساختاری دایرهای دارد؛ یعنی خبر به جایی ختم میشود که لید آنرا آغاز کرده است. در این سبک خبری، برخلاف سبک هرم وارونه، از ارزش اطلاعات در سطور پایانی خبر، کاسته نمیشود.
عناصر خبری در نرمخبر
در این ساختار، وزن عنصر خبری «چرا؟» از بیشترین اهمیت برخوردار است، و خبرنگار با رجوع به منابع مختلف، در صدد پاسخگویی به همین «چرا» است.
خبرهای دایرهای، به غیر از پاسخگویی به مخاطب، پرسشزا هم هستند. این پرسشسازیها عمدتاً برای ترغیب مخاطب به تعقیت رویداد صورت میگیرد. نرمخبر به خواننده میفهماند که خبر به پایان رسیده است، اما رویدادی که عامل نوشتن این خبر بوده، در جهان واقعی ادامه دارد و هنوز به پایان نرسیده است. نرمخبرها در اکثر مواقع با پرسش به پایان میرسند و یا با نقلقول و پیشبینی، خواننده را در تعلیق نگاه میدارند تا وادار به تعقیب خبر شود.
طراح
طراح به کسی میگویند که طراحی میکند.بخشهای اصلی طراحی شامل نقاشی، مجسمه
سازی و معماری است که هنرهای بزرگی هستند.
عامل اصلی طراحی حالات روحی روانی فرد است و یکی از عوامل مهم در پدید آمدن آن
خط است . خط و حرکت دو پدیده ای هستند که همیشه با هم ایجاد می شوند و به هم
مربوطند.هر گونه جلوه ی بصری که با خط ایجاد می شود به حالات روانی و فیزیکی
طراح مربوط می شود .
حالات هیجانی طراح ،شادی و نشاط ، غم و تاثر،آرامش و ضعف و حتی دعا و نیایش .پس
می توان نتیجه گرفت که خط وسیله ی ثبت و ضبط هیجانات درونی طراح و عکس العمل
های او نسبت به جهان خارج است . مطلب دیگر اینکه دستگاه بینایی همه ی افراد
مشابه است اما، ما طرحهای متنوعی از هنرمندان را مشاهده می کنیم که این امر
ناشی از حالات روانی و سیستم عصبی هر فرد می باشد که دنیا را به نحوی خاص خود
می بیند.
طراحی
طراحی به دانش ایجاد یک طرح یا نمایه از هر تصویر ذهنی یا واقعی گفته میشود.
در هنرهای تجسمی، طراحی یا بهصورت یک اثر مستقل و یا بهعنوان پیش طرحی برای
اثر اصلی انجام میشود که در این صورت طرح
مقدماتینیز خوانده میشود. طراحی به دو حوزهٔ کلی تقسیم میشود. یکی حوزهٔ
drawing (رسم) است که شامل برداشتهای شخصی یا تجربههای آزاد طراح از موضوعات
گوناگون با بیان مستقل و به روش های متنوع میباشد و دیگری حوزهٔ design
(طراحی) است که شامل مراحل ترکیب عناصر بصری و فضا بر پایهٔ اصول طرح است و
جنبهٔ کاربردی دارد، مانند رشتههای طراحی صنعتی، طراحی معماری و طراحی
لباس.نقشی که فقط با خط رسم شود و سایهروشن یا لکههای رنگی نداشته باشد طرح
خطینامیده میشود. مهمترین موضوع در طرحهای خطی، خطوط پیرامونی اشیاء
است.طراحی فنی و مهندسی با خطکش، پرگار، گونیا و ابزارهایی مانند آنها انجام
میشود.
الگوی طراحی
الگوی طراحی مستنداتی هستند که از راهحلهای موفق برای رده خاصی از مشکلات
بوجود آمده و از آنها در حل مسائل آتی استفاده میشود. در ابتدا یک مهندس
معمار به نام کریستوفر الکساندر از الگوهای طراحی در زمینه کاری خود استفاده
نمود، بعدها این ایده در زمینههای کاری دیگر نیز گسترش یافته و مخصوصا در
برنامهنویسی بسیار پررنگ گردید.
الگوی طراحی در مهندسی نرمافزار
انواع الگوهای طراحی
در ابتدا چندین الگوی طراحی زیربنایی در زمینه مهندسی کامپیوتر مطرح گشت که
تعداد آنها حدود ۲۰ عدد بود. ولی اکنون الگوهای طراحی به بیش از ۱۰۰ عدد رسیده
به طوری که دیگر نمیتوان تمامی آنها را در یکجا نام برد.
تعدادی از معروفترین الگوهای طراحی را در زیر نام میبریم:
الگوی طراحی آداپتور
الگوی طراحی دستور
الگوی طراحی پل
الگوی طراحی دکوراتور
الگوی طراحی کارخانه
الگوی طراحی وارونگی کنترل
هسته تفکری
با وجود اینکه تعداد الگوهای طراحی در طول زمان افزایش یافته و همچنان افزایش
مییابد، تفکر اصلیای که برروی تمامی آنها سایه افکنده و مانند موتور محرکه
برای الگوهای طراحیست دو قانون کلی مهندسی نرمافزار است:
پیادهسازی را از واسط برنامه(interface) جدا کنید.
هیچگاه پیادهسازی را استفاده نکرده بلکه تنها از واسطهای برنامه استفاده
کنید. همچنین عدهای بر این نظرند که الگوهای طراحی به دلیل مشکلاتی که نوع
تفکر در یک زبان برنامهنویسی دارد بوجود آمدهاند و اگر به طرز تفکری ایدهآل
در زمینه زبانهای نرمافزاری برسیم دیگر نیازی نیست تا راهکارهایی غیرمعمول
برای مشکلات استفاده کنیم.در هر حال تا رسیدن به آن نقطه آرمانی میتوان از
الگوهای طراحی برای حل مشکلات خاص استفاده نمود.
طراحی رایانهای
طراحی رایانهاییا کَد، به انگلیسی (Computer Aided Design) به استفاده از
فناوری رایانه در فرایند طراحی و مستندسازی طراحی گفته میشود.
امروزه بسیاری از مراحل طراحی قطعات و اجزاء مختلف توسط رایانه انجام میشود.
بسیاری از قطعات تحت شرایط مختلف باید آزمایش شوند و اگر بخواهیم تحت آزمایش
واقعی قرار دهیم مستلزم هزینههای بسیار زیاد میشود. با نرمافزارهای بسیار
متنوع میتوان این شبیه سازی را انجام داد.
نرمافزارهای طراحی رایانهای، به نرمافزارهایی اطلاق میشود که کار ایجاد و
ویرایش اشکال را به کمک رایانه انجام میدهند. امروزه بیشتر نرمافزارهای
طراحی به کمک رایانه، نه تنها توانایی ایجاد و ویرایش نقشهٔ دوبعدی و سهبعدی
قطعات را دارند، بلکه توانایی وارسی (تحلیل) قطعات از نظر مسائل تنش، گرما و
مسائل مکانیکی با استفاده از روش المان محدود را دارند
.تمام رشتههای مهندسی برای طراحی از نرمافزارهای مناسب خود استفاده میکنند.
نرمافزارهای مورد استفاده در طراحی معماری و طراحی صنعتی اغلب نرمافزارهای
گرافیکی هستند. از نرمافزارهای سه بعدی که بیشتر در طراحی معماری و طراحی
صنعتی استفاده میشوند میتوان به اتوکد، سالیدورکس، اینونتور، سالید اج و
مکانیکال دسکتاپ اشاره کرد. علاوه بر این موارد، نرمافزارهای گرافیکی دو بعدی
مانند فتوشاپ، کورلدراو و فریهند نیز بسیار پر کاربرد هستند. کتیا ،
یونیگرافیکس و پرو/اینجینیر هم از بهترین نرمافزارهای گرافیکی مورد
استفادهاست که با امکان محاسبات پیچیده مهندسی از قبیل محاسبات تنشهای محوری
وهزاران قابلیت حرفهای دیگر به طراحان کمک کردهاند.
طراحی هوشمند
طراحی هوشمند (به انگلیسی: Intelligent design) یا آفرینش هوشمند، ایدهای است
که هواداران آن معتقدند، بهترین توضیح برای جهان و موجودات زنده با فرض وجود
علتی هوشمند محقق میشود، و جهان آنچنان ساده نیست که توسط طبیعت ساخته شود.
طرفداران این مدل می گویند میبایست وجودی هوشمند بر این جهان احاطه داشته
باشد. آفرینش هوشمند بیانگر آن است که جهان تنها با تکامل شکل نگرفته است.
این مدل -که قرائت جدیدی از برهان نظم است- توسط گروهی از متفکران دارای صبغهٔ
دانشگاهی پیش کشیده شده است. این متفکران عقیده دارند که شواهد تجربی علم
زیستشناسی و نیز برهانهای ریاضی موید ادعاهای آنهاست. آنها بر خلاف طرفداران
سنتی آفرینش به وقوع تغییرات بسیار جزیی در موجودات در طول زمانهای طولانی
معتقدند و نیز به عمر طولانی حیات در کرهٔ زمین (و نه ۶۰۰۰ سال که در کتاب مقدس
آمده) اذعان دارند.
اما آنچه که سبب شهرت سریع و گستردهٔ این نظریه شد، جنجال رسانهای موافقان و
مخالفان گنجاندن این نظریه در برنامهٔ درس علوم مدارس امریکا و سپس کشیده شدن
این مسئله به دادگاه در سال ۲۰۰۵ بود.
نظریهپردازان
ویلیام دمبسکی و جان جونز از نظریه پردازان مشهور حوزهٔ آفرینش هوشمند هستند.از
اصلیترین کتبی که اخیراً در این خصوص نگاشته شده، می توان به امضا در سلول:DNA
و شواهدی بر طراحی هوشمند، تالیف استفان مایر اشاره نمود.
استدلال ها
پیچیدگیهای مشخص شده
این مفهوم که برای اولین بار توسط ویلیام دمبسکی ارایه شد، بر وجود دو خصیصه
همزمان در دستگاههای کاینات تاکید میکند که به زعم مبدع آن- دمبسکی- نشانگر
آفرینش جهان توسط طراح هوشمندی است. دمبسکی این دو خصیصه را اولاً وجود پیچیدگی
و ثانیاً کاملاً مشخص بودن آن بر میشمرد.
او پیچیدگی را امری میداند که احتمال وقوع آن به خودی خود بسیار کم است و مشخص
بودن آنرا در آن میداند که شما بتوانید آن امر را با توصیفاتی بسیار کوتاه،
بطوری که برای همگان قابل فهم باشد مشخص کنید. به عنوان مثالهایی که هر دو این
خصیصه را در خود دارند میتوان به دنباله طولانیای از اعداد اول اشاره کرد که
طولانی بودن آن نشانه پیچیدگی و اول بودن آن نشانه مشخص بودنش است، یا یک غزل
از شکسپیر که از کنار هم قرار گرفتن بسیاری حروف الفبا تشکیل شده است که طولانی
بودنش دلیلی بر پیچیدگیاش و با معنی بودنش نشانهای از مشخص بودنش است.
دمبسکی میگوید که اگر شما یک گیرنده رادیویی برای دریافت امواج فضایی داشته
باشید و روزی مثلاً امواجی به شکل دنباله اعداد اول را از فضا دریافت کنید
مطمئناً ارسال کننده آنرا یک موجود هوشمند خواهید شمرد.
ثوابت فیزیکی تنظیم شده
نظریهپردازان آفرینش هوشمند استدلال میکنند که ثوابت فیزیکی جهان هستی به
شکلی کاملاً دقیق تنظیم شدهاند. به نحوی که اگر در مقادیرشان، کوچکترین تغییری
وجود میداشت، حیات به شکل کنونیاش ابداً قابل شکلگیری نمیبود.
از جمله این ثوابت میشود ثابت کیهانشناختی، ثابت گرانش، ثابت ساختار ریز، سرعت
نور، ثابت پلانک و برخی دیگر را نام برد .
پیچیدگیهای غیر قابل فروکاست و اجزای مرتبط
بعضی دستگاههای دارای اجزای متعدد، دارای این ویژگی هستند که فقط و فقط در
صورت وجود تک تک اجزایشان قادر به کار کردن هستند، به شکلی که شما نمیتوانید
یکی از اجزای آنها را از آنها جدا کرده و دستگاه کماکان قادر به کار کردن باشد.
بعنوان مثال میتوانید یک موتور خودرو را در نظر بگیرید که برای حرکت نیازمند
تمامی اجزای خود است.
پیچیدگیهای موجود در این دستگاهها را اصطلاحاً پیچیدگیهای کاهشناپذیر
مینامند. طرفداران نظریه آفرینش هوشمند معتقدند که دستگاههای دارای
پیچیدگیهای کاهشناپذیر، نمیتوانند از تکامل تدریجی و انتخاب طبیعی به وجود
آمده باشند چرا که هر تغییر جزیی در آنها به قیمت از کار افتادنشان تمام
میشود.
ریچارد داوکینز در پاسخ مینویسد:
«این پرسشها که «نصف یک چشم به چه کار میآید؟» و یا «نصف یک بال به چه کار
میآید؟» نمونههایی از برهان «پیچیدگی فرونکاستنی» هستند. یک واحد کارکردی را
هنگامی دارای پیچیدگی فرونکاستنی میدانیم که برداشتن یکی از اجزای آن واحد،
موجب اختلال کلی در کارکرد آن شود. این برهان فرض میگیرد که چشم و بال پیچیدگی
فرونکاستنی دارند. اما همین که یک لحظه بیندیشیم، بی درنگ مغالطه را درمی
یابیم. اگر عدسی چشم یک بیمار مبتلا به آب مروارید را با جراحی برداریم، او
دیگر بدون عینک نمیتواند تصاویر را به وضوح ببیند، اما آن قدر بینایی دارد که
با درخت برخورد نکند و یا از صخره فرونیفتد. درست است که داشتن نصف بال، به
خوبی داشتن یک بال کامل نیست، اما مسلماً از بال نداشتن بهتر است. موقع سقوط از
درختی به ارتفاع معین، بال نصفه میتواند شدت ضربهٔ برخوردتان به زمین را
تخفیف، و جان تان را نجات دهد. و اگر ۵۱ درصد از یک بال را داشته باشید،
میتوانید از درختی اندکی بلند تر بیافتید و باز زنده بمانید. هر کسری از بال
را که داشته باشید، ارتفاعی هست که با داشتن آن بال، جان تان نجات مییابد، در
حالی که اگر بال تان اندکی کوچک تر بود از آن ارتفاع معین جان بدر نمیبردید.
این آزمایش فکری دربارهٔ سقوط از درختهایی با ارتفاعهای معین، یک شیوهٔ درک
این مطلب است که، به لحاظ نظری، منحنی مزیت بال باید شیب ملایمی داشته باشد که
از ۱ تا ۱۰۰ درصد امتداد مییابد. جنگلها پر از جانوران هواسُر یا چَترباز
هستند. این جانوران عملاً مراحل مختلف این شیب صعودی بال به قلهٔ محال را نشان
میدهند.
اگر بخواهیم برای کاربرد چشم هم مثالی مشابه کاربرد بالهای ناقص هنگام افتادن
از درختان با ارتفاعات مختلف بزنیم، به راحتی میتوانیم موقعیتهایی را تصور
کنیم که در آنها نصف یک چشم، جان جانور را نجات میدهد، در حالی که ۴۹ درصد آن
چشم چنین نمیکند. این شیبهای ملایم تکاملی چشم را میتوان در تغییرات شرایط
نوری، و تغییرات فاصلهٔ تشخیص شکارچی – یا شکار– یافت. و درست مانند وضعیت
بالها و سطوح پروازی، حالتهای میانی چشم هم نه تنها قابل تصور اند، بلکه در
سراسر دنیای وحش فراوان اند. کِرم پَهن، چشمی دارد که با هر معیار معقولی،
محقرتر از نصف چشم انسان است. حلزون دریایی ناوتیلوس چشمی دارد که در میانهٔ
راه چشم کرم پَهن و چشم انسان است. برخلاف چشم کرِم پَهن که فقط نور و سایه را
تشخیص میدهد، اما تصاویر را نمیتواند ببیند، چشم ناوتیلوس شبیه دوربینی بی
عدسی است که میتواند یک تصویر حقیقی بسازد؛ اما تصویر آن در مقایسه با تصویر
چشم ما تیره و تار است. هیچ آدم عاقلی نمیتواند انکار کند که چشم داشتن برای
این جانور بی مهره و بسیاری جانواردان دیگر، بهتر از چشم نداشتن است و همگی این
چشمها در جایی روی این شیب پیوسته و ملایم به سوی قلهٔ محال جای میگیرند. بر
روی این شیب، چشم ما نزدیک به یک قلهاست – هرچند نه مرتفع ترین قله، اما یکی
از مرتفع ترین قلهها. در کتاب صعود به قلهٔ محال من یک فصل کامل را به چشم و
یک فصل را نیز به بال اختصاص دادهام، و نشان دادهام که این دو به چه سادگی
توانستهاند آهسته (وحتی شاید نه چندان آهسته) این مراتب صعودی را بپیمایند. در
اینجا این موضوع را ختم میکنم .»
انتقاد نسبتبه حوزههایی که هنوز بیپاسخاند
با پیشرفت زیست شناسی، منتقدان توجه خود را به سیستمهای پیچیده سلولی مانند
سیستم ایمنی و ساختارهای پیچیده مولکولی مانند موتور تاژک باکتریها معطوف
کردند. با اینکه شیوهٔ فرگشت پیچیدهترین سیستمهای زیستی شناخته شده یا در دست
تحقیق است.در مقابل مدافعان فرگشت، این انتقاد را نوعی مغالطه توسل به جهل می
دانند.
واکنشها و تاثیرات
انتقادات دانشمندان
بسیاری گفته اند که تا کنون، مبنای علمی چندان مستحکمی برای این مدل ارائه نشده
است.دانشمندان از این مدل با عناوینی همچون junk science و semi science یاد می
کنند؛ زیرا مبنای علمی ندارد.
دادگاه
در سپتامبر سال ۲۰۰۵، والدین ۱۱ دانشآموز مدرسهای در منطقه داور در ایالت
پنسیلوانیا از مسوولان مدرسهٔ منطقهای داور بسبب گنجاندن نظریه آفرینش هوشمند
در برنامه درسی دانشآموزان و تدریس آن به عنوان نظریهای علمی در کنار نظریه
تکامل شکایت کردند.
قاضی دادگاه فدرال، جان جونز، در نهایت مسوولان مدرسه داور را به علت تخلف از
متمم اول قانون اساسی امریکا مجرم شناخت. دادگاه همچنین حکم به خارج کردن تدریس
این نظریه از برنامه درس علوم دانشآموزان مدرسه داد.
طراحی وب
طراحی وب به مهارت ساخت و راهاندازی صفحات وب گفته میشود.
تیم برنرز لی، مخترع وب، با برپایی یک سایت وب در اوت ۱۹۹۱، نام خود را به
عنوان نخستین سازندهٔ وب در تاریخ نگاشت. او در نخستین وبسایتش، از اَبَرمتن و
پیوندی برای ایمیل (پست الکترونیک) استفاده کرده بود.
در آغاز، سایتهای وب با کُدهای ساده «اچتیامال» نوشته میشدند، گونهای از
زبان کُدنویسی که ساختار سادهای به وبگاهها میداد، شامل سرتیتر و پاراگراف،
و توانایی پیوند دادن به صفحههای وب دیگر، با اَبَرمتن. در مقایسه با روشهای
دیگر، این راه تازه و متفاوتی بود که کاربران به سادگی میتوانستند با یک
مرورگر، صفحههای پیوند خورده را باز کنند.
با پیشرفت وب و هنر طراحی آن، زبان کُد نویسی اش، اَبَرمتن یا اچتیامال،
پیچیدهتر و پرانعطافتر شد. ابزاری مانند جدولها که بیشتر برای نمایش
نمودارهای دادهای بودند، بزودی مورد استفاده نادرست، برای چیدمانهای پنهان در
صفحههای وب قرار گرفتند. با پیدایش الگوهای آبشاری وب یا «CSS»، روش نادرست
طراحی با جدولهای پنهان در صفحه از گردونه خارج، و بجای آن استفاده مناسب از
زبان کمکی «CSS» جایگزین شد.
فناوریهای یکپارچه سازی دادهگاهها (Database)، مانند زبانهای کُدنویسی سمت
سرور (Server-Side Scripting) مانند CGI، PHP، ASP.NET، ASP، JSP و ColdFusion،
و استانداردهای طراحی مدرن با الگوها (CSS)، ساختار سایتهای وب را باز هم
تغییر داده و آنرا پیشرفته تر کرده اند.
همچنین با آمدن نگارههای جاندار و فناوریهای پویانمایی به صفحه ها، مانند
فلَش (Flash)، چهره وب بیشتر از پیش تغییر کرد و توانمندیهای تازه به سازندگان
رسانه و طراحهای وب داده شد، و تواناییهای بیشتر و کاراییها تازه مرورگرها
برای اچتیامال.