مجله یا ژورنال گونهای کتابچهٔ دورهای است که با چاپ مقالههای عمومی یا علمی به گسترش و اشاعهٔ اطلاعات، دانش و نتایج پژوهشها دربارهٔ پیشرفتهای جاری در یک حوزهٔ علمی خاص میپردازد. مقالهٔ علمی توسط پژوهشگر یا پژوهش گرانی نوشته میشود که پژوهش را انجام دادهاند.

مجله (به انگلیسی: Magazine) به مدرکی جلدشده و ادواری گفته میشود که به طور منظم و با فاصلهٔ انتشار مرتب و زیر شمارهٔ ردیف و دوره و تاریخ معین در زمینههای گوناگون (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، دینی، علمی، فنی، کشاورزی، نظامی، هنری، ورزشی و نظایر اینها) بیش از دو بار در سال منتشر شود و در تهیهٔ مطالب آن بیشتر از یک نفر مشارکت داشته باشد و نیز دارای بیشتر از یک مقاله باشد.
اصطلاحشناسی
در روزگاری که نخستین مجله در ایران انتشار مییافت، در نشریهٔ تربیت مجله را چنین تعریف کردند:
مجله و جریده به اصطلاح این عصر و زمان مجموعه یا رسالهای است که دارای مطالب مفید سیاسی و علمی و ادیب و غیرها از وقایع متفرقه و اخبار مختلفه از هر جنس و هر نوع اعم از تاریخ و حکایت و قصه و روایت و سخنهای ادبآموز و مثلهای تربیتاندوز باشد و مجله یومیه نیست، اما متوالیاً طبع و منتشر میشود [...] مجلهٔ ۱۵روزه و ۱۰روزه و یک ماهه و بیشتر و کمتر در السنهٔ مختلفهٔ امروز بسیار و فراوان است [...] مجله در اصل رسالهای است که مشتمل بر مواعظ و حکم باشد. چنان که صحیفهٔ لقمان را که مطالب حکمتی وی در آن درج بوده مجلهٔ لقمان گفتهاند و اگر بخواهیم مجله را درست به فارسی ترجمه کنیم، باید بگوییم گنجینهٔ دانش...
در لغتنامهٔ دهخدا اصل این لغت را عبری و از کلمهٔ «مگلت» دانستهاند و ذیل مجله آوردهاند: «آنچه هم چون کتاب و رساله از اخبار و موضوعات و مقالات مختلف هفتهای یا ۱۵روزی یا ماهی و جز آن طبع کنند و انتشار دهند.» فرهنگ فارسی معین مجله را مجموعهای تعریف کردهاست که «به طور مرتب منتشر میشود و شامل مقالات در موضوعی واحد یا در موضوعات مختلف باشد.» در فرهنگ عمید نیز ذیل واژهٔ مجله آمدهاست: «مجموعهای از مقالات گوناگون که هر هفته یا هر ماه یک مرتبه چاپ و منتشر شود». فرهنگ بزرگ سخن مجله را «نشریهای که در فواصل زمانی یکسان چاپ میشود و معمولاً شامل مجموعهای از اخبار، مقالات، عکس و مانند آنهاست» تعریف کردهاست. دیگر فرهنگها و واژهنامهها از مجله به عنوان صحیفهٔ حکمت، کتاب حکمت و ادب و... یاد کردهاند.
در لاروس، مجله را «نشریهای دورهای با جلد کاغذی مشتمل بر نوشتههای نویسندگان مختلف و غالباً مصور و همراه با تبلیغات» و در فرهنگ انگلیسی آکسفورد «نشریهای ادواری با جلد کاغذی حاوی داستانها، مقالات و غیره که به وسیلهٔ نویسندگان مختلف نوشته میشود» تعریف شدهاست.
کتابداران «نشریهای با عنوان مشخص [را] که به صورت شمارهها یا جزوههای پیاپی با فاصلهٔ زمانی منظم برای مدت نامحدود منتشر میشود و حاوی مقالاتی دربارهٔ موضوعهای مختلف از نویسندگان مختلف است» مجله مینامند و روزنامهنگاران «نشریهٔ چندینصفحهای [را] که هفته یا ماهی یک بار در روز یا هفتهٔ معین منتشر شود و قطع آن کوچکتر از روزنامه و صفحات آن بهمراتب زیادتر باشد» به عنوان مجله میشناسند.
ابنعربی گوید: «از اعرابی در حالی که کُرّاسهای [کُرّاس به ضم کاف و تشدید را به معنی جزوی از کتاب که غالباً محتوی ۸۰ برگ است] در دست داشتم، پرسیدم مجله چیست؟ جواب داد همان که در دست توست.»
ادوارد براون مجله را نشریهای مینامد که «مشتمل بر مقالات [بلند] علمی، ادبی، سیاسی و تاریخی مفصلتر از اخبار و وقایع جاری [روزنامه] باشد» و اضافه میکند که «این قبیل نشریات جلدشده به شکل و قطع کتاب در مدتهای متناوب با فواصل معین انتشار مییابد. در لسان عربی معاصر آن را مجله و در ترکیه مجموعه مینامند. به عقیدهٔ من در زبان فارسی جنگ یا سفینه بهترین نام برای چنین نشریهای میتواند باشد. این دو کتاب در کتب قدیمه به همین قسم مجموعههای یادداشت، اطلاق میشده و جریده نوع دیگری از آن بودهاست.»
«در بیروت کلمهٔ مجله را که به عربی به کار میرفت، برای مطبوعات دورهای زماندار به کار میبردند. مجله مانند مظنهٔ لفظی عربیالاصل و مشتق از ریشهٔ «جل» به نظر میرسد. با توجه به معنی قبلی مقصود از آن، باید آن را کلمهای دخیل پنداشت نه اصیل که از راه زبانهای آرامی و عبری و سریانی به عربی درآمده باشد... به هر صورت، ابراهیم یازجی ادیب معروف لبنانی نخستین بار این لفظ را از مورد خاص لغوی که آن صحیفهٔ حکمت باشد، برگرفت و مجله الطب بیرون را در ۱۸۸۴ به این نام انتشار داد. البته مجله الجنان و النحله و النجاح و المقتطف چند سال پیش از این تاریخ دورهٔ انتشار خود را آغاز کرده بودند، ولی کلمهٔ مجله را بعد از ۱۸۸۴ در معرفی شکل انتشار خود به کار بردند. این لفظ در زبان ترکی عثمانی نخست در مورد مجلهٔ قوانین عدلیهٔ معمول در محاکم رسمی به صورت مجله الاحکام به کار برده میشد و بعداً در زبان ترکی هم به معنی نشریات زماندار مرسوم و معمول گردید...»
انواع
بر اساس ترتیب انتشار
از نظر ترتیب انتشار مجلهها به انواع مختلف تقسیم میشوند:
مجلهٔ هفتگی: مجلهای که در هر هفته یک بار انتشار یابد.
مجلهٔ دو هفتگی: مجلهای که در هر دو هفته یک بار منتشر شود.
مجلهٔ ماهانه: مجلهای که در هر ماه یک بار منتشر شود که به این نوع مجله، ماهنامه یا مجلهٔ ماهیانه نیز میگویند.
مجلهٔ سه ماهانه: مجلهای که در هر سه ماه یک بار منتشر گردد که این نوع مجلهها بیشتر به فصلنامه اشتهار دارند.
مجلهٔ چهار ماهانه: مجلهای که در هر چهار ماه یک بار منتشر شود.
مجلهٔ شش ماهانه: مجلهای که در هر شش ماه یک بار منتشر شود که به این مجلهها دوفصلنامه یا نیمسالنامه نیز میتوان گفت.
بر اساس محتوا
مجلهها به لحاظ دامنهٔ شمول به دو دستهٔ عمومی و تخصصی تقسیم میشوند.
بر اساس قالب انتشار و دسترسی
مجلهها از لحاظ قالب انتشار، به سه دستهٔ کاغذی و الکترونیکی و چند رسانه ای تقسیم میشوند. مجلهٔ کاغذی مجلهای است که به شکل سنتی چاپ و انتشار مییابد. مجلهٔ الکترونیکی به مجلهای گفته میشود که به صورت الکترونیکی روی اینترنت چاپ و منتشر میشود. مجلهٔ چندرسانه ای به مجلهای گفته میشود که به صورت Pdf روی لوح فشرده منتشر میشود. پس از اختراع وب، بسیاری از مجلههای کاغذی به صورت الکترونیکی نیز منتشر میشوند که به دو صورت قابل دسترس هستند:
پرداخت حق اشتراک و آبونمان
دسترسی آزاد.
تاریخچه
مجله در ایران
با توجه به تعریف ارائه شده از مجله، در ۶۵ سال نخست عمر مطبوعات در ایران، نشریهای در شکل مجله در این کشور منتشر نشدهاست. از کتابخانهٔ خلاصه الاخبار چاپی تاکنون نسخهای به دست نیامدهاست. بدون احتساب این عنوان که از شکل و محتوایش بیخبریم و عنوانهایی که شاید بعدها به دست آیند، می توان نوشت در عهد محمدشاه قاجار و ناصرالدینشاه قاجار مجله – با تعریف ارائه شده – در ایران منتشر نشدهاست.
روزنامهٔ علمیهٔ دولت علیهٔ ایران، روزنامهٔ ملتی، روزنامهٔ نظامی، روزنامهٔ علمی، مریخ و چند نشریهٔ دیگر تا حدودی از نظر محتوا و ترتیب انتشار مجلهاند، اما از نظر شکل مجله محسوب نمیشوند. مراد از شکل نیز فقط قطع نیست. روزنامهٔ اردوی همایون و ورقهٔ ماه مدرسهٔ دارالفنون تبریز تقریباً قطع رقعی دارند، اما مجله به حساب نمیآیند. نخستین نشریهٔ ادواری مجلد ایران که خصوصیات مجله را داشت سالنامهٔ ایران ۱۲۹۰ است که از نظر ترتیب انتشار مجله محسوب نمیشود.
فلاحت مظفری
فلاحت مظفری – به مفهوم امروزی – سرآغاز مجلهنگاری در ایران است.
در جمادیالاول ۱۳۱۸ ق. برابر با اوت ۱۹۰۰ م. در تهران از سوی ادارهٔ کل فلاحت مجلهای با قطع ۲۱۱×۱۶۶۵ با عنوان فلاحت مظفری منتشر شد. بر روی جلد شمارهٔ اول این مجله که نخستین نشریهٔ اختصاصی کشاورزی ایران است، آوردهاند:
«صاحب امتیاز [مهدی] فخیم السلطنه، رئیس و مدیر کل فلاحت ممالک محروسهاست، مسیو داشر، مدیر و مهندس زارعت [نیز] بعضی مقالات را میدهد، محل رجوع چهارراه مخبرالدوله در ادارهٔ مرکزی کل فلاحت است. وجه اشتراک سالیانهٔ طهران ۱۸ قران، داخلهٔ ایران ۲۰ قران، اروپ و آمریک ۱۴ فرانک، تمام عثمانی سه مجیدی، قفقاز و روسیه شش منات، هند و افغانستان ۹ روپیه [و] اجرت پست همهجا به عهدهٔ ادارهاست» و «از کلیهٔ علوم فلاحت و فواید عامه و مقالات سودمند دیگر و اخبار رسمی راجع به امور فلاحت سخن میگوید. مقالات نافعه به حال دولت و ملت و راجع به فلاحت و فواید عامه را با کمال امتنان میپذیرد و نشر مینماید، مراسلاتی که به اداره میرسد، در صورت انتشار و عدم آن صاحبش حق استرداد ندارد. پاکتهای بیتمبر قبول نمیشود. ماهی دو بار در غره و پانزدهم طبع و تقسیم میشود.»
اگرچه نوشته شدهاست «ماهی دوبار» ولی انتشار این مجله با وقفه همراه بودهاست. به عنوان مثال، فاصلهٔ انتشار شمارههای یک و دو به یک ماه میرسد که علت این وقفه در مقدمهٔ شماره دوم «غفلت امنای دارالطباعه» ذکر شدهاست و در صفحات آغازین شمارهٔ سوم نیز در این باره مینویسند:
از اول چنان مقرر شده بود که ماهی دوبار [این مجله] به حروف سربی طبع و انتشار یابد. امنای دارالطباعهٔ سربی [...] از عهد برنیامده و نتوانستند [مجله] را بهوقت برسانند، از آن رو [چاپ مجله] به تأخیر افتاد، لهذا طبع [مجله] را به حروف سربی موقوف کرده، قرار دادیم که بعد از این [مجله] را به خط نستعلیق نوشته به مطبعهٔ سنگی چاپ کرده ماهی دوبار انتشار دهیم. از مشترکین عظام اعتذار میکنیم که به سبب تأخیرات واقعه ما را خورده نگیرند که تخلف از امنای مطبعهٔ سربی بود.
از دیگر نکات قابل ذکر در معرفی این مجله این است که شمارههای دوازدهم و سیزدهم آن در یک مجلد چاپ و منتشر شدهاست. دیگر اینکه در شمارهٔ نوزدهم این مجله میخوانیم:
در سال اول [...] فلاحت مظفری فقط پنج نمره چاپ شد و آن نمرات در دست نیست و تمام شده، در سال دوم که تا اول میزان قوی ئیل باشد، ۱۲ نمره چاپ و توزیع گردید، ولی تاکنون مشترکین عظام وجه ناقابل آن که در سال شش قران است، چه در طهران و چه در ولایات نپرداختهاند. امیدوار است که این جزیی وجه را که پول کاغذ و پست نمیشود، زودتر بپردازند و از اول میزان که اول سال فلاحتی است، شروع به نمرهٔ ۱۸ که نمرهٔ اول سال سوم است، نموده و برای عموم مشترکین سابق فرستاده خواهد شد، ولی مستدعی است که اگر میل به دادن شش قران که پول چاپ گراور این [مجله] است، ندارند تمام ۱۲ نمره را با قبض اداره به فراش مسترد سازند تا به مشترکین جدید دیگر که طالب آن ۱۲ نمره سال دومند داده شود و اگر کسر نمره دارند یا [مجله] غیرمنظم به آنها رسیده مرقوم فرمایند تا از فراش مواخذه شود. امید است انشاءا... دریغ نخواهند فرمود، ولی در سال آتیه، بلکه در همین ماه شوال اقدام فرمایند و الا پس از ماه شوال اگر بفرستند بیفایده و بیاثر خواهد بود. —مهدی، معاون ادارهٔ فلاحت
ساختار مجله
مجله دارای «شکل» و «محتوا» است. مجلهها به لحاظ شکل عموماً دارای نام، اندازهٔ معین، شماره و تاریخ، دوره یا سال، شناسنامه (نام صاحب امتیاز، مدیر مسؤول، سردبیر، هیأت تحریریه، نشانی و...)، و به عنوان هویت ظاهری دارای شیوهٔ صفحهآرایی هستند. در عرف مطبوعاتی امروز به نشریههای هفتگی، دوهفتگی و... که در ایران در شکل و هیأت روزنامه منتشر میشوند، به لحاظ فرم چاپ و... مجله اطلاق نمیشود، چون یکی از ویژگیهای فنی مجله اتصال اوراق آن به وسیلهٔ مفتول و یا چسب به یکدیگر است. از سوی دیگر در ابتدای انتشار، هر آنچه را که ما امروز مجله مینامیم، به اسم روزنامه یا جریده میخواندهاند که با این تعریف میتوان گفت که در ایران انتشار مجله قبل از رواجِ این واژه مرسوم شدهاست.
مقاله
یک مقالهٔ علمی پژوهشی شامل عناصر زیر است:
عنوان، نام و مشخصات نویسنده، چکیده، کلیدواژهها، مقدمه، پیشینه پژوهش، روش شناسی، تجزیه و تحلیل دادهها، نتیجه گیری، فهرست منابع یا کتابشناسی. مقالههای علمی اغلب طولانی هستند و در پایان حاوی فهرستی از آثار استناد شده در متن مقاله هستند که به کتابشناسی یا فهرست منابع موسوم است. در حالی که مقاله مجلههای عمومی فاقد استناد هستند.
اعتبار
بهطور معمول، مجلههای علمی پژوهشی توسط متخصصان موضوعی مورد داوری همتا (Peer Review) قرار میگیرند. مجلههای علمی پژوهشی بر اساس معیاری موسوم به ضریب تأثیرگذاری مجله (Impact Factor) که مبتنی بر میزان استنادهاست مورد ارزیابی و رتبه بندی قرار میگیرند. کتابخانهها شمارههای مربوط به یک سال انتشاراتی یک مجله علمی را در یک یا چند مجلد به صورت سالانه صحافی میکنند.
یکی از عوامل اصلی پیشرفت هر کشوری میزان تولید و تأثیر انتشارات علمی آن کشور است (عصاره، ۱۳۷۷). امروزه تعداد مقالهها و مجلههای علمی منتشر شده در یک کشور به عنوان یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی و اعتبار علمی آن کشور در سطح بینالمللی محسوب میشود. مجلههای علمی یکی از ابزارهای مهم شکوفایی صنعت و فناوری محسوب میشوند. زیرا از یک سو میان مجامع علمی و پژوهشگران ارتباط برقرار مینمایند و از سوی دیگر علم را از بخشهای دانشگاهی و پژوهشی به حوزه صنعت و تولید انتقال میدهند. در واقع، مجلههای علمی رابط بین دانشگاه و صنعت هستند. بدیهی است که مقالههای علمی که منبع عمده اطلاعات علمی محسوب میشوند در میان سایر آثار علمی از منزلت خاصی برخوردار هستند (نوروزی و علیمحمدی، ۱۳۸۵).
جدیدا یک مجله که توسط بچهها اداره میشود راهاندازی شده وآنها بدون کمک گرفتن از مدرسشان آن را ساختهاند. البته کمکهای دبیر ادبیات، آقای التجا، مفید فایده بودهاست.
هفتهنامه
هفتهنامه نشریهای است که به طور مرتب هر هفته یک بار منتشر میشود.
از قدیمیترین هفتهنامههای فارسی میتواند به اطلاعات هفتگی (چاپ تهران) و سباوون (چاپ کابل) اشاره کرد.
خبر
اخبار جمع واژه خبر است. همچنین مطالبی که برای آگاهی مردم میگویند و مینویسند که میتواند به شکل اینترنتی منتشر شود (مانند گوگل نیوز) یا به شکل کاغذی که به آن روزنامه(یا هفتهنامه و ماهنامه بستگی به بسامد انتشار دارد) گویند (مثلاً واشنگتن پست یا گاردین یا همشهری) و یا به شکل تلویزیونی که به آن شبکه خبری گویند (مانند بیبیسی یا شبکه خبر).
خبر
برای خبر تعاریف متفاوتی آورده شده است. اما معروفترین جمله که به قدمت حرفه ژورنالیسم در تعریف وجود دارد این است که سگی انسان را گاز گرفت خبر نیست، اما انسانی سگ را گاز گرفت خبر است. این گفته، همانند بسیاری از گفتهها و ضرب المثلها، به رغم کوتاه بودن اما در بین خبرنگاران جهان مشهوریت دارد. خبر رویدادی جدید است که جذابیت لازم را برای مخاطبان مورد نظر داشته باشد. بنابراین رویدادی که در یک شهر خبر محسوب میشود، در شهر دیگری ممکن است خبر نباشد.
اغلب متخصصان در این حوزه تعریفی برای آن ذکر کردهاند. برای نمونه اِولین وُوگ درباره تعریف خبر میگوید که خبر چیزی است که فردی بی تفاوت به دنیا بخواهد آن را بخواند و تنها زمانی خبر میشود که او آن را بخواند. بعد از آن ارزشی ندارد. یا آرتور مک ایون، سر دبیر سان فرانسیسکواگزمیز درباره خبر چنین تعریفی را میآورد: هر آنچه خواننده را به ُنچ ُنچ وا دارد خبر است.
برای خبر تعاریف بسیار دیگر آورده شده از جمله اینکه، خبر ماده اولیه روزنامه است. خبر باید فوری و پس از حادثه به جریان افتد، برای عموم جالب باشد، حاوی اطلاعات تازه باشد، خنثی نباشد و ادراکات فرهنگی جامعه خاص خود را منعکس کند.
تشریح خبر
خبر دربرگیرنده نکاتی است که بیشتر جنبه تازگی و نو بودن دارد و مردم را از حوادث و تحولاتی که به تازگی روی داده آگاه میسازد. اما لزوماً همیشه اینگونه نیست. برخی رویدادها در طول چند دهه بارها اتفاق میافتند و در اخبار منعکس میشوند و به ندرت توجهی برای تکرار و پخش آنها یافت میشود.
برخی معتقدند که هر چه در خبر رسانی ارزشها و دیدگاههای اقشار و طبقات بیشتری از شهروندان لحاظ شود، ما با سیستم خبری مسؤولانه تری در قبال شهروندان روبروییم. هربرت. ج. گنز در کتاب دموکراسی و خبر فاصله زیادی میبیند بین اوضاع کنونی خبر رسانی در جامعه آمریکا و مدل آرمانیاش که مبتنی است بر دموکراسی آرمانی شهروندان.
خبر خوب
برخی چنین میگویند که خبر خوب، خبری است که توسط مخاطب دیده شود، و بعد از خودنمایی، تاثیر گذار باشد. برای دیده شدن باید به فرم توجه کرد و برای تاثیرگذاری باید محتوا داشت. برای دیده شدن میتوان به مواردی همچون یک تیتر جذاب یک شروع طلایی، یک ترکیب بندی و ساختار حرفهای، یک تصویر مناسب و یک پایان موثر اشاره کرد.
ناگفتههای پیشین، خبر
برخی رویدادهای خبری هم با آنکه مدتها از زمان وقوعشان میگذرد، با افزودن مطالب ناگفته پیشین یا اطلاعات تازهای که از آنها به دست آمده است، جنبهای از تازگی مییابند. برای مثال به این بخش از یک رویداد خبری که ۵۶ سال پیش از وقوع آن گزارش شده است، تازه گی جدیدی در خبر دیده میشود. محتوای اسناد دولتی که در جریان تلاش مردی برای یافتن پدر گمشده اش فاش شد، نشان میدهد چگونه هزاران نظامی چینی که در جریان جنگ جهانی دوم در ارتش انگلیس خدمت میکردند، در جوی آکنده از نژادپرستی ضد شرقی مجبور شدند به کشورشان بازگردند.
همچنین یاسر عرفات که در اکتبر سال ۲۰۰۴ به شدت بیمار شد که بر اثر این بیماری فوت کرد. پس از چند سال نبش قبر عرفات در خصوص علت مرگش و ابهاماتی که ایجاد شده بود باعث ایجاد تازگی در خبر شد.
سبک ساعت شنی
سبک ساعت شنی را سبک خبرنویسی مدرن نیز نامگذاری میکنند. گفته میشود این سبک، سبکی است که به خوبی قادر است، سلیقههای گوناگون مخاطبان خبر را راضی نگه دارد.
ساعت شنی، مدل گسترش یافته سبک تلفیقی است، در این سبک، لید کمی مشروحتر، و کاملتر آورده میشود. در سبک تلفیقی قوانین کلمه شماری (۲۵ تا ۳۵ کلمه) را رعایت میکند، اما در سبک ساعت شنی ممکن است لید ۶۰ کلمه یا حتی بیشتر هم باشد، ممکن است یک لید از سه یا چهار پاراگراف تشکیل شود.
تفاوت دیگر، اینکه سبک ساعت شنی یک پازل سه تکه است. ابتدا درقسمت بالا، یک لید چند پاراگرافی که به سبک هرم وارونه تنظیم شده وجود دارد. در پایین یک هرم که داستان واقعه را به ترتیب تاریخی گزارش میکند، و در وسط یک جمله یا عبارت که هرم وارونه را به سبک هرم (ترتیبی) متصل میکند. به این جمله یا عبارت، جمله چرخشی میگویند.
میگویند که سبک ساعت شنی ابتدا به وسیله روی پیتر کلارک در ۱۹۸۳ بعد از اینکه او شروع به نوشتن چیزهای نو در روزنامه صبح خود کرد، نام گذاری شد.
ساختار ساعت شنی میتواند مانند هرم وارونه، مهمترین اطلاعات داستان را به شکل اخبار سخت در ابتدای مطلب جای دهد. سپس با یک عبارت چرخشی شما را وارد اصل داستان به شکل ترتیبی کند.
خبر محلی و سراسری
ارزش خبری
مناسب ترین زاویه دید از نظر مخاطب ارزش خبری است. در خبر باید بخشی برجسته شود که ارزش خبری بیشتری نسبت به باقی ارزشهای خبری داشته باشد. عوامل مختلفی وجود دارد که نشان دهید یک رویداد ارزش خبری دارد یا خیر.
وجود اختلاف نظر و تقابل، بروز رویدادی غیر عادی، شخص، موسسه یا مکان مهم و برجستهای که نامش برای مردم آشنا باشد، مجاورت، علاقه شخصی یا وقتی موضوعی ارتباط مستقیمی با مخاطب پیدا میکند، جذابیت انسانی، خطوط زمانی (موضوعی که تازه اتفاق افتاده و شروع به اتفاق افتادن کرده است)، تغییر، تاثیر مستقیم بر زندگی مخاطب، خشونت و درام از مواردی هستند که در مواقع خاص دارای ارزش خبری هستند. ارزشهای خبری به هفت دسته تقسیم میشوند.
تازگی
مجاورت
در برگیری
شهرت
شگفتی
فراوانی و تعداد
تضاد، برخورد و درگیری که یک خبر میتواند یک یا حتی همه آنها را داشته باشد.
تازگی بستگی دارد که خبر مناسبتی باشد یا نه اگر مناسبتی باشد در صورتی که از آن مناسبت زمان زیادی بگذرد دیگر ارزش خبری نخواد داشت.
مجاورت به معنای نزدیکی خبر به زندگی مردم باشد مثلاً ممکن است برای یک کشور که هیچگونه مناطق نفت خیزی وجود ندارد خبر افزایش قیمت نفت مهم نباشد.
در برگیری به دو صورت بیشتر قابل ملاحظه است قشری و جغرافیایی.
مثلاً خبر واکسیناسیون دانش آموزانی که تازه میخواهند وارد دبیرستان شوند برای دانش آموزان این سن و والدینشان بسیار مهم است اما برای یک فرد که مشکل او در جامعه بیکاری است اصلاً قابل توجه نیست.
شهرت وقتی خبر به دست آمده از یک شخص مشهور باشد مثل رئیس جمهور
باشد آن خبر را جالب میسازد یا مثل خداحافظی یک بازیکن خیلی معروف از تیم ملی آن کشور که جنجال آفرین است.
شگفتی وقتی ارزش خبری یک خبر را بالا میبردکه آن خبر یک تا کنون به وجود نیامده باشد دو خارج از تصور باشد سه بسیار کمیاب باشد چهار خلاقانه باشد.
فروانی و تعداد هنگامی به وجود میآید که در آن خبر آمار و ارقامی باشد چه زیاد چه کم چه عجیب چه معمول البته هر چه جالب تر باشد ارزش بیشتری دارد.
تضاد، برخورد و درگیری مثل سرکوب کردن مردم تظاهرات کننده علیه یک رژیم توسط نیروهای پلیس (برخورد)
یا در گیری دو مهمان در یک برنامه تلویزیونی زنده .(که شهرت هم به شمار میآید) تضاد مثل صدور اعلامیه علیه کشورهای دیگر.
رابطه خبر و منبع
هربرت گانز رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر را به رقص تانگو تشبیه میکند که یا منبع خبر این رابطه را هدایت میکند و یا روزنامه نگار؛ گانز معتقد است در اکثر مواقع هدایتگر این رابطه منبع خبر است. روزنامه نگار معمولاً تنها به سراغ تعداد محدودی از منابع خبری که در گذشته نیز در دسترس او بوده و آنها را مناسب تشخیص می داده است، میرود و نسبت به سایر منابع خبری به شکلی منفعلانه عمل میکند. پژوهشگرانی دیگری همچون کارلسون (۲۰۰۹٬۲۰۱۱) نیز طی یک دهه اخیر با الهام گرفتن از نظریات هربرت گانز به بررسی رابطه بین روزنامه نگار و منبع پرداختهاند و این رابطه را پویا و داینامیک توصیف کردهاند. اما به نظر میرسد رابطه روزنامه نگار و منبع خبر تا حد زیادی متاثر از نظام هنجاری و مدیریت رسانهای حاکم در هر کشور باشد. مطالعات و تحقیقات گانز، سیگال، کارلسون و سایرین در خصوص رابطه بین روزنامه نگار و منبع خبر در جوامع غربی بوده است و به نظر میرسد برای رسیدن به شناخت دقیقتری از رابطه بین منبع و روزنامه نگار در جوامع شرقی و در سایر نظامهای هنجاری رسانهای، پژوهشهای بیشتری نیاز است.
نرمخبر
در فرهنگ روزنامهنگاری و ارتباطات، نرمخبر یکی از سبکهای خبرنویسی است. نرمخبر، ماهیتی گزارشگونه دارد، و عمدتاً برای پوشش موضوعات مورد علاقهٔ انسانی در حوزهٔ عمومی به کار میرود. تمرکز نرمخبر، بیشتر بر روی سرگرمی یا آموزش است، و میتواند زبانی غیررسمی داشته باشد.
برای خبر نرم تعاریف متنوع وجود دارد. با این حال یکی از مشخصه معمولی آن عبارت است از "هر خبری که خبر سخت نباشد" (Davis 1996, 108-109). همچنین خبر سخت، با پوشش وقایع حال رهبران عالیمرتبه، مسائل بزرگ یا اغتشاشات مهم در جریان زندگی روزمره مثل زلزله یا سانحه هوایی شناخته میشود(Smith 1985).
یکی از تفاوتها بین خبر سخت و خبر نرم در لحن ارائه آن میباشد. گزارش خبر سخت، واقعیتهایی درباره رخدادها به مخاطب میگوید سپس تصمیمگیری درباره اطلاعات را به خود مخاطب واگذار میکند. برخی از نرمخبرها با رویدادهای جاری ارتباط دارند، اما این رویدادها آنی و مقطعی نیستند، و استمرار دارند (مثال: تغییر دیدگاه سیاسی در یک حزب بزرگ، پیدایش یک سبک موسیقی جدید و امثالهم). نرمخبر به خواننده نگاهی تحلیلی، منتقدانه، و پرسشگر میدهد، و در حیقیت، او را به تعقیب رویداد ترغیب میکند.
خبر کلامی
خبرهای کلامی به خبرهایی گویند که از گفتههای چهرههای خبرساز منشا میگیرند، نه از رویدادها یا تحول در رویدادها. در این دسته از خبرها پیامی که مربوط به وقوع رویدادی باشد، نمیتوان یافت. هر چه هست نقل گفتهها است. به همین سبب بسیاری از صاحبنظران این خبرها را شبه خبر نامیدهاند. این صاحبنظران استدلال میکنند که چون در متن این خبرها حتی به ارزش جدا شدن برگی از درخت رویداد و یا تحولی اتفاق نمیافتد، نمیتوان این نقلها را خبر نام نهاد. بنابر این در همه تعاریف خبر به روشنی یا به کنایه شرط اصلی برای خبر، وقوع یک رویداد یا بروز تحول در یک جریان خبری است.
خبر کلامی بیشتر در فضای بیاعتمادی میان مسئولان و رسانهها (نمایندگان مردم) امکان گسترش میباید. به این معنا که در مجموعه بیشتر مسیر میان خبرسازان، به خبرنگار به رسانه و به مردم، ایستگاه خبرنگار حذف میشود. به همین دلیل نقش و کارکرد خبرنگاران و مهارتهای حرفهای آنان به تدریج زنگ میبازد و خبرهای رسمی و بدون خطر -و در نتیجه بدون جاذبه - رواج مییابد. چنان که خواهد آمد سایتهای خبری پر تعداد که هر یک از سوی یک جریان سیاسی یا سازمان دولتی تامین مالی و حمایت میشوند، در گسترش این شیوه نقش دارند. کارکنان این سایتها اغلب خبرهای خود را از طریق تماسهای تلفنی با اشخاص شکل میدهند و تردید نباید کرد که گزینش مصاحبه شونده و نوع پرسشها و پاسخها با جهان بینی آن سایتها ربط مستقیم دارد.
انبوهسازی و خبر
اخبار مبتنی بر ارسالیهای کاربران را انبوه سپاری در خبر میگویند. به دیگر سخن کاربران مینویسند کامنت میگذارند و رای میدهند در واقع به نوعی به معنای اجتماعی شدن خبر است، قابلیتی که ریشه در خصوصیت وب دارد و میتوان گفت منطق اتاق خبر عصر وب است.
ارزشهای خبری
ارزشهای خبری ۷ مورد است شامل:
تازگی و نوبودن
شگفت انگیز بودن
بزرگی و فراوانی
برخورد (جنگ و درگیری)
مجاورت (جغرافیایی و معنوی)
دربرگیری
شهرت
اتاق خبر
اتاق خبر به مکان و مرکزی گفته میشود که در آن خبرنگارها-گزارشگرها، ویراستارها و تهیهکنندههای تلویزیونی به همراه دیگر کارکنان مشغول به دریافت خبر برای نشر در روزنامهها، روزنامههای آنلاین و مجلهها و یا برای پخش در رادیو و یا تلویزیون میباشند.
چاپ (صنعت)
واژهٔ چاپ و صورت قدیمیتر آن «چهاپ» را برگرفته از واژهٔ مغولی چاو دانستهاند که به معنای «فشردن سطحی بر سطح دیگر» است. چاپ در لغت بهمعنای نقش، اثر، مُهر و نشان آمده است و در متون مختلف کلمات طبع، باسمه، و تافت بهعنوان مترادف آن بهکار رفته است. چاپ در اصطلاح، به عمل، فن، و صنعت تکثیر صورت و نقشهای دوبعدی مانند حروف، ارقام، خطها، تصویرها، و... بهوسیلهٔ انداختن اثر این نقشها بر کاغذ، پارچه، یا مواد دیگر، بهویژه چاپ مواد خواندنی، با تصویر یا بدون تصویر بر روی کاغذ گفته میشود. در تعریفی دیگر، چاپ مجموع عملیاتی است که متن خام را به اثر درخور انتشار مانند کتاب، مجله، روزنامه، و جز آن تبدیل کند. چاپ بر روی کاغذ شناخته شدهترین کار چاپی است.امروزه با پیشرفت تکنیکهای چاپ این عمل روی مواد سلولزی، نایلونی، پارچه ای، چرمی، مواد شیمیای، فلزی، شیشهای با اشکال صاف یا ناهموار، مقعر یا محدب و ... صورت میگیرد. چاپخانه نیز در لغت بهمعنای محل چاپ کردن و در متون مختلف کلمات مطبعه، دارالطباعه، و باسمهخانه بهعنوان مترادف آن بهکار رفته است. چاپخانه مؤسسه یا کارگاهی است که از عهدهٔ انجام کارهای چاپی بر روی کاغذ و سایر اشیا از طریق انواع چاپ برآید و به تعبیری دیگر، محلی است که چاپ کتاب، نشریات، و مانند آن در آنجا انجام میگیرد. امروزه، چاپ به عنوان یک فرآیند انبوه صنعتی در نظر گرفته می شود که بخش اساسی صنعت نشر و بخش مهمی از فعالیتهای اداری و حکومتی زا شامل میشود.
پیشینه
از مهمترین رخدادهای تاریخ، اختراع حروف چاپی مستقل و دستگاه چاپ بودهاست که به تصور غالب، اولین بار، یوهانس گوتنبرگ (۱۴۶۸-۱۳۹۷) آلمانی در سال ۱۴۵۶ میلادی آن را اختراع کرد؛ اما در حقیقت اختراع فن چاپ به قرنها پیش از گوتنبرگ برمیگردد. ادوار تاریخی چاپ و تحولات آن از ابتدا تاکنون به طور کلی به ۶ دسته تقسیم بندی میشود:
پیش از تاریخ و آغاز دوران تاریخی
دوران باستان
دوران چینیها
دوران هنری
دوران مکانیک
دوران فتو مکانیک
این دوران از آغاز خط نویسی و پیش از آن تا حدود قرن ۲۰ میلادی را شامل میشود.
اختراع چاپ در چین
آسوریان چند هزار سال پیش از میلاد بر خشتهایی از گل رس مُهر میزدند. انگشترهای خاتم نیز که در زمان باستان استفاده می شد بر همین اساس کار می کرد، چاپ باسمه نیز قرنها قبل از گوتنبرگ در چین شناخته شده بود، در دوران حکومت سلسلهٔ تانگ در چین (۹۰۶-۶۱۸)، قدیمیترین نمودهای صنعت چاپ دیده شده است. در این دوره، نقشها بر روی صفحهای چوبی حکاکی، و بعد بر روی پارچه چاپ میشد. اولین اشاره به چاپ، در سال ۵۹۳ و یک فرمان حکومتی چینی است که در آن، امپراتور ونتی، دستور میدهد تصاویر و متون بودایی را چاپ کنند. این متون را اول بر قطعهای کاغذ نازک مینوشتند و بعد آن را بر صفحهای چوبی میچسباندند و متن را بر روی چوب حکاکی میکردند تا یک «زینک» چوبی بسازند و از آن برای چاپ متن استفاده کنند. این شیوه زمان زیادی میبرد، چرا که هر صفحه از کتاب باید بر یک صفحهٔ چوبی جداگانه حکاکی میشد. قدیمیترین کتاب چاپی که تا کنون پیدا شدهاست، یک متن مذهبی بودایی است که در سال ۸۶۸ چاپ شده، این متن در غار دونهوانگ در جادهٔ ابریشم کشف شده است. در قرن نهم، کتابهای چاپی با تیراژ بالا در شو (ایالت چچوان امروز) عرضه شد و دلالان خصوصی امکان خرید آنها را داشتند. کمی بعد، فن چاپ به ایالت های دیگر نیز گسترش یافت و در اواخر قرن نهم، در تمام چین رواج یافت. کتابهایی نظیر کتابهای کنفوسیوسی، متون بودایی، فرهنگهای لغت، کتابهای ریاضیات و ... در این دوران چاپ شده است. این فن به سرعت پیشرفت کرد و در سال ۱۰۰۰ میلادی، کتابهای صحافی شده به سبک امروز، جانشین تومارها شد. در سال ۱۰۴۱ میلادی، کیمیاگری چینی به نام بیشنگ، حروف مستقل چاپی را اختراع کرد این حروف بر روی سفال مرطوب حکاکی میشد و بعد از پختن در کوره، دوام زیادی مییافت و سرعت حروفچینی و تکثیر متون را بسیار بالا می برد حروف دستی و حروف قلعی که پس از آن ایجاد شد، هیچ یک رواج نیافت، بر عکس حروف چوبی متداول شد. در اوایل قرن ۱۱، اختراع حروف چاپی مستقل باعث رواج کتابهای ارزانتر چاپی در دوران سلسلهی سونگ (۱۲۷۹-۹۶۰) در چین شد.
طراح
طراح به کسی میگویند که طراحی میکند.بخشهای اصلی طراحی شامل نقاشی، مجسمه
سازی و معماری است که هنرهای بزرگی هستند.
عامل اصلی طراحی حالات روحی روانی فرد است و یکی از عوامل مهم در پدید آمدن آن
خط است . خط و حرکت دو پدیده ای هستند که همیشه با هم ایجاد می شوند و به هم
مربوطند.هر گونه جلوه ی بصری که با خط ایجاد می شود به حالات روانی و فیزیکی
طراح مربوط می شود .
حالات هیجانی طراح ،شادی و نشاط ، غم و تاثر،آرامش و ضعف و حتی دعا و نیایش .پس
می توان نتیجه گرفت که خط وسیله ی ثبت و ضبط هیجانات درونی طراح و عکس العمل
های او نسبت به جهان خارج است . مطلب دیگر اینکه دستگاه بینایی همه ی افراد
مشابه است اما، ما طرحهای متنوعی از هنرمندان را مشاهده می کنیم که این امر
ناشی از حالات روانی و سیستم عصبی هر فرد می باشد که دنیا را به نحوی خاص خود
می بیند.
طراحی
طراحی به دانش ایجاد یک طرح یا نمایه از هر تصویر ذهنی یا واقعی گفته میشود.
در هنرهای تجسمی، طراحی یا بهصورت یک اثر مستقل و یا بهعنوان پیش طرحی برای
اثر اصلی انجام میشود که در این صورت طرح
مقدماتینیز خوانده میشود. طراحی به دو حوزهٔ کلی تقسیم میشود. یکی حوزهٔ
drawing (رسم) است که شامل برداشتهای شخصی یا تجربههای آزاد طراح از موضوعات
گوناگون با بیان مستقل و به روش های متنوع میباشد و دیگری حوزهٔ design
(طراحی) است که شامل مراحل ترکیب عناصر بصری و فضا بر پایهٔ اصول طرح است و
جنبهٔ کاربردی دارد، مانند رشتههای طراحی صنعتی، طراحی معماری و طراحی
لباس.نقشی که فقط با خط رسم شود و سایهروشن یا لکههای رنگی نداشته باشد طرح
خطینامیده میشود. مهمترین موضوع در طرحهای خطی، خطوط پیرامونی اشیاء
است.طراحی فنی و مهندسی با خطکش، پرگار، گونیا و ابزارهایی مانند آنها انجام
میشود.
الگوی طراحی
الگوی طراحی مستنداتی هستند که از راهحلهای موفق برای رده خاصی از مشکلات
بوجود آمده و از آنها در حل مسائل آتی استفاده میشود. در ابتدا یک مهندس
معمار به نام کریستوفر الکساندر از الگوهای طراحی در زمینه کاری خود استفاده
نمود، بعدها این ایده در زمینههای کاری دیگر نیز گسترش یافته و مخصوصا در
برنامهنویسی بسیار پررنگ گردید.
الگوی طراحی در مهندسی نرمافزار
انواع الگوهای طراحی
در ابتدا چندین الگوی طراحی زیربنایی در زمینه مهندسی کامپیوتر مطرح گشت که
تعداد آنها حدود ۲۰ عدد بود. ولی اکنون الگوهای طراحی به بیش از ۱۰۰ عدد رسیده
به طوری که دیگر نمیتوان تمامی آنها را در یکجا نام برد.
تعدادی از معروفترین الگوهای طراحی را در زیر نام میبریم:
الگوی طراحی آداپتور
الگوی طراحی دستور
الگوی طراحی پل
الگوی طراحی دکوراتور
الگوی طراحی کارخانه
الگوی طراحی وارونگی کنترل
هسته تفکری
با وجود اینکه تعداد الگوهای طراحی در طول زمان افزایش یافته و همچنان افزایش
مییابد، تفکر اصلیای که برروی تمامی آنها سایه افکنده و مانند موتور محرکه
برای الگوهای طراحیست دو قانون کلی مهندسی نرمافزار است:
پیادهسازی را از واسط برنامه(interface) جدا کنید.
هیچگاه پیادهسازی را استفاده نکرده بلکه تنها از واسطهای برنامه استفاده
کنید. همچنین عدهای بر این نظرند که الگوهای طراحی به دلیل مشکلاتی که نوع
تفکر در یک زبان برنامهنویسی دارد بوجود آمدهاند و اگر به طرز تفکری ایدهآل
در زمینه زبانهای نرمافزاری برسیم دیگر نیازی نیست تا راهکارهایی غیرمعمول
برای مشکلات استفاده کنیم.در هر حال تا رسیدن به آن نقطه آرمانی میتوان از
الگوهای طراحی برای حل مشکلات خاص استفاده نمود.
طراحی رایانهای
طراحی رایانهاییا کَد، به انگلیسی (Computer Aided Design) به استفاده از
فناوری رایانه در فرایند طراحی و مستندسازی طراحی گفته میشود.
امروزه بسیاری از مراحل طراحی قطعات و اجزاء مختلف توسط رایانه انجام میشود.
بسیاری از قطعات تحت شرایط مختلف باید آزمایش شوند و اگر بخواهیم تحت آزمایش
واقعی قرار دهیم مستلزم هزینههای بسیار زیاد میشود. با نرمافزارهای بسیار
متنوع میتوان این شبیه سازی را انجام داد.
نرمافزارهای طراحی رایانهای، به نرمافزارهایی اطلاق میشود که کار ایجاد و
ویرایش اشکال را به کمک رایانه انجام میدهند. امروزه بیشتر نرمافزارهای
طراحی به کمک رایانه، نه تنها توانایی ایجاد و ویرایش نقشهٔ دوبعدی و سهبعدی
قطعات را دارند، بلکه توانایی وارسی (تحلیل) قطعات از نظر مسائل تنش، گرما و
مسائل مکانیکی با استفاده از روش المان محدود را دارند
.تمام رشتههای مهندسی برای طراحی از نرمافزارهای مناسب خود استفاده میکنند.
نرمافزارهای مورد استفاده در طراحی معماری و طراحی صنعتی اغلب نرمافزارهای
گرافیکی هستند. از نرمافزارهای سه بعدی که بیشتر در طراحی معماری و طراحی
صنعتی استفاده میشوند میتوان به اتوکد، سالیدورکس، اینونتور، سالید اج و
مکانیکال دسکتاپ اشاره کرد. علاوه بر این موارد، نرمافزارهای گرافیکی دو بعدی
مانند فتوشاپ، کورلدراو و فریهند نیز بسیار پر کاربرد هستند. کتیا ،
یونیگرافیکس و پرو/اینجینیر هم از بهترین نرمافزارهای گرافیکی مورد
استفادهاست که با امکان محاسبات پیچیده مهندسی از قبیل محاسبات تنشهای محوری
وهزاران قابلیت حرفهای دیگر به طراحان کمک کردهاند.
طراحی هوشمند
طراحی هوشمند (به انگلیسی: Intelligent design) یا آفرینش هوشمند، ایدهای است
که هواداران آن معتقدند، بهترین توضیح برای جهان و موجودات زنده با فرض وجود
علتی هوشمند محقق میشود، و جهان آنچنان ساده نیست که توسط طبیعت ساخته شود.
طرفداران این مدل می گویند میبایست وجودی هوشمند بر این جهان احاطه داشته
باشد. آفرینش هوشمند بیانگر آن است که جهان تنها با تکامل شکل نگرفته است.
این مدل -که قرائت جدیدی از برهان نظم است- توسط گروهی از متفکران دارای صبغهٔ
دانشگاهی پیش کشیده شده است. این متفکران عقیده دارند که شواهد تجربی علم
زیستشناسی و نیز برهانهای ریاضی موید ادعاهای آنهاست. آنها بر خلاف طرفداران
سنتی آفرینش به وقوع تغییرات بسیار جزیی در موجودات در طول زمانهای طولانی
معتقدند و نیز به عمر طولانی حیات در کرهٔ زمین (و نه ۶۰۰۰ سال که در کتاب مقدس
آمده) اذعان دارند.
اما آنچه که سبب شهرت سریع و گستردهٔ این نظریه شد، جنجال رسانهای موافقان و
مخالفان گنجاندن این نظریه در برنامهٔ درس علوم مدارس امریکا و سپس کشیده شدن
این مسئله به دادگاه در سال ۲۰۰۵ بود.
نظریهپردازان
ویلیام دمبسکی و جان جونز از نظریه پردازان مشهور حوزهٔ آفرینش هوشمند هستند.از
اصلیترین کتبی که اخیراً در این خصوص نگاشته شده، می توان به امضا در سلول:DNA
و شواهدی بر طراحی هوشمند، تالیف استفان مایر اشاره نمود.
استدلال ها
پیچیدگیهای مشخص شده
این مفهوم که برای اولین بار توسط ویلیام دمبسکی ارایه شد، بر وجود دو خصیصه
همزمان در دستگاههای کاینات تاکید میکند که به زعم مبدع آن- دمبسکی- نشانگر
آفرینش جهان توسط طراح هوشمندی است. دمبسکی این دو خصیصه را اولاً وجود پیچیدگی
و ثانیاً کاملاً مشخص بودن آن بر میشمرد.
او پیچیدگی را امری میداند که احتمال وقوع آن به خودی خود بسیار کم است و مشخص
بودن آنرا در آن میداند که شما بتوانید آن امر را با توصیفاتی بسیار کوتاه،
بطوری که برای همگان قابل فهم باشد مشخص کنید. به عنوان مثالهایی که هر دو این
خصیصه را در خود دارند میتوان به دنباله طولانیای از اعداد اول اشاره کرد که
طولانی بودن آن نشانه پیچیدگی و اول بودن آن نشانه مشخص بودنش است، یا یک غزل
از شکسپیر که از کنار هم قرار گرفتن بسیاری حروف الفبا تشکیل شده است که طولانی
بودنش دلیلی بر پیچیدگیاش و با معنی بودنش نشانهای از مشخص بودنش است.
دمبسکی میگوید که اگر شما یک گیرنده رادیویی برای دریافت امواج فضایی داشته
باشید و روزی مثلاً امواجی به شکل دنباله اعداد اول را از فضا دریافت کنید
مطمئناً ارسال کننده آنرا یک موجود هوشمند خواهید شمرد.
ثوابت فیزیکی تنظیم شده
نظریهپردازان آفرینش هوشمند استدلال میکنند که ثوابت فیزیکی جهان هستی به
شکلی کاملاً دقیق تنظیم شدهاند. به نحوی که اگر در مقادیرشان، کوچکترین تغییری
وجود میداشت، حیات به شکل کنونیاش ابداً قابل شکلگیری نمیبود.
از جمله این ثوابت میشود ثابت کیهانشناختی، ثابت گرانش، ثابت ساختار ریز، سرعت
نور، ثابت پلانک و برخی دیگر را نام برد .
پیچیدگیهای غیر قابل فروکاست و اجزای مرتبط
بعضی دستگاههای دارای اجزای متعدد، دارای این ویژگی هستند که فقط و فقط در
صورت وجود تک تک اجزایشان قادر به کار کردن هستند، به شکلی که شما نمیتوانید
یکی از اجزای آنها را از آنها جدا کرده و دستگاه کماکان قادر به کار کردن باشد.
بعنوان مثال میتوانید یک موتور خودرو را در نظر بگیرید که برای حرکت نیازمند
تمامی اجزای خود است.
پیچیدگیهای موجود در این دستگاهها را اصطلاحاً پیچیدگیهای کاهشناپذیر
مینامند. طرفداران نظریه آفرینش هوشمند معتقدند که دستگاههای دارای
پیچیدگیهای کاهشناپذیر، نمیتوانند از تکامل تدریجی و انتخاب طبیعی به وجود
آمده باشند چرا که هر تغییر جزیی در آنها به قیمت از کار افتادنشان تمام
میشود.
ریچارد داوکینز در پاسخ مینویسد:
«این پرسشها که «نصف یک چشم به چه کار میآید؟» و یا «نصف یک بال به چه کار
میآید؟» نمونههایی از برهان «پیچیدگی فرونکاستنی» هستند. یک واحد کارکردی را
هنگامی دارای پیچیدگی فرونکاستنی میدانیم که برداشتن یکی از اجزای آن واحد،
موجب اختلال کلی در کارکرد آن شود. این برهان فرض میگیرد که چشم و بال پیچیدگی
فرونکاستنی دارند. اما همین که یک لحظه بیندیشیم، بی درنگ مغالطه را درمی
یابیم. اگر عدسی چشم یک بیمار مبتلا به آب مروارید را با جراحی برداریم، او
دیگر بدون عینک نمیتواند تصاویر را به وضوح ببیند، اما آن قدر بینایی دارد که
با درخت برخورد نکند و یا از صخره فرونیفتد. درست است که داشتن نصف بال، به
خوبی داشتن یک بال کامل نیست، اما مسلماً از بال نداشتن بهتر است. موقع سقوط از
درختی به ارتفاع معین، بال نصفه میتواند شدت ضربهٔ برخوردتان به زمین را
تخفیف، و جان تان را نجات دهد. و اگر ۵۱ درصد از یک بال را داشته باشید،
میتوانید از درختی اندکی بلند تر بیافتید و باز زنده بمانید. هر کسری از بال
را که داشته باشید، ارتفاعی هست که با داشتن آن بال، جان تان نجات مییابد، در
حالی که اگر بال تان اندکی کوچک تر بود از آن ارتفاع معین جان بدر نمیبردید.
این آزمایش فکری دربارهٔ سقوط از درختهایی با ارتفاعهای معین، یک شیوهٔ درک
این مطلب است که، به لحاظ نظری، منحنی مزیت بال باید شیب ملایمی داشته باشد که
از ۱ تا ۱۰۰ درصد امتداد مییابد. جنگلها پر از جانوران هواسُر یا چَترباز
هستند. این جانوران عملاً مراحل مختلف این شیب صعودی بال به قلهٔ محال را نشان
میدهند.
اگر بخواهیم برای کاربرد چشم هم مثالی مشابه کاربرد بالهای ناقص هنگام افتادن
از درختان با ارتفاعات مختلف بزنیم، به راحتی میتوانیم موقعیتهایی را تصور
کنیم که در آنها نصف یک چشم، جان جانور را نجات میدهد، در حالی که ۴۹ درصد آن
چشم چنین نمیکند. این شیبهای ملایم تکاملی چشم را میتوان در تغییرات شرایط
نوری، و تغییرات فاصلهٔ تشخیص شکارچی – یا شکار– یافت. و درست مانند وضعیت
بالها و سطوح پروازی، حالتهای میانی چشم هم نه تنها قابل تصور اند، بلکه در
سراسر دنیای وحش فراوان اند. کِرم پَهن، چشمی دارد که با هر معیار معقولی،
محقرتر از نصف چشم انسان است. حلزون دریایی ناوتیلوس چشمی دارد که در میانهٔ
راه چشم کرم پَهن و چشم انسان است. برخلاف چشم کرِم پَهن که فقط نور و سایه را
تشخیص میدهد، اما تصاویر را نمیتواند ببیند، چشم ناوتیلوس شبیه دوربینی بی
عدسی است که میتواند یک تصویر حقیقی بسازد؛ اما تصویر آن در مقایسه با تصویر
چشم ما تیره و تار است. هیچ آدم عاقلی نمیتواند انکار کند که چشم داشتن برای
این جانور بی مهره و بسیاری جانواردان دیگر، بهتر از چشم نداشتن است و همگی این
چشمها در جایی روی این شیب پیوسته و ملایم به سوی قلهٔ محال جای میگیرند. بر
روی این شیب، چشم ما نزدیک به یک قلهاست – هرچند نه مرتفع ترین قله، اما یکی
از مرتفع ترین قلهها. در کتاب صعود به قلهٔ محال من یک فصل کامل را به چشم و
یک فصل را نیز به بال اختصاص دادهام، و نشان دادهام که این دو به چه سادگی
توانستهاند آهسته (وحتی شاید نه چندان آهسته) این مراتب صعودی را بپیمایند. در
اینجا این موضوع را ختم میکنم .»
انتقاد نسبتبه حوزههایی که هنوز بیپاسخاند
با پیشرفت زیست شناسی، منتقدان توجه خود را به سیستمهای پیچیده سلولی مانند
سیستم ایمنی و ساختارهای پیچیده مولکولی مانند موتور تاژک باکتریها معطوف
کردند. با اینکه شیوهٔ فرگشت پیچیدهترین سیستمهای زیستی شناخته شده یا در دست
تحقیق است.در مقابل مدافعان فرگشت، این انتقاد را نوعی مغالطه توسل به جهل می
دانند.
واکنشها و تاثیرات
انتقادات دانشمندان
بسیاری گفته اند که تا کنون، مبنای علمی چندان مستحکمی برای این مدل ارائه نشده
است.دانشمندان از این مدل با عناوینی همچون junk science و semi science یاد می
کنند؛ زیرا مبنای علمی ندارد.
دادگاه
در سپتامبر سال ۲۰۰۵، والدین ۱۱ دانشآموز مدرسهای در منطقه داور در ایالت
پنسیلوانیا از مسوولان مدرسهٔ منطقهای داور بسبب گنجاندن نظریه آفرینش هوشمند
در برنامه درسی دانشآموزان و تدریس آن به عنوان نظریهای علمی در کنار نظریه
تکامل شکایت کردند.
قاضی دادگاه فدرال، جان جونز، در نهایت مسوولان مدرسه داور را به علت تخلف از
متمم اول قانون اساسی امریکا مجرم شناخت. دادگاه همچنین حکم به خارج کردن تدریس
این نظریه از برنامه درس علوم دانشآموزان مدرسه داد.
طراحی وب
طراحی وب به مهارت ساخت و راهاندازی صفحات وب گفته میشود.
تیم برنرز لی، مخترع وب، با برپایی یک سایت وب در اوت ۱۹۹۱، نام خود را به
عنوان نخستین سازندهٔ وب در تاریخ نگاشت. او در نخستین وبسایتش، از اَبَرمتن و
پیوندی برای ایمیل (پست الکترونیک) استفاده کرده بود.
در آغاز، سایتهای وب با کُدهای ساده «اچتیامال» نوشته میشدند، گونهای از
زبان کُدنویسی که ساختار سادهای به وبگاهها میداد، شامل سرتیتر و پاراگراف،
و توانایی پیوند دادن به صفحههای وب دیگر، با اَبَرمتن. در مقایسه با روشهای
دیگر، این راه تازه و متفاوتی بود که کاربران به سادگی میتوانستند با یک
مرورگر، صفحههای پیوند خورده را باز کنند.
با پیشرفت وب و هنر طراحی آن، زبان کُد نویسی اش، اَبَرمتن یا اچتیامال،
پیچیدهتر و پرانعطافتر شد. ابزاری مانند جدولها که بیشتر برای نمایش
نمودارهای دادهای بودند، بزودی مورد استفاده نادرست، برای چیدمانهای پنهان در
صفحههای وب قرار گرفتند. با پیدایش الگوهای آبشاری وب یا «CSS»، روش نادرست
طراحی با جدولهای پنهان در صفحه از گردونه خارج، و بجای آن استفاده مناسب از
زبان کمکی «CSS» جایگزین شد.
فناوریهای یکپارچه سازی دادهگاهها (Database)، مانند زبانهای کُدنویسی سمت
سرور (Server-Side Scripting) مانند CGI، PHP، ASP.NET، ASP، JSP و ColdFusion،
و استانداردهای طراحی مدرن با الگوها (CSS)، ساختار سایتهای وب را باز هم
تغییر داده و آنرا پیشرفته تر کرده اند.
همچنین با آمدن نگارههای جاندار و فناوریهای پویانمایی به صفحه ها، مانند
فلَش (Flash)، چهره وب بیشتر از پیش تغییر کرد و توانمندیهای تازه به سازندگان
رسانه و طراحهای وب داده شد، و تواناییهای بیشتر و کاراییها تازه مرورگرها
برای اچتیامال.