موسیقی هیپ هاپ
موسیقی هیپهاپ (به انگلیسی: Hip hop music) یا موسیقی رپ (Rap music) یکی از سبکهای موسیقی است که بهطور موازی با فرهنگ هیپ هاپ رشد کرد.

موسیقی هیپ هاپ از دو بخش اصلی تشکیل شدهاست: رپ (MC) و DJ (ترکیب صدا و اسکرچ). این موارد به همراه رقص برک و گرافیتی (یا دیوارنویسی) چهار بخش هیپ هاپ، یک نهضت فرهنگی که توسط جوانان شهری به خصوص توسط سیاهان آمریکا ایجاد شد را تشکیل میدهد. در شهر نیویورک، در اوایل دهه ۱۹۷۰. در سال ۲۰۰۶، موسیقی رپ پس از موسیقی کلاسیک دومین موسیقی محبوب در ایالات متحده آمریکا بود.
موسیقی هیپ هاپ، عموماً از یک یا چند خواننده رپ که داستانهای شبه خود زندگی نامه تعریف میکنند تشکیل شدهاست، این داستانها اغلب مربوط به یک همتای خیالی، و به صورت اشعار بسیار ریتمیک پر از تکنیکهایی همچون همگونی مصوتها، تجانس آوایی، و قافیه است. خواننده رپ با یک قطعه سازی که اغلب از آن تحت عنوان «بیت» یاد میشود همراهی میشود، این ساز توسط یک دی جی نواخته شده، و توسط یک تهیه کننده، یا یک یا چند نوازنده خلق شدهاست. اغلب بیت با استفاده از یک ترکیب از وقفه کوبهای از یک آواز دیگر، که معمولاً یک ترانه فانک یا موسیقی سول است ساخته میشود. علاوه بر طبل دیگر صداها نیز اغلب به صورت ترکیبی، الکترونیکی، یا اجرایی هستند. گاهی اوقات یک بخش میتواند سازی، نشانه مهارت دی جی یا سازنده باشد.
هیپ هاپ در برانکس، واقع در نیویورک، یعنی زمانی که DJ بریک ضربهای را از آوازهای فانک و دیسکو جدا کردند شکل گرفت. نقش اولیه رئیس تشریفات معرفی DJ و موسیقی و تشجیع حضار بود. روسای تشریفات با صحبت کردن در بین آوازها، به رقص شور و هیجان میدادند، با حضار احوالپرسی میکردند یا برای آنان لطیفه و حکایت تعریف میکردند. سرانجام این رویه شکل بندی بهتری گرفت و «رپ» نام گرفت. تا سال ۱۹۷۹ هیپ هاپ از نظر تجاری تبدیل به یک نوع موسیقی محبوب شد و شروع به وارد شدن به جریان غالب در آمریکا کرد. در دهه ۱۹۹۰، یک نوع از هیپ هاپ به نام رپ گنگستا تبدیل به بخش عمده موسیقی آمریکا شد، و جنجال بسیاری بر سر ترانههایی که گفته میشد به تبلیغ خشونت، بی بند و باری، استفاده از مواد مخدر و زن ستیزی میپردازد شکل گرفت. با این وجود تا آغاز دهه ۲۰۰۰، موسیقی هیپ هاپ در صدر فهرست موسیقیهای محبوب قرار گرفت و به سبکهای مختلف در گوشه و کنار جهان نواخته میشد.
مشخصات
هیپ هاپ یک جنبش فرهنگی است که موسیقی بخشی از آن است. موسیقی خود از دو بخش تشکیل شدهاست، رپ، یعنی ارائه آوازهای سریع، بسیار آهنگین و تغزلی و DJ، که یا از طریق پخش کننده صفحه (به انگلیسی: turntable)، ساز یا تولید صدای ساز ضربی با دهان ساخته میشود. یکی دیگر از جنبههای مهم موسیقی هیپ هاپ مدی است که در کنار موسیقی شکل گرفتهاست.
ساختار آهنگین
بیت (نه ضرورتا از طریق رپ) در هیپ هاپ تقریباً همیشه به صورت کسر ۴/۴ است. هیپ هاپ در کانون آهنگین خود میچرخد: به جای شمارش «مستقیم» ۴/۴ (موسیقی پاپ؛ هیپ هاپ بر اساس احساس پیش بینی شده تقریباً شبیه تاکید «چرخش» در کوبه جاز است. همانند تاکید تریوله در چرخش، آهنگ هیپ هاپ ظریف بوده، و به ندرت به صورت موجود نوشته شدهاست (مبنای ۴/۴: نوازنده طبل اجرای هیپ هاپ را بر عهده دارد) و اغلب به صورت «تاخیری» یا معوق نواخته میشود.
البته در آهنگسازی هیپ هاپ، از ضرب های 2/4، 3/4، 6/8 و ... نیز استفاده می شود
این روش بیشتر در موسیقی سول، دیسکو و موسیقی فانک، که در آن بیتها و موسیقی آهنگین در طول قطعات تکرار میشد ابداع شد. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، جیمز براون به صورت رؤسای تشریفات امروز صحبت میکرد، آواز میخواند و فریاد میکشید. این روش موسیقی پایگاه کامل را برای رؤسای تشریفات برای قافیه سرایی فراهم میآورد. به همین دلیل موسیقی هیپ هاپ عموماً به رئیس تشریفات میپردازد، و اهمیت اشعار و تبحر در ارائه را تشدید میکند.
احتمالاً هیپ هاپ سازی مهمترین استثنای این قاعدهاست. در این نوع از هیپ هاپ، دی جیها و سازندگان میتوانند با ایجاد قطعات سازی تجربیات جدیدی به دست آورند. در حالی که ممکن است آنان آوازهای راک را ترکیب کنند، آنان مقید به چارچوب هیپ هاپ سنتی نیستند.
آلات موسیقی و نحوه ساخت
ساز هیپ هاپ چه از نظر سیستم صوتی و چه از نظر ضبط و چه از نظر آهنگسازان و سازهای مورد استفاده آنان برگرفته از دیسکو، فانک، و ریتم و بلوز است. استفاده دی جیهای دیسکو و باشگاه از میکس از نیاز به استمرار موسیقی و در نتیجه انتقال آرام در بین قطعات ناشی میشد. بنابر مقایسه، هیپ هاپ کول دی جی هرک، جدا کردن و بسط تنها بریک—یک تکنوازی کوبهای میان پرده— از طریق ترکیب دو نسخه از یک قطعهاست. این امر، به گفته آفریکا بامباتا، «بخش خاص قطعهاست که همه منتظر آن هستند—آنها آمادهاند به هیجان بیایند.» (توپ، ۱۹۹۱) جیمز براون، باب جیمز، و پارلیامنت—در میان بسیاری دیگر— مدتها منبع محبوبی برای بریک بودند. میتوان قطعات ساز را نیز اغلب به صورت شیپور به این قطعات افزود (همان جا). بنابراین سازهای هیپ هاپ ترکیبی یا مبتنی بر سیستم صوتی شبیه موسیقی فانک، دیسکو، یا سول است. آوازها، گیتار، کیبورد، باس، طبل و کوبه.
گرچه موسیقی هیپ هاپ اولیه صرفاً مرکب از بیتهای بریک دی جی و دیگر قطعات قطعه وینیل بود، ظهور طبل برقی به آهنگسازان هیپ هاپ اجازه داد تا حدودی پارتیتورهای اولیه را به دست آورند. مجموعه طبل را میتوان همراه با موسیقی قطعات وینیل یا به تنهایی نواخت. اهمیت توالی طبلهای کیفی تبدیل به مهمترین کانون توجه آهنگسازان هیپ هاپ شد چرا که این ریتمها (جمله ها) بهترین بخش برای رقص بودند. متعاقبا، طبلهای برقی برای تولید صدای قوی طبل باس تجهیز شدند. این امر به پیشی جستن تک نوازی طبل بر فانک قدیمی، آلبومهای سول و R&B مربوط به اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل تا اواسط دهه ۱۹۷۰ منجر شد. طبلهای برقی مجموعه محدودی از صداهای از پیش تعیین شده، از جمله های هت، طبل کوچک، تام، و طبل باس در اختیار داشتند.
آغاز استفاده از ترکیب کننده نحوه ساخت موسیقی هیپ هاپ را تغییر داد. یک ترکیب کننده میتواند کلیپهای صوتی کوچک را از هر گونه ابزار ورودی، همچون صفحه گردان بازسازی کند. سازندگان میتوانستند الگوهای طبل شبیه به هم را ترکیب کنند. مهم تر اینکه، آنان میتوانستند مجموعهای از سازها را با هم ترکیب کنند تا در کنار طبل خود بنوازند. سرانجام موسیقی هیپ هاپ دسته کامل خود را گرد هم آورد.
بسیاری از سازندگان و شنوندگان افتخار میکنند که برخی قطعات از سنتهای هیپ هاپ است و بنابراین منبع خوبی از ترکیبها و وقفه هاست. تا به امروز، تولید کنندگان از تجهیزات مرموزی برای بازسازی صدای خشن مورد استفاده در قطعات قدیمی استفاده میکنند. این امر به قطعات اعتبار بخشیده و خاطره پیشینه هیپ هاپ را در ذهن شنوندگان تداعی میکند.
پیشینه
مهمترین دورههای تاریخی هیپ هاپ دورههای هیپ هاپ مکتب قدیم دوره (۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵) است، که از آغاز دوره هیپ هاپ تا زمان ورود آن به جریان غالب، و دوره هیپ هاپ عصر طلایی (۱۹۸۵ تا ۱۹۹۳) است، که صدای ایست کوست و وست کوست را با هم ادغام کرده و با ظهور رپ گنگستا و جی فانک، که ساخته وست کوست است وارد عصر جدید شد. سالهای پس از ۱۹۹۳ شامل هیپ هاپ پورنو، بیلینگ و ژانرهای مخفی، که دوران جدید را تعریف میکند است.
هیپ هاپ در طول دهه ۱۹۷۰ در بلاک پارتی در شهر نیویورک شکل گرفت، یعنی زمانی که دی جیها شروع به جدا کردن بریکهای کوبهای برای مقابله با آوازهای فانک، سول، R&B و دیسکو کردند. خاستگاه این نوع از آواز به اوسط دهه ۱۹۵۰ بر میگردد یعنی زمانی که هنرمند راک سول/فانک جیمز براون دسته ریچارد کوچولو را نخستین گروهی دانست که موسیقی فانک را در بیت راک قرار داد. این آوازها بر مبنای &(به انگلیسی: ndash)؛ دی جی «بریک بیت» ساخته شدهاست. با افزایش محبوبیت هیپ هاپ، نوازندگان شروع به صحبت کردن در حین نواخته شدن موسیقی کردند، و از آن پس «رئیس تشریفات» یا «امسی» نام گرفتند. در سال ۱۹۷۹، دو آلبوم هیپ هاپ نخستین بار به صورت تجاری پخش شد: «شاه تیم ۳ (جاک شخصیت)» ساختهدسته فتبک، و «شادی رپها» ساخته دسته شوگرهیل؛ شادی رپها چهلمین آهنگ برتر آمریکا در نمودار آهنگهای پاپ برتر شد. دسته راک بلوندی با آهنگ شعف، در سال ۱۹۸۰، در فهرست صد آهنگ برتر جایگاه اول را به خود اختصاص داد.
در دهه ۱۹۸۰، هیپ هاپ تنوع بیشتری یافت و تبدیل به نوع پیچیده تری از موسیقی شد. همزمان، فنون پیچیده تری ایجاد شد، که از آن جمله میتوان بهاسکرچ، و ضبط الکترونیکی اشاره کرد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، با افزایش محبوبیت این ژانر از موسیقی شماری از سبکها و زیر گونههای جدید هیپ هاپ پا به عرصه گذاشت. آهنگسازان هیپ هاپ شروع به همکاری با دستههای راک کردند و ژانرهای جدیدی همچون هیپ هاپ خودآگاه، جاز رپ و رپ گنگستا را به وجود آوردند.
در دهه ۱۹۹۰، رویارویی طولانی میان رپهای گنگستا در وست کوست و ایست کوست آغاز شد. این امر منجر به فنای هر دوی توپاک شکور و بی. آی. جی بد نام، به ترتیب در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ شد. در سال ۱۹۹۶، گروه رپ کلیولند بون تاگز-ان-هارمونی با آهنگ «چهار راه تا» رکورد ۳۲ ساله بیتلیها برای سریعترین رشد را پشت سر گذاشت، و در سال ۲۰۰۰، آلبوم مارشال مترز ال پي ساخته اولين خواننده سفيدپوست رپ امينم بیش از نه میلیون نسخه فروش داشت و جایزه گرمی را به خود اختصاص داد.
تأثیر موسیقی هیپ هاپ
جدای از محبوبیت بسیار هیپ هاپ، این ژانر از موسیقی تأثیر چشمگیری بر اکثر انواع موسیقی مردمی داشت. برخی هنرمندان بیت یا رپ هیپ هاپ را با راک اند رول، هوی متال، پانک راک، مرنگو، سالسا، کومبیا، فانک، جاز، خانگی، تاراب، رگا، هایلایف، ام بالاکس و سول درهم آمیختند. خوانندگان پاپ نوجوانان و دسته پسرها همچون بک استریت بویز، انسینک، کریستینا آگوئیلرا، جسیکا سیمپسون، و بریتنی اسپیرز در بسیاری از تک خوانیهای خود از بیتهای هیپ هاپ استفاده میکنند.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ ارتباطی نزدیک و خاص بین موسیقی هیپ هاپ و موسیقی حزن انگیز بودهاست.در واقع امروزه تقریباً در تمامی موسیقیهای حزن انگیز ثبت شده عناصری از موسیقی هیپ هاپیافت میشود.ترکیب این دو به نام nu soul در اواخر دهه ۱۹۸۰ در گروههای New Jack Swing دیده شدند.با این وجود تا بیش از ظهور نوازندگانی مانند ماری جی بلیگ و ماریا کری شکل مدرن آن بوجود نیامد. در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰، تأثیرات موسیقی هیپ هاپ در خوانندگانی مانند دی انجل، لارین هیل، جیل اسکات و آلیشا کیز مشهودتر شد.
طی دهه ۸۰، گروههای مشهوری مانند Run-D.M.C هم از هیپ هاپ و هم از هارد راک در ژانرهای جدیدی استفاده کردند که نمونه آن «Walk This Way» است با اجرای اروسمیث که موفقیتی فوق العاده بدست آورد. سایر نوازندگانی مانند آیس تی و گروهش Body Coun از هیب هاب، بانک راک و متال ستفاده کردند، با این حال اینطور گفته میشود که اولین گروهی که متال را با تکنیکهای آوازی رپ آمیخت گروه Anthraxبودهاست. برداشت جدید «Bring The Noise» توسط (Anthraxو دشمن مردم (ابهامزدایی) نمونهای خوب ازاولین آهنگهای رپ- متال است. Biohazard Faith No More، Rage Against The Machine از جمله سایر نمونههای اولیه این گونه موسیقیها میباشند. در اواخر دهه ۱۹۹۰ با ظهور گروههای مانند لینکین پارک، لیمپ بیزکت وکورن که نیو متال نام گرفتند، موسیقی رپ- متال محبوب تر شد و در عین حال بیشتر مورد انتقاد طرفداران هر دو ژانر موسیقی قرار گرفت.
در آمریکای لاتین، موسیقی رپ در دهه ۱۹۸۰ به صورت toasting که قسمتی ازموسیقی جامائیکایی ragga میباشد شناخته شد. به عنوان مثال غزلیات رپ از قبل بخشی ازsoca music بودند. رشد موسیقی هیپ هاپ در این ناحیه باعث ظهور آمیزههای آشکاری مانندreggaeton و timba شد. در آفریقا نیز آوازهای رپ گونه مانند tassou) سنگالی ازقبل بخشی از موسیقیهای محبوب بودند و موسیقی هیپ هاپ به سهولت به سبکهای مشهوری مانند طرب (آفریقا) و mbalax ادغام شد. در کوبا نیز با گروههایی مانند Anonimo Consejo، Doble Filo، Papa Umbertico و گروه فمینیستی و همجنسگرا Krudas هیپ هاپ رشدی قابل توجه یافت.
این ژانر همچنین بر سبکهای مختلف موسیقی الکترونیک نیز تأثیر داشت. تأثیرات موسیقی هیپ هاپ در ژانرهایی مانند تریپ هاپ، jungle، UK garage، grime و سایر ژانرها کاملاً مشهود است.
اثرات اجتماعی
موسیقی هیپ هاپ قسمتی از یک نهضت فرهنگی به نام هیپ هاپ است که شامل عناصری مانند رقص برک و هنر دیوار نویسی بهمراه فهرست مرتبطی اززبان عامیانه در موسیقی هیپ هاپ, مدهای هیپ هاپ و دیگر عناصر است. محبوبیت موسیقی به محبوبیت فرهنگ هیپ هاپ در ایالات متحده و دیگر کشورها کمک کرد.
اواخر دهه ۱۹۹۰ شاهد افزایش محبوبیت سبک زندگی «bling bling» در موسیقی بود که بر روی نمادهایی همچون ثروت و مقام مثل پول، جواهرات، اتوموبیل و لباس تکیه داشت. با اینکه نماد ثروت از زمان زایش موسیقی هیپ هاپ بوجود آمده بود، فرهنگ جدید و قوی تر«bling bling» ریشه در کارهای بسیار موفق اواسط تا اواخر دهه ۹۰( مخصوصا کارهای ویدیویی) پاف ددی ، Bad Boy Records و همچنین کارNo Limit Records توسط مستر پی داشت. با این حال واژه آن درسال ۱۹۹۹ (به انگلیسی: Cash Money Records) در کار تک نفرهاش «bling bling» خلق شد. از مظاهر سبک زنگی و نگرش «bling bling»، طرفداران Cash Money بودند. با اینکه بسیاری از طرفداران رپ، مخصوصا گانگستاها، بی هیچ واهمهای فرهنگ bling bling را دنبال میکنند، دیگران (بیشتر هنرمندانی خارج از جریان هیپ هاپ) عملا پیروان بی چون وچرای bling bling را سرزنش کرده و این فرهنگ رماتریالسم اقتصادی|ماتریالیستی مینامند.
آلبوم All Eyez on Me محصول سال ۱۹۹۶ بخاطر ژانری که داشت، از آلبومهای بسیار تأثیر گذار آن زمان بود و موفقترین کار توپاک شکور محسوب میشد.
موفقیت چشمگیر هیپ هاپ --- مخصوصا سبک رپ گانگستری --- اثرات اجتماعی بسیاری نیز در طرز رفتار جوان مدرن داشتهاست. رفتارهای خودخواهانهای که معمولاً در غزلیات و آثار ویدیویی برخی از هنرمندان هیپ هاپ نمایش داده شدهاست، بارها اثراتی منفی بر برخی از طرفداران ایدهآلیست آنها داشته است. این در حالی است که بطور حتم رفتارهای تعدادی از هنرمندان خاص نمیتواند نشاندهنده رفتار جامعه هیپ هاپ باشد، و تأثیر محتوای غزلیات هیپ هاپ بر جوانانی که بخشی از فرهنگ هیپ هاپ را تشکیل میدهند جای بحث دارد، چنین جوانانی اغلب نقاب شخصیتی یک" گانگستراً را دارند در حالیکه عضو هیچ گروه تبهکاری نیستند. اغلب چنین نقابهای شخصیتی موجب رفتارهای غیر اجتماعی مانند کناره گیری از دوستان، بی توجهی به تحصیلات، عدم پذیرش قدرتها و انجام جرمهای کوچک مانند خرابکاری میشود. در حالیکه اغلب شنوندگان میتوانند نکات داستانهای مربوط به رفتار اجتماعی را تشخیص دهند، یک گونه فرهنگ فرعی بنام pseudo-gangsta در میان جوانان آمریکای شمالی ایجاد شدهاست.
از آنجا که موسیقی هیپ هاپ تقریباً همیشه بریک مردانگی زیاد تاکید دارد، چنین گفته میشود که غزلیاتش نشاندهنده یک ذهنیت هوموفوبیا است. اغلب تردیدها و گمانهای در مورد وجود تعداد بسیاری موزیسینهای هیپ هاپ همجنسگراوجود دارد که از ترس از دست دادن کارشان خود را مخفی نگه داشتهاند. چنین شایعاتی در مورد برخی هنرمندان هیپ هاپ از قبیل کوئین لطیفه، دا برات و برخی دیگر گفته میشود. در سال ۲۰۰۱، فستیوال سالانه به نام PeaceOUT World Homo Hop Festival در اوکلند در کالیفرنیا برگزار شد که برای اولین باردر این فستیوال تمامی نوازندگان همجنسگرا، دو جنسی و رپهایی که تغییر جنسیت داده بودند حضور داشتند و از آن تاریخ این فستیوال هر ساله برگزار شده ست. در سال ۲۰۰۳به همجنسگراو هنرمند رپ و هیپها،کاشن عنوان Baby Phat داده شد، با این وجود آثار او هرگز به معرض نمایش گذاشته نشدند. در سال ۲۰۰۵، Pick Up the Mic عرضه شد که در آن به نوازندگان LGBT هیپ هاپ پرداخته شده بود.
هیپ هاپ زبان عامیانه خود را دارد که شامل کلماتی مانند yo، flow و phat میباشد. به دلیل موفقیت تجاری قابل توجه هیپ هاپ در اواخر دهه نود و اوایل قرن ۲۱، بسیاری از این گونه کلمات در لهجههای مختلفی در سرتاسر آمریکا و جهان بکار رفتند و حتی کسانی که از طرفداران هیپ هاپ نبودند از کلماتی مانندdis بارها استفاده میکردند. کلماتی مانند homie نیز وجود دارند که به پیش از زمان هیپ هاپ بر میکردند اما اغلب به هیپ هاپ نسبت داده میشدند و دلیل آن هم ارتباط نزدیک بین آثار هیپ هاپ و لهجه بسیاری از نوازندگان است، انگلیسی محاورهای آفریقایی آمریکایی . برخی مواقع اصطلاحاتی مانند «خیلی باحالی» با یک ترانه جا افتاده ( در اینجا، در ترانه « دستانت را جایی نگه دار که من ببینم» با باستا رایمز و تنها به همین صورت کوتاه شده بکار میروند. زبان عمیانهای مانند اسنوپ داگ و E-۴۰ که قانونمند هستند ودر آنها با اضافه کردن «-izz» به وسط کلمهها "shit" به "shizznit" تبدیل میشود اهمیتی خاص دارند(بعضی مواقع نیز "n" اضافه میگردد). این روشها که اززبان بی مفهوم فرنکی اسمیت در ترانه سال ۱۹۸۰ او به نام «DoubleDutch Bu» آغاز شده است، حتی در میان کسانی که طرفدار هیپ هاپ نیستند نیز رواج یافته، در حالیکه این افراد احتمالاً از منشاء آن بی اطلاع هستند.
سانسور
احتمالاهیپ هاپ به دلیل بکارگیری الفاظ نامناسب در مقایسه با سایر موسیقیهای سالهای اخیر بیش ازهمه با مشکل سانسور مواجه بودهاست. بسیاری از اشعار این سبک تجسم کننده جنگ و کودتاهایی هستند که در نهایت به سرنگونی نظام میانجامند. برای مثال شعر «(به انگلیسی: Gotta Give the Peeps What They Need)» محصول گروه Public Enemy بدون کسب اجازه از سازندگان آن مورد ویرایش قرار گرفت که طی آن کلماتی همچون «آزاد مومیا ابو جمال». استفاده گسترده از فحش و ناسزا در بسیاری از اشعار باعث شدهاست که بر سر پخش آنها بصورت آثار ویدیوییدر کانالهای تلویزیونی مثل MTV و یا در رادیو جنجالهای بسیار برانگیخته شود. در نتیجه بسیاری از آثار هیپ هاپ بصورت سانسور شده پخش میشوند که طی این سانسورها کلمات مستهجن حذف شده (در حالیکه موسیقی متن حذف نمیشود) و یا حتی کلمات و اشعاری کاملاً متفاوت جایگزین آنها میشود. نتیجه، که معمولاً باعث میشود باقی اشعار نامفهوم شوند و یا با ضبط اصلی کار متناقض باشند، همراه با دیگر جنبههای موسیقی کاملاً مورد توجه قرار گرفتهاند و در فیلمهایی همچون آستین پاورز: در عضو طلایی مورد مضحکه قرار گرفتهاند، که در آن شخصیتی که در فضای مضحکه آمیزی از هیپ هاپ در حال بازی است، شعری را میخواند که کاملاً سانسور میشود.
در سال ۱۹۹۵ راجر ابرت مینویسد:
«رپ در محافل سفید پوستان از وجهه بدی برخوردار است. بسیاری بر این باورند که موسیقی رپ در بر گیرنده الفاظ مستهجن، خشن، ضد سفید پوست و توهین آمیز نسبت به زنان است. در حقیقت برخی از این الفاظ همین گونهاند. اما بیشتر آنها اینگونه نیستند. این در حالیست که بسیاری از سفید پوستان اهمیتی نمیدهند. آنها صدای سیاه پوستان را ناخشنود و نا هماهنگ میدانند. با این حال رپ اکنون همان نقشی را بازی میکند که باب دیلن در سال ۱۹۶۰ بازی میکرد. رپ آرزوها و خشمهای یک نسل را بیان میکند و قسمت اعظم آن در غالب نوشتههای رسا موجود است.»
دنیای هیپ هاپ
با اینکه موسیقی هیپ هاپ برای اولین بار در ایالات متحده خلق شد، اکنون به اکثر نقاط جهان راه پیدا کردهاست. موسیقی هیپ هاپ تا قبل از دهه ۱۹۸۰ تنها در ایالات متحده رواج داشت. در طول آن دهه بود که این موسیقی راهش را به قارههای دیگر جهان باز کرد و تبدیل به موسیقی متن بسیاری از کشورها شد. رواج این موسیقی با رواج فرهنگ هیپ هاپ همگام بود - همانطور که رقص برک محبوبیت کسب میکرد، گروههای طرفدار رپ و هیپ هاپ هم بیشتر و بیشتر شدند.
آسیا
در میان کشورهای آسیایی و جزایر اقیانوس آرام، فیلیپین اولین کشوری بود که موسیقی هیپ هاپ به آن راه پیدا کرد.}}نکته{{زمان زایش موسیقی هیپ هاپ فیلیپینو یا همان پینوی رپ به اوایل دهه ۱۹۸۰ و آهنگ سازی دایورد ژاویر («Na Onseng Delight») و وینسنت دافالونگ ("Nunal") باز میگردد. این ژانر طی دهه ۱۹۸۰ با سرعت کمی رشد کرد اما به زودی با ورود اولین آلبوم ماگالونا با نام «تو!» که شامل کار بسیار موفق «هموطنان من» بود به جریان غالب آن زمان تبدیل شد. ماگالونا که رپ را به انگلیسی و تاگالوگ اجرا میکرد، به پیشگام این ژانر و در نتیجه چهره برتر تبدیل شد. ستارگان غالب رپ آسیا، MCلارا و لیدی دایان و پیشتاز همه آنها مایکل وی در فیلیپین و ژاپن شهرت بسیاری یافتند. در ژاپن خوانندگان رپ که بصورت مخفیانه کار میکردند، شنوندگان محدودی داشتند و در اواسط دهه ۱۹۹۰ گروه معروف teen idol روش جدیدی با نام J-rap را ابداع کردند که در صدر جداول قرار گرفت. در سئول، سن هیپ هاپ کره ای به نوعی از یک پدیده فرهنگی تبدیل شده بود. برخی از هواداران اظهار میکنند که هنرمندان هیپ هاپ کرهای دارای مهارتهایی هستند که با مهارتهای همتایان آمریکایی خود برابری میکند. جو پی دی، ببر مست، پسی و حماسه برجسته جزء اجراکنندگان شهیر آن هستند. برخی بر این باورند که موسیقی هیپ هاپ کره به عنوان آنتی تز قابل احترام و آگاه از جامعه در برابر ژانر پاپ که اغلب مصنوعی و گیج کنندهاست و بر صنعت موسیقی کره حاکم است، ایستادهاست.
موسیقی هیپ هاپ در اواسط دهه نود قرن بیستم در کره جنوبی محبوبیت یافت. اجراکنندگان اصلی و مشهور هیپ هاپ کره اغلب شبیه موسیقی آر اند بی یا موسیقی پاپ هستند که در آن هنرمندان سبکهای آواز (ورقص) حرکات رپ را از ایالات متحده تقلید میکنند. اجراکنندگان اولیه که بندرت آهنگ هایشان را خودشان مینوشتند، شاملکیم گان مو سئو تایجی، و بویز، دئوکسو دی جی داک هستند. برخلاف دیگر آهنگهای هیپ هاپ کرهای که در آن زبان کرهای با زبان انگلیسی شکسته بستهای آمیخته میشود، در این نوع موسیقی در ابتدا منحصرا زبان کرهای مورد استفاده قرار میگرفت. سئو تایجی که دارای پیشینه موسیقی هوی متال سئوال برانگیزی بود، گیتارهای هوی متال را اغلب در میکسهای خود به کار میبرد و سایر هنرمندان نیز برخی قسمتهای تکنو را در آثار خود تلفیق میکردند.
تعداد کمی از هنرمندان، از جمله سئو تایجی و ام سی اسنیپر نیز قسمتهایی از موسیقی سنتی کره مانند پانسوری یا نانگک (موسیقی کشاورزان) را با آثار خود آمیختند. کاملاً واضح بود که اولین حرکات تقلیدی از حرکات محبوب آمریکایی بود. به عنوان مثال، سبک آوازی یا تولیدی « به خانه برگرد» سئو تایجی شبیه سبک سیپرس هیل بود. اولین آلبوم «رپ» که تمامی مشخصات موسیقی رپ را داشت، آلبوم اول کیم جین پیو در سال ۱۹۹۷ بود. بر اساس رپر تابلو حماسه برجسته، فرم هیپ هاپ کره ای، دست کم تاکنون تحت تسلط قرار گرفته است— واقعا نمیتوان ضربها، ریتمها، اجراها، ظاهر —آن را از صحنههای آمریکایی تمیز داد، اما در مورد ارتباط اجتماعی باید گفت این موسیقی در این زمینه راه زیادی برای پیمودن دارد. پیغام به کندی در حال رسیدن به حد میانهاست.»
بسیاری از هنرمندان رپ در جریان اصلی موسیقی کره موفق بودهاند. هنرمندان موفق شامل اجراکنندگانی از قبیل جینوسین،۱TYM، ام سی اسنیپر، جو پی دی و حماسه برجسته میشود. دیگر هنرمندان زیر زمینی که شهرت چندانی نداشتند و عمدتاً به استفاده از ضربهای غیر خیره کننده تمرکز میکردند، شامل کویت پالو آلتو ،TBNY و غیره میباشد.
در اواسط دهه نود قرن بیست هیپ هاپ کره ای-آمریکایی در ایالات متحده رواج یافت که این امر عمدتاً به تلاشهای دو خواننده رپ کره ای؛ ببر جی کی و دی جی درخشش ببرمست مربوط میشود. ببر مست بعد از آهنگ «کره سیاه» توسط آیس کیوب خلق شد که از موسیقی به عنوان ابزاری برای تبادل فرهنگ و به چشم تلاشی برای ترویج هماهنگی نژادی استفاده میبرد.
به دنبال موفیت ببر مست، بسیاری از گروههای جدید و شرکتهای تولیداتی با هدف هرچه بیشتر مردمی کردن سبک موسیقی پدیدار شدند. ببر جی کی و ببر مست جنبش کرو را تشکیل دادند تا بتوانند گروه نخبههای بهترین خوانندههای رپ کره را معرفی کنند.
گفته میشود که هیپ هاپ ژاپنی (نیپ هاپ یا جی-هیپ هاپ) در سال ۱۹۸۳؛ یعنی زمانی که فیلم سبک وحشی چارلی آهیرنز در توکیو به نمایش درآمد، آغاز شد. این فیلم بر هنرمندان دیوارنوشتهها متمرکز بود، اما با این حال در آن برخی از ام سیهای اولیه مدرسه قدیمی، از زنبور پرکار و مشکل دوگانه، دی جیهایی مانند گراند مستر فلاش و موفقیتهایی نظیر راک استدی کرو به نمایش درآمده بود.
پس از نمایش این فیلم نوازندگان خیابانی در پارک یویوگی به رقص بریک پرداختند. در فاصله بسیار کمی، کریزی ای به عنوان یک بی- بوی مطرح شد و او خود سرانجام راک استدی کرو ژاپن را تأسیس کرد و این در حالی است که دی جی برخورد که از صحنه پارک یویوگی برخاسته بود، تبدیل به یک دی جی شناخته شده جهانی شود. دی جیهای بیشتری متعاقب آن مطرح شدند و شروع ظهور دی جیها ۱۹۸۵ بود. یک سال بعد، باشگاهی برای تمامی هیپ هاپها در شیبویا افتتاح شد. در آن زمان شکی وجود داشت در این خصوص که زبان ژاپنی با توجه به نداشتن هجاهای تکیه بر و نیز به سبب آنکه پایان افعال آن بسیار متفاوت بود، برای ژانر رپ مناسب نباشد. با وجود این تعدادی از هنرمندان رپ، از جمله ایتو سیکو، چیکادو هارو، تینی پانکس و تاکاگی کان ظهور کردند.
در دهه نود، موسیقی جی رپ نوجوانان ظهور کرد و هیپ هاپ به جریان اصلی موسیقی ژاپن راه پیدا کرد. اولین کار موفق «Kon'ya wa Boogie Back» شا دارا پار بود. در سال بعد از آن، «دا.یو.نی.» و «مایکاً توسط ایست اند ایکس عرضه شدند. سرانجام هیپ هاپ در ژاپن به دو شکل تقسیم شد: هیپ هاپ ژاپنی نرمال و »سکسی« و یک شکل »ضعیف تری«، که بیشتر تحت تأثیر موسیقی آر اند بی قرار داشت و نام آن جی-اربن بود. گروهی که اغلب از آن به عنوان مبدع موسیقی جی-اربن یاد میشود، گروه ام-فلو (ای کی ای »مدیرایت فو) بود. آنها که در ابتدا از یک دی جی تنهای ژاپنی (دی جی تاکو) و یک ام سی (کلامی) کره ای- ژاپنی تشکیل شده بودند، یک خواننده دیگری به نام لیزا که نژاد پرویی- ژاپنی داشت، را به جمع خود اضافه کردند. آلبوم اول آنها، درخشش سیاره، در سال ۲۰۰۰ پخش شد و از آن زمان تاکنون برنامههای جی-اربن زیادی از جمله کریستال کی، ای وان، هارتس دیلز و نیز کارهای مشترکی با ستارههای پاپ ازقبیل نامی آمور، و بوآ پخش شدند. سایر برنامههای محبوب جی-اربن، مانند آر آی پی اسلای مینیز با ام-فلو کار شدهاست.
برای هنرمندان هیپ هاپ آسیایی دشوار است که بتوانند وارد جریان اصلی ایالات متحده آمریکا بشوند، اما در سال ۲۰۰۲ یک هنرمند رپچینی- آمریکایی به نام جین آئو- یونگ (که اغلب او را جین یا ام سی میشناسند) حادثه هیجان انگیزی را رقم زد. او در هفت هفته متوالی جایزه فری استایل فرایدی را در بت ۱۰۶ و پارک که برنامهای مختص هیپ هاپ بود، از آن خود کرد و از مسابقات کناره گیری کرد. جین اعلام کرد که پس از پیروزی در نبرد در آخرین هفته با نشان راف رایدرز امضا میکردهاست. توجهها به او یبشترشد واین یک موفقیت بزرگ برای هنرمندان آسیایی-آمریکایی محسوب میشد. دو سال پس از آن، او آلبومی را به نام ئیرجین/راف رایدر تحت عنوان « مابقی رفتنی است » عرضه کرد. جین اولین آسیایی-آمریکایی بود که میتوانست یک آلبوم تک نوازی را در جریان اصلی به اجرا بگذارد، هر چند که آلبوم چندان موفقیتی در بر نداشت. بسیاری از هواداران هیپ هاپ کمبود تبلیغات و به تعویق افتادن آلبوم به مدت هفت ماه را از جمله دلایل اصلی ناکامی آلبوم مزبور میدانند. درهای ورود آسیایی-آمریکاییها به جریان اصلی اندکی باز بود، اما این اتفاق هنوزبه طور کامل رخ نداده بود.
خاورمیانه
هیپ هاپ اسرائیل در پایان دهه به تدریج شهرت و محبوبیت یافت، ستارههای زیادی از دو طرف فلسطینی ها تامر نافر و زیرزمینی ها یهودی پدیدار شدند؛ اگر چه برخی از آنها، از قبیل موک ای. به تبلیغ صلح و مدارا میپرداختند، دیگران احساسات خشونت گرایانه و ملی گرا را سر میدادند.
هیپ هاپ در ایران در ده ی 90 میلادی متولد شد وقتی که جوانان ایرانی ابتدا با رقص هیپ هاپ آشنا شدن و سپس با موسیقی آن و بعد کم کم نقاشی گرافیتی نیز در ایران دیده شد اما پر رونق ترین بخش هیپ هاپ در ایران هیپ هاپ سرایی است. و در همان ابتدا سعی کردند این موسیقی را با فرهنگ ایرانی نزدیک کنند(مثلا در اولین آلبوم رپ فارسی که توسط هیچکس منتشر شد موسیقی سنتی ایرانی با رپ ترکیب شد) در ایران از سال های اوج این سبک رد آمریکا و به صورت عمده بعد از ترور توپاک شکور (۱۹۹۶) هیپ هاپ به نسل جدید جوانان ایران معرفی شد. حسن شماعی زاده خواننده مرد مشهور ایرانی آهنگی توسط دخترش عقیق یا نیکی در اواسط دهه ۸۰ میلادی اجرا کرد و سندی(گروه سندی) در اواسط دهه۹۰ میلادی ضبط و وارد بازار کردند که بسیار به سبک هیپ هاپ نزدیک بود بخصوص سبک سندی ( برخی معتقد هستند که اولین رپر ایرانی سندی هست) اماآهنگی که آنها اجرا کردند شاید از نظر سبک و کلام به موسیقی هیپ هاپ نزدیک بود اما از نظر محتوا و موضوع و بیت آهنگ هیچ تناسب و شباهتی با هیپ هاپ نداشتد و حتی نمیتوان گفت که آنها درپیدایش موسیقی رپ فارسی تاثیر زیادی داشتند، در ابتدای هزاره سوم جوانان با استعدادی در ایران به این سبک از موسیقی رو آوردند، که قدیمی ترین و شناخته شده ترین آنها سروش لشکری ملقب به هیچکس یود، سروش در کنار "یاشا" و "شایان" اولین رپر های ایران بودند. اما که بعد از مدت کوتاهی یاشا و شایان به دلایل نامعلومی کنار رفتند و سروش برای پا گرفتن و زنده ماند موسیقی هیپ هاپ در ایران تلاش های زیادی کرد و شاید همین تلاش ها باعث شد تا او را پدر رپ فارس ایران بنامند.بعد از مدتی کم کم رپ فارس مسیر رو به رشد خود را پیدا کرد، از قدیمی ترین رپر های ایران میتوان به :"یاشا"، "شایان"، "سروش لشکری"(هیچکس)، "بهنام مهرخوان" (دیو سپید)"رضا ناصری آزاد"(پیشرو)،حسین موسوی(حسین تهی)، "یاسر بختیاری"(یاس)، سامان کرامتی (سامان ویلسون)و مهراد مستوفی (مهراد هیدن) از گروه زدبازی نام برد.
اروپا
هیپ هاپ برای اولین بار در سال ۱۹۷۹ در فرانسه ظاهر شد و همزمان با آن، این ژانر در ایالات متحده نیز به موفقیتهایی دست یافت. تا سال ۱۹۸۲، حتی ایستگاههای رادیویی هیپ هاپ نیز پا به عرصه وجود گذاشتند که از آن جمله میتوان به رپر دپر اسنپر اشاره کرد. همچنین دی جی دی نستی، که بعدها تبدیل به ستارهای در این زمینه شد، اولین حضور خود را تجربه کرد. همان سال یک کنسرت بزرگ هیپ هاپ برگزار شد؛ رپ تور نیویورک، که توسط اروپا ۱ حمایت میشد و در آن آفریقا بامباتا، گراند میکسر دی اس تی، فب ۵ فریدی، آقای فریز و راک استدی کرو دیده میشدند.
هیپ هاپ تا سال ۱۹۸۳ به یکی از بخشهای برجسته صحنه موسیقی فرانسه تبدیل شده بود. دی نستی «پانام سیتی رپین»، که در سال ۱۰۸۴ عرضه شده بود، اولین هیپ هاپ ثبتی فرانسه محسوب میشد. فرانسه شماری از ستارههای بومی، از قبیل (گروه) آی ای ام| آی ای ام و سوپریم ان تی ام را پرورش داد. البته مشهورترین هنرمند رپ فرانسوی یحتمل ام سی سولار سنگالی تباراست.
هیپ هاپ در اروپا هم درحوزه مردم قبائل قرار میگرفت و هم درحوزه مهاجران.
برای نمونه، در آلمان میتوان به گروه «چهار شگفت انگیز» Die Fantastischen Vier یا سیدو اشاره کرد.
هیپ هاپ سوئد در اواسط دهه هشتاد قرن ۲۰ ظهور کرد و تااوایل دهه نود شمار زیادی از« برنامههای نژادی سوئدی» از قبیل لوپ تروپ، «برنامههای مهاجران» مانند لاتین کینگز و برنامههای میکس شده همچون اینفینیت مس، هنگام ضبط به منظور استفاده در بازار داخلی، از انگلیسی به نوع رپ در « رینکبی سوئدی» که زبان آمیخته انواع مختلفی از زان ها است، تبدیل شد.
مشهورترین هنرمند رپ درایرلنددی جی کولی است و در کنار وی Craz-e، بی- واندر و گروههایی همچون انسان در برابر ماشین قرار دارد. ایرلند همچنین مجله هیپ هاپ خاص خود به نام «رپ ایرلند » را دارد که توسط دی جی احمد اجرا میشود.
مشهورترین هنرمندان رپ هلندآزدراپ پوزهکه تمامی کارمندان آن اهل آمستردام هستند، پستمن، از کیپ ورد و سورینام است.
ایتالیا نیزهنرمندان رپ خاص خود، از جمله جووانوتی و آرتیکولو۳۱ را یافت و ملت آن به شهرت و سرشناسی دست یافتند؛ در حالی که صحنه لهستان با روی کار آمدن پی ام کول لی در ابتدای دهه شاهد هنرمندان بود.
دررومانی، بی. یو.جی. مافیا از پنتلیمون بخارست ظهور کرد و نشان آنها؛ یعنی رپ گنگ استا، مشابهتهای زندگی در بلوکهای آپارتمانی رومانی دوران کمونیستی را با پروژههای مسکن سازی در محلههای آمریکایی نشان میدهد. گروه نشان خاص خود را برای تولید به نام کاسا دارد و به امضا و پخش آلبومهای هنرمندان به نام رپ از جمله؛ «مهست»، «گراسو اکس اکس ال»، «ام اند جی» و « ویلی» میپردازد. گروهپارازیتی تبدیل به یکی از محبوب ترینها در رومانی تبدیل شدهاست و اشعاری دارد که تمهای اجتماعی، سیاسی و ضد- سانسوری (آنها حتی ممکن است دارای ۲۰ سم ام ثبتی نشنان هیپ هاپ باشند، امضا کردن گروه رپ «آنونیم» و «اسپایک»- در ۲۰۰۶ چلو، مهمترین تولید کننده پارازیتی آلبومی تحت عنوان « فابریکانت دو گانوی» عرضه کرد- سازنده ترش، که حضور میهمانی کیلارمی را نشان میدهد، گروه وو-تانگ کیلا بیز).
همچنین، R.A.C.L.A. (که در اصل رپرهای سفید به طور قانونی به هشدار فکر میکنند)، اولین گروه رپ بود که یک آلبوم هیپ هاپ رومانیایی عرضه کرد و در آن به موضوعات «اجتماعی» پرداخت. آن گروه هنوز هم وجو دارد و در سال ۲۰۰۵ پانزدهمین آلبوم خود را به نام «مهارت» به عموم عرضه کرد. در سال ۲۰۰۵، گروه رپ انفجاردیگری، زیل، آلبوم اول خود «چی وربال» (با تنها : دپيندي دو نوي«) را منتشر مي سازد كه با واكنش مثبت مردم مواجه مي شود. از آن زمان تاكنون، گروه نشان توليد خود، به نام اسناد چيل برادرز، را داشتهاست و با هنرمند مشهور »راگا- رپ« پاچا من (که به خاطر همکاری موفقیت آمیزش با هنرمندان »رگای آفریقایی« از قبیل مووید و باپی براون و هنرمند هیپ هاپ بریتانیایی »بلک بیشاپ« از »ماب استارز« و »سی-رایم فامیلی کروز«) و شمار دیگری از هنرمندان همچون سابسمناتو (عضو گروه رپ صریح)، مایک پاو (یک هنرمند بسیار برجسته و مستعد موسیقی آر اند بی)و دیگر تولید کنندگان مشهور قرارداد امضا کردهاست. آنها دومین آلبوم خود را به نام »چیل برادرز" در پاییز ۲۰۰۶ منتشر کردند.
صربیا به لطف وجود گروه رپ سندیکای بلگراد یکی از مشهورترین کشورها در زمینه رپ در اروپا محسوب میشود. آنها در وهله اول نماینده منطقه دورکول خود (گورنجی، دونجی دورکول، سیپکا، (uCAzaKInje)، ماج) و بلگراد، به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرهای اروپایی هستند. گروه :۹ تا ۹۹ عضو« دارد، اما تنها تعداد اندكي از آنها در صحنه حضور پيدا مي كنند (فدجا، اسكابو، اوگي، داركو، ديجولو، ديجولو...). آخرين آلبوم آنهاًSVI ZAJEDNO» ، يكي از پرفروش ترين آلبومهاي سال ۲۰۰۵ بودهاست. پوزدراو زا سينديكيلس!!! ديگر رپرها مانند ام سي جرتيك (جرا) و دي جولي (آنها گروه فول تريپ هستند) و گرواجس نیگروتین( بد کپی) مارچلو، (گروه رپ) وی آی پی و دیگر گروهها نیز موثر هستند.
بوسنی خوانندههای رپ مشهوری همچون ادو ماجکا، فرنکی، اونیور زالنی وجنیکی و... دارد.
ادو ماجکا یکی از مشهورترین خوانندگان رپ بالکان است. او در مورد جنگ بوسنی و نیز وضعیت کنونی بوسنی آهنگهای فراوانی دارد. او مثل خیلیهای دیگر اصالت بوسنیایی و کرواتیایی دارد. فرنکی یک خواننده رپ میهنپرست است. او عاشق بوسنی بوده و یکی از اعضای دوستداران بوسنی و هرزگوین میباشد. در اواخر دهه نود، با به عرصه آمدن ترم ۱۱ و بولسنا براکا و سایر خوانندگان رپ که بر مسائل اجتماعی تمرکز کرده بودند، موسیقی رپ به محبوبیت فراوانی رسید. در بلغارستان نیز در اواخر دهه نود، گروه "کله لاستیکیهاً (گومنی گلاوی) شکل گرفت که اعضای آنرا میشو شامارا، دربن جی، کونسا و چند تن دیگر تشکیل میدادمد. کشور همسایه یعنی یونان نیز در اوایل دهه نود به کاروان هیچهاپ پیوسته بود. در آن روزها، گروههایی همچون پیش میرویم جریان رایج را تحت سلطه خود داشتند (که با نشان هیپهاپ افسانهای دف جم شناخته میشدند) و در همین حال تسالونین پیشتاز سیفو ورسز در میان اسامی زیرزمینی برتر قرار داشت ( جالب توجه اینکه، او یکی از معدود هنرمندان هیپهاپ یونان بود که گستره کارش فراتر از مرزهای یونان رفته بود).
از سال ۲۰۰۰ خوانندگان رپی همچون دیزی رذل، زنجیر زرنما، گرنی مک و همی در بریتانیا پا به عرصه گذاشتند. از دیگر خوانندگان مشهور رپ در بریتانیا میتوان به مالیات مخ و جست اشاره کرد.
آمریکای لاتین
در پورتوریکو، ویکو سی به عنوان اولین خواننده رپ اسپانیایی زبان پا به عرصه گذاشت و کارهای ضبط شده او سرآغاز همان چیزی بود که بعدها با نام رگائتون شناخته شد. در سال ۱۹۸۹ وقتی ویکو سی با آلبوم فوق موفق خود یعنی «آخرین قسمت» وارد جدول خوانندههای محبوب شد و شهرتی جهانی بدست آورد، رپ در پورتوریکو به اوج محبوبیت خود رسید.
در طی متنوع شدن جریان رپ در دهه نود، سانتی وای سوس دوندس و لیسا ام مشترکا آلبومی (به نام «سوی چیکیتو») منتشر کردند که به تولد مرنرپ که تلفیقی از هیپهاپ و مرنگو بود، منجر شد.
در مکزیک، محبوبیت هیپهاپ با موفقیت کالو در اوایل دهه نود آغاز شد. بعدها در طی همین دهه با حضور گروههای رپ لاتینی همچون تپه سرو در جدول گروههای موسیقی آمریکا، گروههای رپراک مکزیکی همچون کنترل ماچته در سرزمین مادری خود به اوج رسیدند.
و بدینترتیب با موفقیت گروههایی همچون تپه سرو، فرهنگ هیپهاپ و رپ در آمریکای جنوبی محبوبیت یافت. گروههایی همچون تیرودیگارسیای شیلیایی که زمانی محبوبیتشان نه تنها در شیلی بلکه در پرو، کلمبیا، مکزیک و پورتوریکو کشیده شده بود، کمکم از دور خارج شدند.
برگزاری یک کنسرت سالانه هیپهاپ در آلمار هاوانا در سال ۱۹۹۵، به محبوب شدن هیپهاپ کوبایی منجر شد. بدلیل حمایت رسمی دولت از موسیقیدانها، محبوبیت هیپهاپ اندک اندک در کوبا افزایش یافت.
در ۲۰ سال اخیر، هیپهاپ در برزیل محبوبیت روزافزونی پیدا کرده و در آنجا به "هیپیهاپی لقب گرفتهاست. پسرها و دخترها، دیجیها، رپیها و نویسندگان مطالب رودیواری، بطور سنتی در قالب آنچه که به بطور سنتی به آن دسته میگویند خود را ساماندهی کردهاند. این گروهها همچنین خدمات اجتماعی انجام میدهند و در تلاشند تا با جذب جوانان محلههای خود، آنها را به انجام فعالیتهای هنری و بیداری اجتماعی ترغیب کنند.
آفریقا
در اوایل دهه نود، رقص بریک اولین جنبه از فرهنگ هیپهاپ بود که به آفریقای جنوبی راه یافت، جاییکه در آن دسته صدای سیاه پیش از روی آوردن به رپ در دهه نود فرهنگ هیپهاپ را براه انداخته بود. رپیهای صدای سیاه که کار خود را از ۱۹۸۹ آغاز کرده بودند دولتآپارتایدوقت را به جایی کشاندند که کا آنها را ممنوع کرد و این ممنوعیت تا سال ۱۹۹۳ ادامه یافت. پس از آن آفریقای جنوبی در کلوا که تلفیقی از دیار بود سبک متمایز خود را خلق کرد.
در نقطه دیگری از آفریقا، موسیقی تلفیقی امبالاکس سنگالیها محبوبیت روزافزونی بدست میآورد و در همین حال در تانزانیا، گروههای بونگو فلاوا همانند اکس پلاتساز، هیپهاپ را با تاراب، فیلمی و سایر سبک تلفیق میکردند بدون اینکه کانگولز ماکوما را فراموش کنند.
کانادا
در اواخر دهه ۸۰، مرز شمالی آمریکا یعنی کانادا به یمن وجود ماسترو فرش وس هنرمند رپی، شاهد رشد محبوبیت هیپهاپ شد. آلبوم بیهمتای او به نام «بگذار ستون فقراتت غلط بخورد» به مدت بیش از یک سال در صدر آهنگهای پرفروش بود. در اوایل دهه نود، هنرمندان بیشتری همچون مکی می و اراذل خود را در عرصه موسیقی شهری روبهرشد کانادا که پیشینه آنرا باید در تورنتو و ونکوور جستجو کرد، نشان دادند. اخیرا، خوانندگان رپی همچون چوکلر، سقراطیها، مهتر کلیسا، اتحادیه شکلاتفروشان، هاف«مک سان»راین، جیجاقهای سیاه، سنگ جواهر و کی-اوس نامهایی هستند که از عرصه موسیقی شهری کانادا به خانههای مردم راه یافتهاند، هرچند که این سبکها نتوانستهاند در جریان متداول رایج در مرز جنوبی یعنی آمریکا، به جایگاه قابل توجهی برسند.
استرالیا
درحالیکه هیپهاپ استرالیایی در اصل از نوع آمریکایی آن بسیار فاصله گرفته، از اوایل دهه نود یک سبک محلی متمایز در این کشور شکل گرفتهاست. حمایت ایستگاههای رادیویی بویژه ایستگاه پرنفوذ رادیو جوان تریپل جی) و تعیین جایزه شهری در جشنواره سالانه جوایز آریا، برخی از رویدادهایی هستند که به خلق چهارمین آلبوم گروه گانگسترهای بالای تپه با نام جاده سخت منجر شد که در سال ۲۰۰۶ در صدر جدول رسمی آلبومهای موسیقی استرالیایی قرار گرفت. این اولین باری است که هیپهاپ استرالیا در عرصه موسیقی مستقل، با چنین اقبالی مواجه میشود. گانگسترهای بالای تپه در سطح ملی یکی از موفقترینها به شمار میآیند و کارهای آنها توسط آبیس رکوردز که بزرگترین شرکت هیپهاپ مستقل در استرالیا بوده و متعلق بهپگز هنرمند است، توزیع میشود. از دیگر هنرمندان سرشناس هیپهاپ در استرالیا میتوان به گله، دستوپا چلفتیها و تی زد یو اشاره کرد.
اگرچه هیپهاپ استرالیایی در اصل از هیپهاپ آمریکایی ریشه گرفته اما این دو سبک تا حد زیادی از هم فاصله گرفتهاند. هیپهاپ استرالیا اغلب خیلی رک است و به دلیل آنکه بر ترانههایی با مضامین تند سیاسی تمرکز یافته و از موضوعات سطحی پرهیز میکند، از اینکه در نقطه مقابل هیپهاپ آمریکایی قرار گرفته به خود میبالد. یکی از آهنگهای دستوپا چلفتیها (هیپهاپ ساحل غربی آمریکایی) به غرور غربی، آشکارا کنایه میزند، «من بچه طرف دیگر شهرم، اینو تو مخت فرو کن (سمت غربی!) چه فرقی میکنه؟ رپ گانگستری نیست! اگه فکر میکنی جون سختتری ممکنه دلدرد بگیری، ممنون میشم اگه گورتو گم کنی- ذکاوتهای حرفهای کوفتی، شبی یکی بالا بنداز». ماهیت سازمانیافته هیپهاپ استرالیایی و فکری که در پشت ترانهنویسیهای آن نهفتهاست در نهایت آنرا در نقطه مقابل همتای آمریکاییاش قرار میدهد.
زلاند نو
بسیاری از ستارههای بزرگ هیپهاپ زلاند نومائوری یا جزیرهنشینان اقیانوس آرام هستند. هنرمندان شاخص هیپهاپ این کشور از دهه ۹۰ عبارتاند ازوحشی، چه فو، نسیان میستیک و کاتب که آلبومها یا آهنگهای همگی آنها در سال ۲۰۰۴ در صدر جدول قرار داشت و برنامههای آنان نیز که توسط بزرگترین تهیه کنندگان این عرصه ساخته شده، جز مشهورترینهاست.و رپ وحشی در این کشور متولد شد
رسانهها
چند مجله بزرگ آمریکایی کار خود را به هیپهاپ اختصاص دادهاند که از جمله آنها میتوان به «منبع»، «اکس اکس ال» و «وایب» اشاره کرد. در گذشته، بی ای تی برای مدتها تنها تلوزیونی بود که برنامههای هیپهاپ را پخش میکرد، اما در سالهای اخیر کانالهای جاز همچون وی اچ ۱ و ام تی وی بیش از هر ژانر دیگری به پخش برنامههای هیپهاپ پرداختهاند. بسیاری از شهرها بطور مستقل خبرنامههای هیپهاپ دارند و این در حالیست که درتعدادی از کشورها مجلههای هیپهاپ در سطح تیراژ ملی منتشر میشوند. قرن بیستویکم با ظهور رسانههای آنلاین همراه شدهاست و امروزه سایتهای طرفدارهیپهاپ هر روزه خبرهای دنیای هیپهاپ را بطور جامع پوشش میدهند.
بوسا نوا
بوسا نوا (Bossa Nova) نوعی جاز برزیلی است.
بنیان گزاران آن را آنتونیو کارلوس ژوبیم, استن گتز, ژوآئو ژیلبرتو و آسترود ژیلبرتو تشکیل میدهند.
بوسا نوا کلمهای به زبان پرتغالی و به معنی "گرایش نو" میباشد. این سبک طرفداران بسیاری در میان موسیقی سازان جوانان و دانشجویان پیدا کرد. اگر چه این سبک فقط مدت ۶ سال فعال بود اما توانست قطعات ارزشمندی به گسترهٔ موسیقی جاز اعطا کند.
موسیقی تجربی
موسیقی اکسپریمنتال (به انگلیسی: Experimental music) (که با نام موسیقی تجربی نیز شناخته میشود) در زبان انگلیسی به نوع خاصّی از موسیقی گفته میشود که بیشتر در اواسط قرن بیستم میلادی و در آمریکایی شمالی ظهور کرد و در آن نتیجهٔ کار قابل پیشبینی نبود.جان کیج یکی از مشهورترین و تأثیرگزارترین موسیقیدانان این سبک بود. لفظ تجربی یا اکسپریمنتال همچنین به عنوان پسوند به همراه دیگر سبکهای موسیقی نیز قرار میگیرد که معنی آن قرارگیری آن موسیقی در آن سبک خاص اما با تغییراتی در زیربنای سبکی آن موسیقی یا ترکیبی از سبکهای مختلف یا به وجود آوردن شیوهای نوین و غیر معمول در موسیقی و عموماً یگانه نیز هست. به طور مشابه بسیاری از اوقات این موسیقی به عنوان موسیقی تلفیقی نیز شناخته میشود که در آن سبکهای مشخص و قابل تشخیص با هم ترکیب میشوند. در اواخر دههٔ پنجاه برای موسیقی که با کامپیوتر ساخته میشد نیز از همین لفظ استفاده میگردید و برخی اوقات به موسیقی الکترونیک و موسیقی کنسرت نیز نسبت داده میشد.در بین روزنامهنگاران موسیقی تجربی به موسیقی که در جریان کلی موسیقی جایی ندارد و یک جریان مستقل موسیقیایی را دنبال میکند نیز گفته میشود.
تئوری موسیقی
تئوری موسیقی نظریهای دربارهٔ مکانیک موسیقی و نحوهٔ کارکرد موسیقی است. تئوری موسیقی از قرنهای گذشته ابداع شده و به تدریج کاملتر شدهاست. تئوری موسیقی شامل تحلیل نتهای ملودی و نیز بررسی آنها از نظر ریتم و هارمونی (هماهنگی) اجزاء آن میباشد. ممکن است صداها در ملودی همدیگر را تقویت یا تضعیف کنند که در این صورت هارمونیهای متفاوتی خواهند داشت. در تئوری موسیقی به بررسی پویایی و دینامیک موسیقی نیز میپردازند و آن بستگی به نرمی یا سختی اصوات و نتها دارد. میتوان تئوری موسیقی را براساس روابط ریاضی نیز مطرح کرد. در این صورت قوانین موجود در ریاضی در تئوری موسیقی بهکارمیرود.
تئوری موسیقی شاخهای تخصصی از رشته موسیقی است و کسی که در این زمینه کارمیکند باید با انواع صدای نتها، فاصلهها، میزان ترکیبها و پردههای موسیقی آشنا باشد. اهمیت تئوری موسیقی به قدری است که نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر که در این زمینه کار نکردهاند از نظریهدان یا تئوریسین موسیقی که در این زمینه کارمیکند جدا درنظر گرفته میشوند.
صدا و ریتم مهمترین عناصر تئوری میباشند. اهمیت اصوات در موسیقی مانند اهمیت رنگ در نقاشی است. ولی از هر صوتی نمیتوان در موسیقی استفاده کرد. از نظر موسیقیدانها صداها به دو دسته تقسیم میشوند. صداهای موسیقیایی و صداهای غیرموسیقیایی. صداهای موسیقیایی دارای مشخصههایی است که درادامه به آن اشاره خواهد شد و اگر صدایی این مشخصهها را نداشت صدای غیرموسیقیایی محسوب میشود.
مشخصههای صدای موسیقیایی
نواک: مسلما صداهای موسیقیایی میتوانند در سطحهای مختلف زیر و بمی حاصل شوند. مثلا میدانید که صدای اصلی مردان از زنان و کودکان بم تر است و از نظر فیزیک، فرکانسهای آن دارای طول بیشتری هستند و صدای کودکان نسبت به صدای مردان زیر تر است که فرکانسهای آن دارای طول کمتری هستند. پس به این (زیر وبم) بودن صدا نواک میگویند.
دیرند: به ارزش زمانی کشش صدا دیرند میگویند. مثلا اگر آرشه را مدت درازی روی سیم ویولن بکشیم صدای حاصل البته کشیده تر از صدایی است که با کشیدن آرشه به مدت کمتر پدید میآید.
شدت: صداهای موسیقی ممکن است نسبت به یکدیگر ضعیف تر یا قوی تر باشند مثلا اگر مضراب سنتور را یک بار با ملایمت و بار دیگر به قوت روی سیم ساز ضربه بزنیم، صدای دومی شدیدتر از صدای اولی خواهد بود.
طنین و رنگ: مثلا فرض کنید یک پیانو و گیتار الکتریک که هر دو همزمان در حال نواختن یک قطعه مییاشند تنها فرق بین صدای این دو ساز جنس صدای آنهاست. پیانو صدایی نرم و آرام بخش دارد ولی گیتار الکتریک صدایی خشن و هیجانی دارد. دقیقا همین تفاوت (جنس صدا) را طنین و رنگ میگویند.
موسیقی بومی
موسیقی بومی یا موسیقی فولکلور یا موسیقی مردمی به نوعی از موسیقی سنتی و یا به طور کلیتر موسیقی روستایی گفته میشود که در اصل توسط خانوادهها یا دیگر گروههای کوچک اجتماعی به نسلهای بعدی منتقل میشود. این نوع موسیقی همانند ادبیات عامه یا فولکلور، بیشتر به جای نواختن از روی نوتهای نوشته شده، سینه به سینه و با گوش سپردن منتقل میشود و بیشتر محبوب طبقات پایینتر اجتماعی و روستاییان در فرهنگهای گوناگون است و قالب استانداردی ندارد.
موسیقی پاپ
موسیقی پاپ (به انگلیسی: Pop music، که در اصل به معنی موسیقی عامهپسند (popular) میباشد) یک سبک از موسیقی عامهپسند است و معمولاً در مقابل موسیقی کلاسیک و فولک (محلی) قرار میگیرد و از آن ها متمایز است. * با این حال هنرمندان این سبک در سبکهای راک، هیپهاپ، دنس، ریتم اند بلوز (R&B) و کانتری هم میتوانند فعالیت داشته باشند و این باعث میشود که تبدیل به سبکی انعطافپذیر شود. عبارت «موسیقی پاپ» همچنین میتواند به یک زیرسبک خاص (درون پاپ) اشاره داشته باشد مانند سافت راک و پاپ/راک.
مشخصات پاپ به عنوان یک زیرسبک
پاپ معمولاً به عنوان موسیقیای تعریف میشود که به شکل تجاری تهیه میشود یا هدف تولید آن سود مالی است. بنا به تعریف سایمون فریت، منتقد موسیقی و جامعهشناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ بیشتر به عنوان یک صنعت شناخته میشود نه هنر. البته این موسیقی را میتوان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیباییشناسی هم معنا کرد. درواقع، پاپ طوری طراحی شده که «برای همه جالب باشد» و «از هیچ جای خاصی نیامده» و قرار هم نیست «سلیقه خاصی را اعمال کند».
پیشینهٔ موسیقی پاپ
دههٔ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰
این نوع موسیقی از سبکهای بلوز (شیکاگو)، و کانتری (تنسی) تأثیر گرفت.
دههٔ ۱۹۵۰
خوانندگان پاپ آن دوره کسانی چون بینگ کراسبی، فرانک سیناترا، دین مارتین، بابی دارین و پگی لی بودند، اما خوانندگانی چون بیل هالی، فتس دامینو و الویس پریسلی به دلیل اینکه از نسل جوان تری بودند بیشتر معروف شدند.
دههٔ ۱۹۶۰
این دهه با گروههایی چون جانی تلوتسان، بابی وی، برایان هایلند، تامی رو، جین پیتنی، فرانکی آوالن شروع شد. در نیمهٔ آن با هنرمندانی چون کارول کینگ، نیل دایموند و برت باکاراک، آرتا فرانکلین، ایسلی برادرز، ری چارلز، استیو واندر، سوپرمز، ماروین گی، باب دیلن و سایمون و گارفانکل متحول شد. میتوان گفت که گروه بیتلز انقلابی در انگلستان ایجاد کردند. اگرچه آنها پاپ نبودند.
دههٔ ۱۹۷۰
در این دوره موسیقی دیسکوی بیجیز، پیانوی بیلی جوئل و التون جان، کانتری ایگلز، هنرمندان راک/پاپ مانند خولیو ایگلسیاس راد استوارت، استیلی دان و فلیتوود مک گل کرد. ایبیبیای گروه سوئدی بودند که با مسابقه ترانه یوروویژن به شهرت رسیدند و انقلابی در موسیقی پاپ کردند.
دههٔ ۱۹۸۰
برجستهترین خوانندهٔ این دوره، مایکل جکسون بود که با انتشار آلبومهای «تریلر» (پرفروش ترین آلبوم موسیقی جهان تا به امروز) و «بـد» (یکی از پرفروشترین آلبومهای تاریخ) تغییرات بنیادی و ساختار شکنی را در سبکهای موسیقی و به خصوص سبک پاپ، ایجاد کرد. مایکل جکسون را «سلطان پاپ» و مدونا را «ملکهٔ پاپ» مینامند. سایر هنرمندان این دوره عبارتاند از مدرن تاکینگ (که با تک آهنگ «You are my heart you are my soul» توانست چندین هفته در صدر جدولها باشد)، مایکل بولتون، پرینس، جانت جکسون، دوران دوران، گروه پلیس، سیندی لاپر، ویتنی هوستون، فیل کالینز، کایلی مینوگ وپائولا عبدل و کالچر کلاب.
دههٔ ۱۹۹۰ و قرن ۲۱
دههٔ ۱۹۹۰ و قرن ۲۱ با مد شدن گروههای پسر و گروههای دختر چهره دیگری گرفت. در انگلستان گروههای تیک دت، بلو، اسپایس گرلز وارد شدند. گروههای ایرلندی این دوره بویزون و وستلایف بودند. آمریکا هم بکاستریت بویز و هنسون و 'ان سینک را داشت، و افرادی مانند ویلا فورد، مندی مور، بریتنی اسپیرز و کریستینا اگیولرا هم به عنوان «پرنسس پاپ» شناخته میشوند. در سال ۱۹۹۹ سبک لاتین پاپ را ریکی مارتین عرضه کرد و توسط افرادی مانند جنیفر لوپز، شکیرا، انریکه ایگلسیاس و مارک آنتونی دنبال شد.
در سال ۲۰۰۲ عضو قدیمی ' ان سینک یعنی جاستین تیمبرلیک با آغاز با یک آلبوم انفرادی به یک موفقیت تجاری دست یافت و به عنوان «پرنس پاپ» شناخته شد. تین پاپ در کانال دیزنی توسط ستارگانی چون هیلاری داف به وجود آمد، گروههای بریتانیایی پاپ راک چون باستد و مکفلای، و خواننده-آهنگساز «پاپ-فانک» کانادایی اوریل لوین در دههٔ ۲۰۰۰ به شهرت رسیدند. خوانندگانی که سبکهای دیگر پاپ را دربرمی گیرند عبارتاند از ویتنی هوستون و ماریا کری در R&B، گارث بروکس و شانیا توین در کانتری، و در دنس پاپ کایل منگ و مدونا که یکی از پر فروشترین خوانندگان تمام دوران بود. مطرحان موسیقی پاپ که در بین بینندگان جذابیت یافتند افرادی مانند سلن دیون و نورا جونز بودند. همچنین مدرن تاکینگ با ۱۱ سال غیبت در عرصه موسیقی از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۸ دوباره در سال ۹۸ آغاز به کار کرد. آلبوم آنها تحت عنوان Back for good در هفته اول ۷۰۰۰۰۰ نسخه فروخت و یک بار دیگر مانند سال ۱۹۸۴ در بازار فروش موسیقی همهمه کرد.
موسیقی راک
موسیقی راک گونهای موسیقی عامهپسند است که در دهه ۵۰ میلادی تحت عنوان راک اند رول شکل گرفت و در دهه ۶۰ و بعدتر به طیف گسترده ای از سبک های موسیقی، به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا گسترش یافت. موسیقی راک ریشه در راک اند رول دهه ۴۰ و ۵۰ دارد که خودش شدیدا متأثر از ریتم و بلوز و سبک کانتری است. موسیقی راک تحت تأثیر ژانرهایی نظیر فولک و بلوز است و تأثیراتی از موسیقی جز و کلاسیک را نیز در خود گنجانیده است.
راک اند رول و راکابیلی نفوذ عمدهای در موسیقی راک داشتند. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن میآید و در سال ۱۹۶۰ که موسیقی راک انگلیسی توسعه یافت، واژه «موسیقی راک» عمومی و مردمیتر شد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده ولی نام راک همچنان بهعنوان نام فراگیر این گونه (که شامل راک اند رول هم میشود) بهکار میرود. موسیقی راک با توسعه و گسترش سبک خود و تداخل با موسیقی انگلیسی و نفوذ آن، و علیرغم محدودیتها و شرایط اجتماعی، یک پدیده فرهنگی بینالمللی شد. موسیقی راک، شامل انواعی از سبکهای مختلف و متنوع است که از مقبولیت عمومی گستردهای برخوردار هستند.
در دهه شصت میلادی که از آن به عنوان عصر طلایی یا دوره کلاسیک راک یاد می شود شماری از سبک های زیرمجموعه موسیقی راک پدید آمدند نظیر بلوز راک، فولک راک، کانتری راک، جز- راک فیوژن که بسیاری از آن ها سهم بسزایی در گسترش سایکدیلیک راک داشتند که متأثر از جلوه های ضدفرهنگی بود. سبک های جدیدی که از این جلوه ها زاده شدند شامل پراگرسیو راک بود که المان های هنری را گسترش می داد؛ گلم راک که سبک های بصری و نمایشی را پررنگ می کرد؛ و زیر شاخه های اصلی هوی متال که در عین تنوع بر قدرت صدا و سرعت تأکید داشتند. در نیمه دوم دهه هفتاد پانک راک همزمان با تقویت کردن و به مقابله برخاستن با این گرایش ها به تولید شکل نوپا و پرانرژی موسیقی می پرداخت که با نقدهای آشکار سیاسی و اجتماعی هویت می یافت. پانک با گسترش پی در پی دیگر سبک ها که شامل نیو ویو و پست پانک و در نهایت جنبش آلترناتیو راک بود، به دهه هشتاد نفوذ کرد. از دهه نود آلترناتیو راک بر راک غالب شد و خودش به زیر شاخه های گرانج، بیت پاپ و ایندی راک تقسیم گشت. بعلاوه سبک های فرعی از جمله پاپ پانک و رپ راک و رپ متال از آن تاریخ پدید آمدند و نیز بازنگری تاریخ راک نشان از آن دارد که سبک هایی نظیر گاراژ راک/ پست پانک و سینت پاپ در آغاز هزاره جدید جانی دوباره یافتند.
موسیقی راک همچنین نیروی محرکه ای برای جنبش های فرهنگی و سیاسی بود که منجر به پدید آمدن خرده فرهنگهایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپی ها شد که در دهه شصت در سن فرانسیسکوی ایالات متحده متولد شدند. به طور مشابه در دهه هفتاد فرهنگ پانک خرده فرهنگهای برجسته ای نظیر گوث و امو را پایه ریزی کرد.
شاخصهٔ راک ملودی صوتی و آوایی همراه با هارمونی است که توسط گیتار الکتریک، گیتار باس و درامز و اغلب با تأکید روی ضربهای قوی پشتیبانی میشود. نوعا، راک، موسیقی آهنگ محور با کسر میزان ۴/۴ و همراهی گروه کر است، هرچند دشوار بتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگی های مشترک موسیقیایی، به طور مشخص توصیف کرد. همانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند، هرچند نشانی طیف گسترده ای از سایر زمینه ها و اغلب نیز سیاسی و اجتماعی را می توان در آن یافت. با تسلط سفیدپوستان بر راک، نوازندگان مرد به عنوان یک عامل موثر بر شکل گیری زمینه های موسیقی راک شناخته شدند. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.
سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار میگیرند. در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسوفون، بطور عمومی در بعضی سبکها رایج بودند، اما در سبکهای فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخهها بسیار گسترده است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبکهای موسیقی قابل توجه است.
سبکهای موسیقی راک
راک اند رول
راک اند رول که یکی از سبکهای تأثیر گذار و متداول در موسیقی راک است و روندی غیر قابل پیش بینی را طی کرده است. در ابتدا زمانی که موزیسینهای راک موسیقی کانتری و ریتم اند بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصههای بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. الویس پریسلی معروف به پادشاه، جزء مهمترین شخصیتهای راک اند رول و یکی از موفقترین شخصیت تاریخ سبک راک به شمار میرود.
پاپ/راک
پاپراک (پاپ راک) یکی از عمدهترین شاخههای موسیقی محسوب میشود که به طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock میگویند. از ویژگیهای این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. از گروههای مشهور فعال در این سبک میتوان به برادران اورلی، بیتلز، Rowed House و سلین دیون اشاره کرد.
سافت راک
گرچه سبک سافت راک (Soft Rock) در اوایل دههٔ هفتاد پایه گذاری شد اما زمزمههای آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمیست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ گروه فلیت وود مک در دهه هفتاد مشهور ترین گروه این سبک است.
سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروههایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد.
هارد راک
از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا میکند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوتهای اساسی نیز دیده میشود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمیشود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتمهای کوبهای تکیه دارد.لد زپلین پر نفوذ ترین گروه سبک هارد راک است.
هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از بلوز از بداهه نوازی استفاده میشود و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست، اگرچه همان ریف ها و سولوهای طولانی و صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریفها هستند که بیشترین اهمیت را دارند و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند.
گرانج
سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوبترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت کرت کوبین و بقیه اعضای نیروانا بود. سبکی که از دل بلک سبث برخاست و حاصل ترکیب موسیقی پانک و هوی متال بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا هوی متال، بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقیایی آن. اما در نحوه نواختن ریفها به هوی متال شباهت بیشتری داشت. این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروههای گرین ریور، ماد هانی میشد که این موج هنوز هم ادامه دارد و ریفهای آن سنگین تر و خشن تر از ریفهای دورهٔ دوم است. مشهورترین گروه از موج دوم نیروانا است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروههای گرانج است و مهمترین ویژگی آن stop-start زیاد آنست.
آلترنیتیو راک
آلترنیتیو راک یکی از شاخههای راک است که تمام گروهای پست پانک را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خود قرار داد. آلترنیتیو راک
پانک راک
در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی ان دوران خود را منعکس میکرد. در حالی که موسیقی جدی تر میشد، اما ارتطباتش با مسایل روزمره زندگی کم میشد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات میگرفت. در همین زمان بود که گروههای پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی ازگروههای آمریکایی، رو به گسترش رفتند. از اولین و مشهورترین این گروهها، سکس پیستولز بود.
تنوعهای موسیقی راک در دهه ۱۹۸۰
در دهه ۱۹۸۰ موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید هوی متال انگلیسی بود. در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوریهای ادی ون هلن و گروه ای سی دی سی هستیم. بونو از یوتو به گرایش و تمایلهای خود ادامه داد. همگام با این پدیده، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقیماند. راک قلب مملکت آمریکایی این مورد بطور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون، باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود. که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگان سنتی آمریکایی، پل سایمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبکهای موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت و معروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی* شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسلهای مختلف شد.
بریت پاپ
موقعی که آمریکا لبریز از موسیقی گانگ و گانگ ثانوی و هیپ هاپ بود، بریتانیا به سبک موسیقیی در اواسط دهه ۹۰ برگشت که بریت پاپ نامیده میشد و توسط باندهایی مانند سدو، اوسیس، روحیه، ردیو هد، پالپ و بلِر اجرا میشد.
هوی متال
یکی از زیرشاخههای اصلی راک، سبک هوی متال است که امروزه خود به عنوان یک شاخهٔ اصلی شناخته میشود.از موسیقی متال که به علت خشنبودن آواها به این نام خوانده میشود، به خودی خود زیر شاخههای متعددی منشعب شدهاست.این موسیقی با گروه لد زپلین و سپس بلک سابات آغاز شد . دههٔ هشتاد میلادی دوران شکلگیری کاملتر و تعالی این سبک به حساب میآید.
رپ
سبک موسیقی رپ که در دهه ۱۹۶۰ توسط سیاهپوستان آمریکایی در برانکس (واقع در نیویورک) به وجود آمد نوعی سلاح مبارزه جوانان سیاه با تبعیضهای نژادی رایج در آن زمان بود و به همین دلیل بود که به خاطر بیان مشکلات زندگی در گِتوها (جایی برای زندگی مردمی که جزو اقلیت یک شهر به حساب میآیند) به موسیقی گتو نیز شهرت دارد.
گرچه همواره سیاهپوستان را صاحبان موسیقی رپ میدانند اما نمیتوان از نقش آمریکاییهای لاتینی تبار در زنده نگه داشتن این سبک چشم پوشی کرد، در ثانی رپ در دنیای امروز از چار چوبی که آنرا منحصراً مربوط به سیاهپوستان میساخت خارج شده و به یک شیوه اعتراض برای جوانان جهان تبدیل شده؛ در واقع هر جا که جوانها هستند و هر کجا که نارضایتی وجود دارد رپ هم بعنوان یک شیوه اعتراض که در قالب موسیقی و در دل کلماتی که به سرعت و پشت سر هم پیاده میشوند نهفتهاست ٫ در آنجا حضور دارد.
می توان گفت رپ موسیقی اعتراضی است که کمی چاشنی طنز (fun) به آن اضافه شده است.
تاریخچه
سیاهپوستان بنیان گذار رپ در آن زمان بدلیل نداشتن استطاعت مالی کافی و عدم وجود امکانات لازم، قادر به ضبط آهنگهای خود در استودیو نبودند و به ناچار هنر خود را در خیابان عرضه میداشتند و به جای استفاده از ساز، دست میزدند! (صدای دست زدنی که امروزه در در آهنگهای رپ و هیپ هاپ میتوان براحتی آن را شنید به نوعی احترام به رپکن های اولیه و بنیانگذاران رپ است) اما بالاخره روزی رسید که رپکن ها توانستند آهنگهای خود را ضبط کنند.
با اینکه بسیاری معتقدند اولین آهنگهای رپ را گرندمستر فلش یا The Sugarhill Gang ضبط کردهاند اما این عقیده در مورد موسیقی Hip Hop صحت دارد نه در مورد رپ. به هر تقدیر نخستین آهنگ رپی که رسماً در تاریخ موسیقی ضبط شد «Here Come the Judge» نام داشت که در سال ۱۹۶۸ توسط کُمدین معروف Pigmeat Markham ضبط شده بود.
رپ و هیپ هاپ حال حاضر آمریکا
هر چند رپ و هیپ هاپ در آمریکای امروز هنوز هم لحن تلخ و تمسخر آمیز اعتراضی خود را حفظ کرده اما دیگر دربارکن مباحثی که در آغاز تولد خود به آنها میپرداخت سخنی به میان نمیآورد یا حد اقل ٫ به ندرت درباره آنها سخن میگوید؛ گویا آرزوی دکتر لوتر کینگ در مورد برابری حقوق سیاهان و سفید پوستها، لااقل در مورد رپکن ها در حد زیادی به تحقق پیوسته، چون محور اصلی موسیقی رپ و هیپ هاپ در آمریکای حال حاضر را گنگستا رپ (Gangsta Rap) و تا حدود زیادی هاردکور رپ (Hardcore Rap) تشکیل میدهد به عبارت ساده تر امروزه مباحث اصلی این موسیقی را مواد مخدر، قانون شکنی و در مجموع هر مبحث دیگری که باعث میشود والدین فرزندان خود را از گوش دادن به این موسیقی منع کنند؛ شاید امروزه بتوان رپ را فقط متعلق به بزرگترها نامید اما در این میان گروههایی مثل Native Deen و رپکن هایی که سبک Christian Rap را دنبال میکنند تلاشی هر چند بی فایده برای جلوگیری از این امر میکنند اما با وضعی که امروز بر دنیای رپ و هیپ هاپ حاکم است شاید تنها میتوان آنها را رپکن هایی متعلق به دنیای کوچکترها دانست.
موسیقی بیکلام
موسیقی بدون کلام (به انگلیسی: Instrumental music) به موسیقی ای گفته میشود که بدون آواز و صدای خواننده تهیه میشود در این موسیقی فقط از صدای ساز استفاده میشود، در گذشته نیز (ماقبل تاریخ) صدا ی هماهنگ و موسیقی وجود داشته است که امروز اطلاعات کمی درباره آن دوران در دست است.
از اساتید معروف موسیقی بیکلام دنیا میتوان یانی را نام برد. همچنین از اساتید معروف ایران میتوان استاد جواد معروفی و استاد انوشیروان روحانی را نام برد.
موسیقی هیپهاپ (به انگلیسی: Hip hop music) یا موسیقی رپ (Rap music) یکی از سبکهای موسیقی است که بهطور موازی با فرهنگ هیپ هاپ رشد کرد.

موسیقی هیپ هاپ از دو بخش اصلی تشکیل شدهاست: رپ (MC) و DJ (ترکیب صدا و اسکرچ). این موارد به همراه رقص برک و گرافیتی (یا دیوارنویسی) چهار بخش هیپ هاپ، یک نهضت فرهنگی که توسط جوانان شهری به خصوص توسط سیاهان آمریکا ایجاد شد را تشکیل میدهد. در شهر نیویورک، در اوایل دهه ۱۹۷۰. در سال ۲۰۰۶، موسیقی رپ پس از موسیقی کلاسیک دومین موسیقی محبوب در ایالات متحده آمریکا بود.
موسیقی هیپ هاپ، عموماً از یک یا چند خواننده رپ که داستانهای شبه خود زندگی نامه تعریف میکنند تشکیل شدهاست، این داستانها اغلب مربوط به یک همتای خیالی، و به صورت اشعار بسیار ریتمیک پر از تکنیکهایی همچون همگونی مصوتها، تجانس آوایی، و قافیه است. خواننده رپ با یک قطعه سازی که اغلب از آن تحت عنوان «بیت» یاد میشود همراهی میشود، این ساز توسط یک دی جی نواخته شده، و توسط یک تهیه کننده، یا یک یا چند نوازنده خلق شدهاست. اغلب بیت با استفاده از یک ترکیب از وقفه کوبهای از یک آواز دیگر، که معمولاً یک ترانه فانک یا موسیقی سول است ساخته میشود. علاوه بر طبل دیگر صداها نیز اغلب به صورت ترکیبی، الکترونیکی، یا اجرایی هستند. گاهی اوقات یک بخش میتواند سازی، نشانه مهارت دی جی یا سازنده باشد.
هیپ هاپ در برانکس، واقع در نیویورک، یعنی زمانی که DJ بریک ضربهای را از آوازهای فانک و دیسکو جدا کردند شکل گرفت. نقش اولیه رئیس تشریفات معرفی DJ و موسیقی و تشجیع حضار بود. روسای تشریفات با صحبت کردن در بین آوازها، به رقص شور و هیجان میدادند، با حضار احوالپرسی میکردند یا برای آنان لطیفه و حکایت تعریف میکردند. سرانجام این رویه شکل بندی بهتری گرفت و «رپ» نام گرفت. تا سال ۱۹۷۹ هیپ هاپ از نظر تجاری تبدیل به یک نوع موسیقی محبوب شد و شروع به وارد شدن به جریان غالب در آمریکا کرد. در دهه ۱۹۹۰، یک نوع از هیپ هاپ به نام رپ گنگستا تبدیل به بخش عمده موسیقی آمریکا شد، و جنجال بسیاری بر سر ترانههایی که گفته میشد به تبلیغ خشونت، بی بند و باری، استفاده از مواد مخدر و زن ستیزی میپردازد شکل گرفت. با این وجود تا آغاز دهه ۲۰۰۰، موسیقی هیپ هاپ در صدر فهرست موسیقیهای محبوب قرار گرفت و به سبکهای مختلف در گوشه و کنار جهان نواخته میشد.
مشخصات
هیپ هاپ یک جنبش فرهنگی است که موسیقی بخشی از آن است. موسیقی خود از دو بخش تشکیل شدهاست، رپ، یعنی ارائه آوازهای سریع، بسیار آهنگین و تغزلی و DJ، که یا از طریق پخش کننده صفحه (به انگلیسی: turntable)، ساز یا تولید صدای ساز ضربی با دهان ساخته میشود. یکی دیگر از جنبههای مهم موسیقی هیپ هاپ مدی است که در کنار موسیقی شکل گرفتهاست.
ساختار آهنگین
بیت (نه ضرورتا از طریق رپ) در هیپ هاپ تقریباً همیشه به صورت کسر ۴/۴ است. هیپ هاپ در کانون آهنگین خود میچرخد: به جای شمارش «مستقیم» ۴/۴ (موسیقی پاپ؛ هیپ هاپ بر اساس احساس پیش بینی شده تقریباً شبیه تاکید «چرخش» در کوبه جاز است. همانند تاکید تریوله در چرخش، آهنگ هیپ هاپ ظریف بوده، و به ندرت به صورت موجود نوشته شدهاست (مبنای ۴/۴: نوازنده طبل اجرای هیپ هاپ را بر عهده دارد) و اغلب به صورت «تاخیری» یا معوق نواخته میشود.
البته در آهنگسازی هیپ هاپ، از ضرب های 2/4، 3/4، 6/8 و ... نیز استفاده می شود
این روش بیشتر در موسیقی سول، دیسکو و موسیقی فانک، که در آن بیتها و موسیقی آهنگین در طول قطعات تکرار میشد ابداع شد. در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، جیمز براون به صورت رؤسای تشریفات امروز صحبت میکرد، آواز میخواند و فریاد میکشید. این روش موسیقی پایگاه کامل را برای رؤسای تشریفات برای قافیه سرایی فراهم میآورد. به همین دلیل موسیقی هیپ هاپ عموماً به رئیس تشریفات میپردازد، و اهمیت اشعار و تبحر در ارائه را تشدید میکند.
احتمالاً هیپ هاپ سازی مهمترین استثنای این قاعدهاست. در این نوع از هیپ هاپ، دی جیها و سازندگان میتوانند با ایجاد قطعات سازی تجربیات جدیدی به دست آورند. در حالی که ممکن است آنان آوازهای راک را ترکیب کنند، آنان مقید به چارچوب هیپ هاپ سنتی نیستند.
آلات موسیقی و نحوه ساخت
ساز هیپ هاپ چه از نظر سیستم صوتی و چه از نظر ضبط و چه از نظر آهنگسازان و سازهای مورد استفاده آنان برگرفته از دیسکو، فانک، و ریتم و بلوز است. استفاده دی جیهای دیسکو و باشگاه از میکس از نیاز به استمرار موسیقی و در نتیجه انتقال آرام در بین قطعات ناشی میشد. بنابر مقایسه، هیپ هاپ کول دی جی هرک، جدا کردن و بسط تنها بریک—یک تکنوازی کوبهای میان پرده— از طریق ترکیب دو نسخه از یک قطعهاست. این امر، به گفته آفریکا بامباتا، «بخش خاص قطعهاست که همه منتظر آن هستند—آنها آمادهاند به هیجان بیایند.» (توپ، ۱۹۹۱) جیمز براون، باب جیمز، و پارلیامنت—در میان بسیاری دیگر— مدتها منبع محبوبی برای بریک بودند. میتوان قطعات ساز را نیز اغلب به صورت شیپور به این قطعات افزود (همان جا). بنابراین سازهای هیپ هاپ ترکیبی یا مبتنی بر سیستم صوتی شبیه موسیقی فانک، دیسکو، یا سول است. آوازها، گیتار، کیبورد، باس، طبل و کوبه.
گرچه موسیقی هیپ هاپ اولیه صرفاً مرکب از بیتهای بریک دی جی و دیگر قطعات قطعه وینیل بود، ظهور طبل برقی به آهنگسازان هیپ هاپ اجازه داد تا حدودی پارتیتورهای اولیه را به دست آورند. مجموعه طبل را میتوان همراه با موسیقی قطعات وینیل یا به تنهایی نواخت. اهمیت توالی طبلهای کیفی تبدیل به مهمترین کانون توجه آهنگسازان هیپ هاپ شد چرا که این ریتمها (جمله ها) بهترین بخش برای رقص بودند. متعاقبا، طبلهای برقی برای تولید صدای قوی طبل باس تجهیز شدند. این امر به پیشی جستن تک نوازی طبل بر فانک قدیمی، آلبومهای سول و R&B مربوط به اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل تا اواسط دهه ۱۹۷۰ منجر شد. طبلهای برقی مجموعه محدودی از صداهای از پیش تعیین شده، از جمله های هت، طبل کوچک، تام، و طبل باس در اختیار داشتند.
آغاز استفاده از ترکیب کننده نحوه ساخت موسیقی هیپ هاپ را تغییر داد. یک ترکیب کننده میتواند کلیپهای صوتی کوچک را از هر گونه ابزار ورودی، همچون صفحه گردان بازسازی کند. سازندگان میتوانستند الگوهای طبل شبیه به هم را ترکیب کنند. مهم تر اینکه، آنان میتوانستند مجموعهای از سازها را با هم ترکیب کنند تا در کنار طبل خود بنوازند. سرانجام موسیقی هیپ هاپ دسته کامل خود را گرد هم آورد.
بسیاری از سازندگان و شنوندگان افتخار میکنند که برخی قطعات از سنتهای هیپ هاپ است و بنابراین منبع خوبی از ترکیبها و وقفه هاست. تا به امروز، تولید کنندگان از تجهیزات مرموزی برای بازسازی صدای خشن مورد استفاده در قطعات قدیمی استفاده میکنند. این امر به قطعات اعتبار بخشیده و خاطره پیشینه هیپ هاپ را در ذهن شنوندگان تداعی میکند.
پیشینه
مهمترین دورههای تاریخی هیپ هاپ دورههای هیپ هاپ مکتب قدیم دوره (۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵) است، که از آغاز دوره هیپ هاپ تا زمان ورود آن به جریان غالب، و دوره هیپ هاپ عصر طلایی (۱۹۸۵ تا ۱۹۹۳) است، که صدای ایست کوست و وست کوست را با هم ادغام کرده و با ظهور رپ گنگستا و جی فانک، که ساخته وست کوست است وارد عصر جدید شد. سالهای پس از ۱۹۹۳ شامل هیپ هاپ پورنو، بیلینگ و ژانرهای مخفی، که دوران جدید را تعریف میکند است.
هیپ هاپ در طول دهه ۱۹۷۰ در بلاک پارتی در شهر نیویورک شکل گرفت، یعنی زمانی که دی جیها شروع به جدا کردن بریکهای کوبهای برای مقابله با آوازهای فانک، سول، R&B و دیسکو کردند. خاستگاه این نوع از آواز به اوسط دهه ۱۹۵۰ بر میگردد یعنی زمانی که هنرمند راک سول/فانک جیمز براون دسته ریچارد کوچولو را نخستین گروهی دانست که موسیقی فانک را در بیت راک قرار داد. این آوازها بر مبنای &(به انگلیسی: ndash)؛ دی جی «بریک بیت» ساخته شدهاست. با افزایش محبوبیت هیپ هاپ، نوازندگان شروع به صحبت کردن در حین نواخته شدن موسیقی کردند، و از آن پس «رئیس تشریفات» یا «امسی» نام گرفتند. در سال ۱۹۷۹، دو آلبوم هیپ هاپ نخستین بار به صورت تجاری پخش شد: «شاه تیم ۳ (جاک شخصیت)» ساختهدسته فتبک، و «شادی رپها» ساخته دسته شوگرهیل؛ شادی رپها چهلمین آهنگ برتر آمریکا در نمودار آهنگهای پاپ برتر شد. دسته راک بلوندی با آهنگ شعف، در سال ۱۹۸۰، در فهرست صد آهنگ برتر جایگاه اول را به خود اختصاص داد.
در دهه ۱۹۸۰، هیپ هاپ تنوع بیشتری یافت و تبدیل به نوع پیچیده تری از موسیقی شد. همزمان، فنون پیچیده تری ایجاد شد، که از آن جمله میتوان بهاسکرچ، و ضبط الکترونیکی اشاره کرد. در اواخر دهه ۱۹۸۰، با افزایش محبوبیت این ژانر از موسیقی شماری از سبکها و زیر گونههای جدید هیپ هاپ پا به عرصه گذاشت. آهنگسازان هیپ هاپ شروع به همکاری با دستههای راک کردند و ژانرهای جدیدی همچون هیپ هاپ خودآگاه، جاز رپ و رپ گنگستا را به وجود آوردند.
در دهه ۱۹۹۰، رویارویی طولانی میان رپهای گنگستا در وست کوست و ایست کوست آغاز شد. این امر منجر به فنای هر دوی توپاک شکور و بی. آی. جی بد نام، به ترتیب در سالهای ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ شد. در سال ۱۹۹۶، گروه رپ کلیولند بون تاگز-ان-هارمونی با آهنگ «چهار راه تا» رکورد ۳۲ ساله بیتلیها برای سریعترین رشد را پشت سر گذاشت، و در سال ۲۰۰۰، آلبوم مارشال مترز ال پي ساخته اولين خواننده سفيدپوست رپ امينم بیش از نه میلیون نسخه فروش داشت و جایزه گرمی را به خود اختصاص داد.
تأثیر موسیقی هیپ هاپ
جدای از محبوبیت بسیار هیپ هاپ، این ژانر از موسیقی تأثیر چشمگیری بر اکثر انواع موسیقی مردمی داشت. برخی هنرمندان بیت یا رپ هیپ هاپ را با راک اند رول، هوی متال، پانک راک، مرنگو، سالسا، کومبیا، فانک، جاز، خانگی، تاراب، رگا، هایلایف، ام بالاکس و سول درهم آمیختند. خوانندگان پاپ نوجوانان و دسته پسرها همچون بک استریت بویز، انسینک، کریستینا آگوئیلرا، جسیکا سیمپسون، و بریتنی اسپیرز در بسیاری از تک خوانیهای خود از بیتهای هیپ هاپ استفاده میکنند.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ ارتباطی نزدیک و خاص بین موسیقی هیپ هاپ و موسیقی حزن انگیز بودهاست.در واقع امروزه تقریباً در تمامی موسیقیهای حزن انگیز ثبت شده عناصری از موسیقی هیپ هاپیافت میشود.ترکیب این دو به نام nu soul در اواخر دهه ۱۹۸۰ در گروههای New Jack Swing دیده شدند.با این وجود تا بیش از ظهور نوازندگانی مانند ماری جی بلیگ و ماریا کری شکل مدرن آن بوجود نیامد. در اواخر دهه ۱۹۹۰ و اوایل ۲۰۰۰، تأثیرات موسیقی هیپ هاپ در خوانندگانی مانند دی انجل، لارین هیل، جیل اسکات و آلیشا کیز مشهودتر شد.
طی دهه ۸۰، گروههای مشهوری مانند Run-D.M.C هم از هیپ هاپ و هم از هارد راک در ژانرهای جدیدی استفاده کردند که نمونه آن «Walk This Way» است با اجرای اروسمیث که موفقیتی فوق العاده بدست آورد. سایر نوازندگانی مانند آیس تی و گروهش Body Coun از هیب هاب، بانک راک و متال ستفاده کردند، با این حال اینطور گفته میشود که اولین گروهی که متال را با تکنیکهای آوازی رپ آمیخت گروه Anthraxبودهاست. برداشت جدید «Bring The Noise» توسط (Anthraxو دشمن مردم (ابهامزدایی) نمونهای خوب ازاولین آهنگهای رپ- متال است. Biohazard Faith No More، Rage Against The Machine از جمله سایر نمونههای اولیه این گونه موسیقیها میباشند. در اواخر دهه ۱۹۹۰ با ظهور گروههای مانند لینکین پارک، لیمپ بیزکت وکورن که نیو متال نام گرفتند، موسیقی رپ- متال محبوب تر شد و در عین حال بیشتر مورد انتقاد طرفداران هر دو ژانر موسیقی قرار گرفت.
در آمریکای لاتین، موسیقی رپ در دهه ۱۹۸۰ به صورت toasting که قسمتی ازموسیقی جامائیکایی ragga میباشد شناخته شد. به عنوان مثال غزلیات رپ از قبل بخشی ازsoca music بودند. رشد موسیقی هیپ هاپ در این ناحیه باعث ظهور آمیزههای آشکاری مانندreggaeton و timba شد. در آفریقا نیز آوازهای رپ گونه مانند tassou) سنگالی ازقبل بخشی از موسیقیهای محبوب بودند و موسیقی هیپ هاپ به سهولت به سبکهای مشهوری مانند طرب (آفریقا) و mbalax ادغام شد. در کوبا نیز با گروههایی مانند Anonimo Consejo، Doble Filo، Papa Umbertico و گروه فمینیستی و همجنسگرا Krudas هیپ هاپ رشدی قابل توجه یافت.
این ژانر همچنین بر سبکهای مختلف موسیقی الکترونیک نیز تأثیر داشت. تأثیرات موسیقی هیپ هاپ در ژانرهایی مانند تریپ هاپ، jungle، UK garage، grime و سایر ژانرها کاملاً مشهود است.
اثرات اجتماعی
موسیقی هیپ هاپ قسمتی از یک نهضت فرهنگی به نام هیپ هاپ است که شامل عناصری مانند رقص برک و هنر دیوار نویسی بهمراه فهرست مرتبطی اززبان عامیانه در موسیقی هیپ هاپ, مدهای هیپ هاپ و دیگر عناصر است. محبوبیت موسیقی به محبوبیت فرهنگ هیپ هاپ در ایالات متحده و دیگر کشورها کمک کرد.
اواخر دهه ۱۹۹۰ شاهد افزایش محبوبیت سبک زندگی «bling bling» در موسیقی بود که بر روی نمادهایی همچون ثروت و مقام مثل پول، جواهرات، اتوموبیل و لباس تکیه داشت. با اینکه نماد ثروت از زمان زایش موسیقی هیپ هاپ بوجود آمده بود، فرهنگ جدید و قوی تر«bling bling» ریشه در کارهای بسیار موفق اواسط تا اواخر دهه ۹۰( مخصوصا کارهای ویدیویی) پاف ددی ، Bad Boy Records و همچنین کارNo Limit Records توسط مستر پی داشت. با این حال واژه آن درسال ۱۹۹۹ (به انگلیسی: Cash Money Records) در کار تک نفرهاش «bling bling» خلق شد. از مظاهر سبک زنگی و نگرش «bling bling»، طرفداران Cash Money بودند. با اینکه بسیاری از طرفداران رپ، مخصوصا گانگستاها، بی هیچ واهمهای فرهنگ bling bling را دنبال میکنند، دیگران (بیشتر هنرمندانی خارج از جریان هیپ هاپ) عملا پیروان بی چون وچرای bling bling را سرزنش کرده و این فرهنگ رماتریالسم اقتصادی|ماتریالیستی مینامند.
آلبوم All Eyez on Me محصول سال ۱۹۹۶ بخاطر ژانری که داشت، از آلبومهای بسیار تأثیر گذار آن زمان بود و موفقترین کار توپاک شکور محسوب میشد.
موفقیت چشمگیر هیپ هاپ --- مخصوصا سبک رپ گانگستری --- اثرات اجتماعی بسیاری نیز در طرز رفتار جوان مدرن داشتهاست. رفتارهای خودخواهانهای که معمولاً در غزلیات و آثار ویدیویی برخی از هنرمندان هیپ هاپ نمایش داده شدهاست، بارها اثراتی منفی بر برخی از طرفداران ایدهآلیست آنها داشته است. این در حالی است که بطور حتم رفتارهای تعدادی از هنرمندان خاص نمیتواند نشاندهنده رفتار جامعه هیپ هاپ باشد، و تأثیر محتوای غزلیات هیپ هاپ بر جوانانی که بخشی از فرهنگ هیپ هاپ را تشکیل میدهند جای بحث دارد، چنین جوانانی اغلب نقاب شخصیتی یک" گانگستراً را دارند در حالیکه عضو هیچ گروه تبهکاری نیستند. اغلب چنین نقابهای شخصیتی موجب رفتارهای غیر اجتماعی مانند کناره گیری از دوستان، بی توجهی به تحصیلات، عدم پذیرش قدرتها و انجام جرمهای کوچک مانند خرابکاری میشود. در حالیکه اغلب شنوندگان میتوانند نکات داستانهای مربوط به رفتار اجتماعی را تشخیص دهند، یک گونه فرهنگ فرعی بنام pseudo-gangsta در میان جوانان آمریکای شمالی ایجاد شدهاست.
از آنجا که موسیقی هیپ هاپ تقریباً همیشه بریک مردانگی زیاد تاکید دارد، چنین گفته میشود که غزلیاتش نشاندهنده یک ذهنیت هوموفوبیا است. اغلب تردیدها و گمانهای در مورد وجود تعداد بسیاری موزیسینهای هیپ هاپ همجنسگراوجود دارد که از ترس از دست دادن کارشان خود را مخفی نگه داشتهاند. چنین شایعاتی در مورد برخی هنرمندان هیپ هاپ از قبیل کوئین لطیفه، دا برات و برخی دیگر گفته میشود. در سال ۲۰۰۱، فستیوال سالانه به نام PeaceOUT World Homo Hop Festival در اوکلند در کالیفرنیا برگزار شد که برای اولین باردر این فستیوال تمامی نوازندگان همجنسگرا، دو جنسی و رپهایی که تغییر جنسیت داده بودند حضور داشتند و از آن تاریخ این فستیوال هر ساله برگزار شده ست. در سال ۲۰۰۳به همجنسگراو هنرمند رپ و هیپها،کاشن عنوان Baby Phat داده شد، با این وجود آثار او هرگز به معرض نمایش گذاشته نشدند. در سال ۲۰۰۵، Pick Up the Mic عرضه شد که در آن به نوازندگان LGBT هیپ هاپ پرداخته شده بود.
هیپ هاپ زبان عامیانه خود را دارد که شامل کلماتی مانند yo، flow و phat میباشد. به دلیل موفقیت تجاری قابل توجه هیپ هاپ در اواخر دهه نود و اوایل قرن ۲۱، بسیاری از این گونه کلمات در لهجههای مختلفی در سرتاسر آمریکا و جهان بکار رفتند و حتی کسانی که از طرفداران هیپ هاپ نبودند از کلماتی مانندdis بارها استفاده میکردند. کلماتی مانند homie نیز وجود دارند که به پیش از زمان هیپ هاپ بر میکردند اما اغلب به هیپ هاپ نسبت داده میشدند و دلیل آن هم ارتباط نزدیک بین آثار هیپ هاپ و لهجه بسیاری از نوازندگان است، انگلیسی محاورهای آفریقایی آمریکایی . برخی مواقع اصطلاحاتی مانند «خیلی باحالی» با یک ترانه جا افتاده ( در اینجا، در ترانه « دستانت را جایی نگه دار که من ببینم» با باستا رایمز و تنها به همین صورت کوتاه شده بکار میروند. زبان عمیانهای مانند اسنوپ داگ و E-۴۰ که قانونمند هستند ودر آنها با اضافه کردن «-izz» به وسط کلمهها "shit" به "shizznit" تبدیل میشود اهمیتی خاص دارند(بعضی مواقع نیز "n" اضافه میگردد). این روشها که اززبان بی مفهوم فرنکی اسمیت در ترانه سال ۱۹۸۰ او به نام «DoubleDutch Bu» آغاز شده است، حتی در میان کسانی که طرفدار هیپ هاپ نیستند نیز رواج یافته، در حالیکه این افراد احتمالاً از منشاء آن بی اطلاع هستند.
سانسور
احتمالاهیپ هاپ به دلیل بکارگیری الفاظ نامناسب در مقایسه با سایر موسیقیهای سالهای اخیر بیش ازهمه با مشکل سانسور مواجه بودهاست. بسیاری از اشعار این سبک تجسم کننده جنگ و کودتاهایی هستند که در نهایت به سرنگونی نظام میانجامند. برای مثال شعر «(به انگلیسی: Gotta Give the Peeps What They Need)» محصول گروه Public Enemy بدون کسب اجازه از سازندگان آن مورد ویرایش قرار گرفت که طی آن کلماتی همچون «آزاد مومیا ابو جمال». استفاده گسترده از فحش و ناسزا در بسیاری از اشعار باعث شدهاست که بر سر پخش آنها بصورت آثار ویدیوییدر کانالهای تلویزیونی مثل MTV و یا در رادیو جنجالهای بسیار برانگیخته شود. در نتیجه بسیاری از آثار هیپ هاپ بصورت سانسور شده پخش میشوند که طی این سانسورها کلمات مستهجن حذف شده (در حالیکه موسیقی متن حذف نمیشود) و یا حتی کلمات و اشعاری کاملاً متفاوت جایگزین آنها میشود. نتیجه، که معمولاً باعث میشود باقی اشعار نامفهوم شوند و یا با ضبط اصلی کار متناقض باشند، همراه با دیگر جنبههای موسیقی کاملاً مورد توجه قرار گرفتهاند و در فیلمهایی همچون آستین پاورز: در عضو طلایی مورد مضحکه قرار گرفتهاند، که در آن شخصیتی که در فضای مضحکه آمیزی از هیپ هاپ در حال بازی است، شعری را میخواند که کاملاً سانسور میشود.
در سال ۱۹۹۵ راجر ابرت مینویسد:
«رپ در محافل سفید پوستان از وجهه بدی برخوردار است. بسیاری بر این باورند که موسیقی رپ در بر گیرنده الفاظ مستهجن، خشن، ضد سفید پوست و توهین آمیز نسبت به زنان است. در حقیقت برخی از این الفاظ همین گونهاند. اما بیشتر آنها اینگونه نیستند. این در حالیست که بسیاری از سفید پوستان اهمیتی نمیدهند. آنها صدای سیاه پوستان را ناخشنود و نا هماهنگ میدانند. با این حال رپ اکنون همان نقشی را بازی میکند که باب دیلن در سال ۱۹۶۰ بازی میکرد. رپ آرزوها و خشمهای یک نسل را بیان میکند و قسمت اعظم آن در غالب نوشتههای رسا موجود است.»
دنیای هیپ هاپ
با اینکه موسیقی هیپ هاپ برای اولین بار در ایالات متحده خلق شد، اکنون به اکثر نقاط جهان راه پیدا کردهاست. موسیقی هیپ هاپ تا قبل از دهه ۱۹۸۰ تنها در ایالات متحده رواج داشت. در طول آن دهه بود که این موسیقی راهش را به قارههای دیگر جهان باز کرد و تبدیل به موسیقی متن بسیاری از کشورها شد. رواج این موسیقی با رواج فرهنگ هیپ هاپ همگام بود - همانطور که رقص برک محبوبیت کسب میکرد، گروههای طرفدار رپ و هیپ هاپ هم بیشتر و بیشتر شدند.
آسیا
در میان کشورهای آسیایی و جزایر اقیانوس آرام، فیلیپین اولین کشوری بود که موسیقی هیپ هاپ به آن راه پیدا کرد.}}نکته{{زمان زایش موسیقی هیپ هاپ فیلیپینو یا همان پینوی رپ به اوایل دهه ۱۹۸۰ و آهنگ سازی دایورد ژاویر («Na Onseng Delight») و وینسنت دافالونگ ("Nunal") باز میگردد. این ژانر طی دهه ۱۹۸۰ با سرعت کمی رشد کرد اما به زودی با ورود اولین آلبوم ماگالونا با نام «تو!» که شامل کار بسیار موفق «هموطنان من» بود به جریان غالب آن زمان تبدیل شد. ماگالونا که رپ را به انگلیسی و تاگالوگ اجرا میکرد، به پیشگام این ژانر و در نتیجه چهره برتر تبدیل شد. ستارگان غالب رپ آسیا، MCلارا و لیدی دایان و پیشتاز همه آنها مایکل وی در فیلیپین و ژاپن شهرت بسیاری یافتند. در ژاپن خوانندگان رپ که بصورت مخفیانه کار میکردند، شنوندگان محدودی داشتند و در اواسط دهه ۱۹۹۰ گروه معروف teen idol روش جدیدی با نام J-rap را ابداع کردند که در صدر جداول قرار گرفت. در سئول، سن هیپ هاپ کره ای به نوعی از یک پدیده فرهنگی تبدیل شده بود. برخی از هواداران اظهار میکنند که هنرمندان هیپ هاپ کرهای دارای مهارتهایی هستند که با مهارتهای همتایان آمریکایی خود برابری میکند. جو پی دی، ببر مست، پسی و حماسه برجسته جزء اجراکنندگان شهیر آن هستند. برخی بر این باورند که موسیقی هیپ هاپ کره به عنوان آنتی تز قابل احترام و آگاه از جامعه در برابر ژانر پاپ که اغلب مصنوعی و گیج کنندهاست و بر صنعت موسیقی کره حاکم است، ایستادهاست.
موسیقی هیپ هاپ در اواسط دهه نود قرن بیستم در کره جنوبی محبوبیت یافت. اجراکنندگان اصلی و مشهور هیپ هاپ کره اغلب شبیه موسیقی آر اند بی یا موسیقی پاپ هستند که در آن هنرمندان سبکهای آواز (ورقص) حرکات رپ را از ایالات متحده تقلید میکنند. اجراکنندگان اولیه که بندرت آهنگ هایشان را خودشان مینوشتند، شاملکیم گان مو سئو تایجی، و بویز، دئوکسو دی جی داک هستند. برخلاف دیگر آهنگهای هیپ هاپ کرهای که در آن زبان کرهای با زبان انگلیسی شکسته بستهای آمیخته میشود، در این نوع موسیقی در ابتدا منحصرا زبان کرهای مورد استفاده قرار میگرفت. سئو تایجی که دارای پیشینه موسیقی هوی متال سئوال برانگیزی بود، گیتارهای هوی متال را اغلب در میکسهای خود به کار میبرد و سایر هنرمندان نیز برخی قسمتهای تکنو را در آثار خود تلفیق میکردند.
تعداد کمی از هنرمندان، از جمله سئو تایجی و ام سی اسنیپر نیز قسمتهایی از موسیقی سنتی کره مانند پانسوری یا نانگک (موسیقی کشاورزان) را با آثار خود آمیختند. کاملاً واضح بود که اولین حرکات تقلیدی از حرکات محبوب آمریکایی بود. به عنوان مثال، سبک آوازی یا تولیدی « به خانه برگرد» سئو تایجی شبیه سبک سیپرس هیل بود. اولین آلبوم «رپ» که تمامی مشخصات موسیقی رپ را داشت، آلبوم اول کیم جین پیو در سال ۱۹۹۷ بود. بر اساس رپر تابلو حماسه برجسته، فرم هیپ هاپ کره ای، دست کم تاکنون تحت تسلط قرار گرفته است— واقعا نمیتوان ضربها، ریتمها، اجراها، ظاهر —آن را از صحنههای آمریکایی تمیز داد، اما در مورد ارتباط اجتماعی باید گفت این موسیقی در این زمینه راه زیادی برای پیمودن دارد. پیغام به کندی در حال رسیدن به حد میانهاست.»
بسیاری از هنرمندان رپ در جریان اصلی موسیقی کره موفق بودهاند. هنرمندان موفق شامل اجراکنندگانی از قبیل جینوسین،۱TYM، ام سی اسنیپر، جو پی دی و حماسه برجسته میشود. دیگر هنرمندان زیر زمینی که شهرت چندانی نداشتند و عمدتاً به استفاده از ضربهای غیر خیره کننده تمرکز میکردند، شامل کویت پالو آلتو ،TBNY و غیره میباشد.
در اواسط دهه نود قرن بیست هیپ هاپ کره ای-آمریکایی در ایالات متحده رواج یافت که این امر عمدتاً به تلاشهای دو خواننده رپ کره ای؛ ببر جی کی و دی جی درخشش ببرمست مربوط میشود. ببر مست بعد از آهنگ «کره سیاه» توسط آیس کیوب خلق شد که از موسیقی به عنوان ابزاری برای تبادل فرهنگ و به چشم تلاشی برای ترویج هماهنگی نژادی استفاده میبرد.
به دنبال موفیت ببر مست، بسیاری از گروههای جدید و شرکتهای تولیداتی با هدف هرچه بیشتر مردمی کردن سبک موسیقی پدیدار شدند. ببر جی کی و ببر مست جنبش کرو را تشکیل دادند تا بتوانند گروه نخبههای بهترین خوانندههای رپ کره را معرفی کنند.
گفته میشود که هیپ هاپ ژاپنی (نیپ هاپ یا جی-هیپ هاپ) در سال ۱۹۸۳؛ یعنی زمانی که فیلم سبک وحشی چارلی آهیرنز در توکیو به نمایش درآمد، آغاز شد. این فیلم بر هنرمندان دیوارنوشتهها متمرکز بود، اما با این حال در آن برخی از ام سیهای اولیه مدرسه قدیمی، از زنبور پرکار و مشکل دوگانه، دی جیهایی مانند گراند مستر فلاش و موفقیتهایی نظیر راک استدی کرو به نمایش درآمده بود.
پس از نمایش این فیلم نوازندگان خیابانی در پارک یویوگی به رقص بریک پرداختند. در فاصله بسیار کمی، کریزی ای به عنوان یک بی- بوی مطرح شد و او خود سرانجام راک استدی کرو ژاپن را تأسیس کرد و این در حالی است که دی جی برخورد که از صحنه پارک یویوگی برخاسته بود، تبدیل به یک دی جی شناخته شده جهانی شود. دی جیهای بیشتری متعاقب آن مطرح شدند و شروع ظهور دی جیها ۱۹۸۵ بود. یک سال بعد، باشگاهی برای تمامی هیپ هاپها در شیبویا افتتاح شد. در آن زمان شکی وجود داشت در این خصوص که زبان ژاپنی با توجه به نداشتن هجاهای تکیه بر و نیز به سبب آنکه پایان افعال آن بسیار متفاوت بود، برای ژانر رپ مناسب نباشد. با وجود این تعدادی از هنرمندان رپ، از جمله ایتو سیکو، چیکادو هارو، تینی پانکس و تاکاگی کان ظهور کردند.
در دهه نود، موسیقی جی رپ نوجوانان ظهور کرد و هیپ هاپ به جریان اصلی موسیقی ژاپن راه پیدا کرد. اولین کار موفق «Kon'ya wa Boogie Back» شا دارا پار بود. در سال بعد از آن، «دا.یو.نی.» و «مایکاً توسط ایست اند ایکس عرضه شدند. سرانجام هیپ هاپ در ژاپن به دو شکل تقسیم شد: هیپ هاپ ژاپنی نرمال و »سکسی« و یک شکل »ضعیف تری«، که بیشتر تحت تأثیر موسیقی آر اند بی قرار داشت و نام آن جی-اربن بود. گروهی که اغلب از آن به عنوان مبدع موسیقی جی-اربن یاد میشود، گروه ام-فلو (ای کی ای »مدیرایت فو) بود. آنها که در ابتدا از یک دی جی تنهای ژاپنی (دی جی تاکو) و یک ام سی (کلامی) کره ای- ژاپنی تشکیل شده بودند، یک خواننده دیگری به نام لیزا که نژاد پرویی- ژاپنی داشت، را به جمع خود اضافه کردند. آلبوم اول آنها، درخشش سیاره، در سال ۲۰۰۰ پخش شد و از آن زمان تاکنون برنامههای جی-اربن زیادی از جمله کریستال کی، ای وان، هارتس دیلز و نیز کارهای مشترکی با ستارههای پاپ ازقبیل نامی آمور، و بوآ پخش شدند. سایر برنامههای محبوب جی-اربن، مانند آر آی پی اسلای مینیز با ام-فلو کار شدهاست.
برای هنرمندان هیپ هاپ آسیایی دشوار است که بتوانند وارد جریان اصلی ایالات متحده آمریکا بشوند، اما در سال ۲۰۰۲ یک هنرمند رپچینی- آمریکایی به نام جین آئو- یونگ (که اغلب او را جین یا ام سی میشناسند) حادثه هیجان انگیزی را رقم زد. او در هفت هفته متوالی جایزه فری استایل فرایدی را در بت ۱۰۶ و پارک که برنامهای مختص هیپ هاپ بود، از آن خود کرد و از مسابقات کناره گیری کرد. جین اعلام کرد که پس از پیروزی در نبرد در آخرین هفته با نشان راف رایدرز امضا میکردهاست. توجهها به او یبشترشد واین یک موفقیت بزرگ برای هنرمندان آسیایی-آمریکایی محسوب میشد. دو سال پس از آن، او آلبومی را به نام ئیرجین/راف رایدر تحت عنوان « مابقی رفتنی است » عرضه کرد. جین اولین آسیایی-آمریکایی بود که میتوانست یک آلبوم تک نوازی را در جریان اصلی به اجرا بگذارد، هر چند که آلبوم چندان موفقیتی در بر نداشت. بسیاری از هواداران هیپ هاپ کمبود تبلیغات و به تعویق افتادن آلبوم به مدت هفت ماه را از جمله دلایل اصلی ناکامی آلبوم مزبور میدانند. درهای ورود آسیایی-آمریکاییها به جریان اصلی اندکی باز بود، اما این اتفاق هنوزبه طور کامل رخ نداده بود.
خاورمیانه
هیپ هاپ اسرائیل در پایان دهه به تدریج شهرت و محبوبیت یافت، ستارههای زیادی از دو طرف فلسطینی ها تامر نافر و زیرزمینی ها یهودی پدیدار شدند؛ اگر چه برخی از آنها، از قبیل موک ای. به تبلیغ صلح و مدارا میپرداختند، دیگران احساسات خشونت گرایانه و ملی گرا را سر میدادند.
هیپ هاپ در ایران در ده ی 90 میلادی متولد شد وقتی که جوانان ایرانی ابتدا با رقص هیپ هاپ آشنا شدن و سپس با موسیقی آن و بعد کم کم نقاشی گرافیتی نیز در ایران دیده شد اما پر رونق ترین بخش هیپ هاپ در ایران هیپ هاپ سرایی است. و در همان ابتدا سعی کردند این موسیقی را با فرهنگ ایرانی نزدیک کنند(مثلا در اولین آلبوم رپ فارسی که توسط هیچکس منتشر شد موسیقی سنتی ایرانی با رپ ترکیب شد) در ایران از سال های اوج این سبک رد آمریکا و به صورت عمده بعد از ترور توپاک شکور (۱۹۹۶) هیپ هاپ به نسل جدید جوانان ایران معرفی شد. حسن شماعی زاده خواننده مرد مشهور ایرانی آهنگی توسط دخترش عقیق یا نیکی در اواسط دهه ۸۰ میلادی اجرا کرد و سندی(گروه سندی) در اواسط دهه۹۰ میلادی ضبط و وارد بازار کردند که بسیار به سبک هیپ هاپ نزدیک بود بخصوص سبک سندی ( برخی معتقد هستند که اولین رپر ایرانی سندی هست) اماآهنگی که آنها اجرا کردند شاید از نظر سبک و کلام به موسیقی هیپ هاپ نزدیک بود اما از نظر محتوا و موضوع و بیت آهنگ هیچ تناسب و شباهتی با هیپ هاپ نداشتد و حتی نمیتوان گفت که آنها درپیدایش موسیقی رپ فارسی تاثیر زیادی داشتند، در ابتدای هزاره سوم جوانان با استعدادی در ایران به این سبک از موسیقی رو آوردند، که قدیمی ترین و شناخته شده ترین آنها سروش لشکری ملقب به هیچکس یود، سروش در کنار "یاشا" و "شایان" اولین رپر های ایران بودند. اما که بعد از مدت کوتاهی یاشا و شایان به دلایل نامعلومی کنار رفتند و سروش برای پا گرفتن و زنده ماند موسیقی هیپ هاپ در ایران تلاش های زیادی کرد و شاید همین تلاش ها باعث شد تا او را پدر رپ فارس ایران بنامند.بعد از مدتی کم کم رپ فارس مسیر رو به رشد خود را پیدا کرد، از قدیمی ترین رپر های ایران میتوان به :"یاشا"، "شایان"، "سروش لشکری"(هیچکس)، "بهنام مهرخوان" (دیو سپید)"رضا ناصری آزاد"(پیشرو)،حسین موسوی(حسین تهی)، "یاسر بختیاری"(یاس)، سامان کرامتی (سامان ویلسون)و مهراد مستوفی (مهراد هیدن) از گروه زدبازی نام برد.
اروپا
هیپ هاپ برای اولین بار در سال ۱۹۷۹ در فرانسه ظاهر شد و همزمان با آن، این ژانر در ایالات متحده نیز به موفقیتهایی دست یافت. تا سال ۱۹۸۲، حتی ایستگاههای رادیویی هیپ هاپ نیز پا به عرصه وجود گذاشتند که از آن جمله میتوان به رپر دپر اسنپر اشاره کرد. همچنین دی جی دی نستی، که بعدها تبدیل به ستارهای در این زمینه شد، اولین حضور خود را تجربه کرد. همان سال یک کنسرت بزرگ هیپ هاپ برگزار شد؛ رپ تور نیویورک، که توسط اروپا ۱ حمایت میشد و در آن آفریقا بامباتا، گراند میکسر دی اس تی، فب ۵ فریدی، آقای فریز و راک استدی کرو دیده میشدند.
هیپ هاپ تا سال ۱۹۸۳ به یکی از بخشهای برجسته صحنه موسیقی فرانسه تبدیل شده بود. دی نستی «پانام سیتی رپین»، که در سال ۱۰۸۴ عرضه شده بود، اولین هیپ هاپ ثبتی فرانسه محسوب میشد. فرانسه شماری از ستارههای بومی، از قبیل (گروه) آی ای ام| آی ای ام و سوپریم ان تی ام را پرورش داد. البته مشهورترین هنرمند رپ فرانسوی یحتمل ام سی سولار سنگالی تباراست.
هیپ هاپ در اروپا هم درحوزه مردم قبائل قرار میگرفت و هم درحوزه مهاجران.
برای نمونه، در آلمان میتوان به گروه «چهار شگفت انگیز» Die Fantastischen Vier یا سیدو اشاره کرد.
هیپ هاپ سوئد در اواسط دهه هشتاد قرن ۲۰ ظهور کرد و تااوایل دهه نود شمار زیادی از« برنامههای نژادی سوئدی» از قبیل لوپ تروپ، «برنامههای مهاجران» مانند لاتین کینگز و برنامههای میکس شده همچون اینفینیت مس، هنگام ضبط به منظور استفاده در بازار داخلی، از انگلیسی به نوع رپ در « رینکبی سوئدی» که زبان آمیخته انواع مختلفی از زان ها است، تبدیل شد.
مشهورترین هنرمند رپ درایرلنددی جی کولی است و در کنار وی Craz-e، بی- واندر و گروههایی همچون انسان در برابر ماشین قرار دارد. ایرلند همچنین مجله هیپ هاپ خاص خود به نام «رپ ایرلند » را دارد که توسط دی جی احمد اجرا میشود.
مشهورترین هنرمندان رپ هلندآزدراپ پوزهکه تمامی کارمندان آن اهل آمستردام هستند، پستمن، از کیپ ورد و سورینام است.
ایتالیا نیزهنرمندان رپ خاص خود، از جمله جووانوتی و آرتیکولو۳۱ را یافت و ملت آن به شهرت و سرشناسی دست یافتند؛ در حالی که صحنه لهستان با روی کار آمدن پی ام کول لی در ابتدای دهه شاهد هنرمندان بود.
دررومانی، بی. یو.جی. مافیا از پنتلیمون بخارست ظهور کرد و نشان آنها؛ یعنی رپ گنگ استا، مشابهتهای زندگی در بلوکهای آپارتمانی رومانی دوران کمونیستی را با پروژههای مسکن سازی در محلههای آمریکایی نشان میدهد. گروه نشان خاص خود را برای تولید به نام کاسا دارد و به امضا و پخش آلبومهای هنرمندان به نام رپ از جمله؛ «مهست»، «گراسو اکس اکس ال»، «ام اند جی» و « ویلی» میپردازد. گروهپارازیتی تبدیل به یکی از محبوب ترینها در رومانی تبدیل شدهاست و اشعاری دارد که تمهای اجتماعی، سیاسی و ضد- سانسوری (آنها حتی ممکن است دارای ۲۰ سم ام ثبتی نشنان هیپ هاپ باشند، امضا کردن گروه رپ «آنونیم» و «اسپایک»- در ۲۰۰۶ چلو، مهمترین تولید کننده پارازیتی آلبومی تحت عنوان « فابریکانت دو گانوی» عرضه کرد- سازنده ترش، که حضور میهمانی کیلارمی را نشان میدهد، گروه وو-تانگ کیلا بیز).
همچنین، R.A.C.L.A. (که در اصل رپرهای سفید به طور قانونی به هشدار فکر میکنند)، اولین گروه رپ بود که یک آلبوم هیپ هاپ رومانیایی عرضه کرد و در آن به موضوعات «اجتماعی» پرداخت. آن گروه هنوز هم وجو دارد و در سال ۲۰۰۵ پانزدهمین آلبوم خود را به نام «مهارت» به عموم عرضه کرد. در سال ۲۰۰۵، گروه رپ انفجاردیگری، زیل، آلبوم اول خود «چی وربال» (با تنها : دپيندي دو نوي«) را منتشر مي سازد كه با واكنش مثبت مردم مواجه مي شود. از آن زمان تاكنون، گروه نشان توليد خود، به نام اسناد چيل برادرز، را داشتهاست و با هنرمند مشهور »راگا- رپ« پاچا من (که به خاطر همکاری موفقیت آمیزش با هنرمندان »رگای آفریقایی« از قبیل مووید و باپی براون و هنرمند هیپ هاپ بریتانیایی »بلک بیشاپ« از »ماب استارز« و »سی-رایم فامیلی کروز«) و شمار دیگری از هنرمندان همچون سابسمناتو (عضو گروه رپ صریح)، مایک پاو (یک هنرمند بسیار برجسته و مستعد موسیقی آر اند بی)و دیگر تولید کنندگان مشهور قرارداد امضا کردهاست. آنها دومین آلبوم خود را به نام »چیل برادرز" در پاییز ۲۰۰۶ منتشر کردند.
صربیا به لطف وجود گروه رپ سندیکای بلگراد یکی از مشهورترین کشورها در زمینه رپ در اروپا محسوب میشود. آنها در وهله اول نماینده منطقه دورکول خود (گورنجی، دونجی دورکول، سیپکا، (uCAzaKInje)، ماج) و بلگراد، به عنوان یکی از بزرگ ترین شهرهای اروپایی هستند. گروه :۹ تا ۹۹ عضو« دارد، اما تنها تعداد اندكي از آنها در صحنه حضور پيدا مي كنند (فدجا، اسكابو، اوگي، داركو، ديجولو، ديجولو...). آخرين آلبوم آنهاًSVI ZAJEDNO» ، يكي از پرفروش ترين آلبومهاي سال ۲۰۰۵ بودهاست. پوزدراو زا سينديكيلس!!! ديگر رپرها مانند ام سي جرتيك (جرا) و دي جولي (آنها گروه فول تريپ هستند) و گرواجس نیگروتین( بد کپی) مارچلو، (گروه رپ) وی آی پی و دیگر گروهها نیز موثر هستند.
بوسنی خوانندههای رپ مشهوری همچون ادو ماجکا، فرنکی، اونیور زالنی وجنیکی و... دارد.
ادو ماجکا یکی از مشهورترین خوانندگان رپ بالکان است. او در مورد جنگ بوسنی و نیز وضعیت کنونی بوسنی آهنگهای فراوانی دارد. او مثل خیلیهای دیگر اصالت بوسنیایی و کرواتیایی دارد. فرنکی یک خواننده رپ میهنپرست است. او عاشق بوسنی بوده و یکی از اعضای دوستداران بوسنی و هرزگوین میباشد. در اواخر دهه نود، با به عرصه آمدن ترم ۱۱ و بولسنا براکا و سایر خوانندگان رپ که بر مسائل اجتماعی تمرکز کرده بودند، موسیقی رپ به محبوبیت فراوانی رسید. در بلغارستان نیز در اواخر دهه نود، گروه "کله لاستیکیهاً (گومنی گلاوی) شکل گرفت که اعضای آنرا میشو شامارا، دربن جی، کونسا و چند تن دیگر تشکیل میدادمد. کشور همسایه یعنی یونان نیز در اوایل دهه نود به کاروان هیچهاپ پیوسته بود. در آن روزها، گروههایی همچون پیش میرویم جریان رایج را تحت سلطه خود داشتند (که با نشان هیپهاپ افسانهای دف جم شناخته میشدند) و در همین حال تسالونین پیشتاز سیفو ورسز در میان اسامی زیرزمینی برتر قرار داشت ( جالب توجه اینکه، او یکی از معدود هنرمندان هیپهاپ یونان بود که گستره کارش فراتر از مرزهای یونان رفته بود).
از سال ۲۰۰۰ خوانندگان رپی همچون دیزی رذل، زنجیر زرنما، گرنی مک و همی در بریتانیا پا به عرصه گذاشتند. از دیگر خوانندگان مشهور رپ در بریتانیا میتوان به مالیات مخ و جست اشاره کرد.
آمریکای لاتین
در پورتوریکو، ویکو سی به عنوان اولین خواننده رپ اسپانیایی زبان پا به عرصه گذاشت و کارهای ضبط شده او سرآغاز همان چیزی بود که بعدها با نام رگائتون شناخته شد. در سال ۱۹۸۹ وقتی ویکو سی با آلبوم فوق موفق خود یعنی «آخرین قسمت» وارد جدول خوانندههای محبوب شد و شهرتی جهانی بدست آورد، رپ در پورتوریکو به اوج محبوبیت خود رسید.
در طی متنوع شدن جریان رپ در دهه نود، سانتی وای سوس دوندس و لیسا ام مشترکا آلبومی (به نام «سوی چیکیتو») منتشر کردند که به تولد مرنرپ که تلفیقی از هیپهاپ و مرنگو بود، منجر شد.
در مکزیک، محبوبیت هیپهاپ با موفقیت کالو در اوایل دهه نود آغاز شد. بعدها در طی همین دهه با حضور گروههای رپ لاتینی همچون تپه سرو در جدول گروههای موسیقی آمریکا، گروههای رپراک مکزیکی همچون کنترل ماچته در سرزمین مادری خود به اوج رسیدند.
و بدینترتیب با موفقیت گروههایی همچون تپه سرو، فرهنگ هیپهاپ و رپ در آمریکای جنوبی محبوبیت یافت. گروههایی همچون تیرودیگارسیای شیلیایی که زمانی محبوبیتشان نه تنها در شیلی بلکه در پرو، کلمبیا، مکزیک و پورتوریکو کشیده شده بود، کمکم از دور خارج شدند.
برگزاری یک کنسرت سالانه هیپهاپ در آلمار هاوانا در سال ۱۹۹۵، به محبوب شدن هیپهاپ کوبایی منجر شد. بدلیل حمایت رسمی دولت از موسیقیدانها، محبوبیت هیپهاپ اندک اندک در کوبا افزایش یافت.
در ۲۰ سال اخیر، هیپهاپ در برزیل محبوبیت روزافزونی پیدا کرده و در آنجا به "هیپیهاپی لقب گرفتهاست. پسرها و دخترها، دیجیها، رپیها و نویسندگان مطالب رودیواری، بطور سنتی در قالب آنچه که به بطور سنتی به آن دسته میگویند خود را ساماندهی کردهاند. این گروهها همچنین خدمات اجتماعی انجام میدهند و در تلاشند تا با جذب جوانان محلههای خود، آنها را به انجام فعالیتهای هنری و بیداری اجتماعی ترغیب کنند.
آفریقا
در اوایل دهه نود، رقص بریک اولین جنبه از فرهنگ هیپهاپ بود که به آفریقای جنوبی راه یافت، جاییکه در آن دسته صدای سیاه پیش از روی آوردن به رپ در دهه نود فرهنگ هیپهاپ را براه انداخته بود. رپیهای صدای سیاه که کار خود را از ۱۹۸۹ آغاز کرده بودند دولتآپارتایدوقت را به جایی کشاندند که کا آنها را ممنوع کرد و این ممنوعیت تا سال ۱۹۹۳ ادامه یافت. پس از آن آفریقای جنوبی در کلوا که تلفیقی از دیار بود سبک متمایز خود را خلق کرد.
در نقطه دیگری از آفریقا، موسیقی تلفیقی امبالاکس سنگالیها محبوبیت روزافزونی بدست میآورد و در همین حال در تانزانیا، گروههای بونگو فلاوا همانند اکس پلاتساز، هیپهاپ را با تاراب، فیلمی و سایر سبک تلفیق میکردند بدون اینکه کانگولز ماکوما را فراموش کنند.
کانادا
در اواخر دهه ۸۰، مرز شمالی آمریکا یعنی کانادا به یمن وجود ماسترو فرش وس هنرمند رپی، شاهد رشد محبوبیت هیپهاپ شد. آلبوم بیهمتای او به نام «بگذار ستون فقراتت غلط بخورد» به مدت بیش از یک سال در صدر آهنگهای پرفروش بود. در اوایل دهه نود، هنرمندان بیشتری همچون مکی می و اراذل خود را در عرصه موسیقی شهری روبهرشد کانادا که پیشینه آنرا باید در تورنتو و ونکوور جستجو کرد، نشان دادند. اخیرا، خوانندگان رپی همچون چوکلر، سقراطیها، مهتر کلیسا، اتحادیه شکلاتفروشان، هاف«مک سان»راین، جیجاقهای سیاه، سنگ جواهر و کی-اوس نامهایی هستند که از عرصه موسیقی شهری کانادا به خانههای مردم راه یافتهاند، هرچند که این سبکها نتوانستهاند در جریان متداول رایج در مرز جنوبی یعنی آمریکا، به جایگاه قابل توجهی برسند.
استرالیا
درحالیکه هیپهاپ استرالیایی در اصل از نوع آمریکایی آن بسیار فاصله گرفته، از اوایل دهه نود یک سبک محلی متمایز در این کشور شکل گرفتهاست. حمایت ایستگاههای رادیویی بویژه ایستگاه پرنفوذ رادیو جوان تریپل جی) و تعیین جایزه شهری در جشنواره سالانه جوایز آریا، برخی از رویدادهایی هستند که به خلق چهارمین آلبوم گروه گانگسترهای بالای تپه با نام جاده سخت منجر شد که در سال ۲۰۰۶ در صدر جدول رسمی آلبومهای موسیقی استرالیایی قرار گرفت. این اولین باری است که هیپهاپ استرالیا در عرصه موسیقی مستقل، با چنین اقبالی مواجه میشود. گانگسترهای بالای تپه در سطح ملی یکی از موفقترینها به شمار میآیند و کارهای آنها توسط آبیس رکوردز که بزرگترین شرکت هیپهاپ مستقل در استرالیا بوده و متعلق بهپگز هنرمند است، توزیع میشود. از دیگر هنرمندان سرشناس هیپهاپ در استرالیا میتوان به گله، دستوپا چلفتیها و تی زد یو اشاره کرد.
اگرچه هیپهاپ استرالیایی در اصل از هیپهاپ آمریکایی ریشه گرفته اما این دو سبک تا حد زیادی از هم فاصله گرفتهاند. هیپهاپ استرالیا اغلب خیلی رک است و به دلیل آنکه بر ترانههایی با مضامین تند سیاسی تمرکز یافته و از موضوعات سطحی پرهیز میکند، از اینکه در نقطه مقابل هیپهاپ آمریکایی قرار گرفته به خود میبالد. یکی از آهنگهای دستوپا چلفتیها (هیپهاپ ساحل غربی آمریکایی) به غرور غربی، آشکارا کنایه میزند، «من بچه طرف دیگر شهرم، اینو تو مخت فرو کن (سمت غربی!) چه فرقی میکنه؟ رپ گانگستری نیست! اگه فکر میکنی جون سختتری ممکنه دلدرد بگیری، ممنون میشم اگه گورتو گم کنی- ذکاوتهای حرفهای کوفتی، شبی یکی بالا بنداز». ماهیت سازمانیافته هیپهاپ استرالیایی و فکری که در پشت ترانهنویسیهای آن نهفتهاست در نهایت آنرا در نقطه مقابل همتای آمریکاییاش قرار میدهد.
زلاند نو
بسیاری از ستارههای بزرگ هیپهاپ زلاند نومائوری یا جزیرهنشینان اقیانوس آرام هستند. هنرمندان شاخص هیپهاپ این کشور از دهه ۹۰ عبارتاند ازوحشی، چه فو، نسیان میستیک و کاتب که آلبومها یا آهنگهای همگی آنها در سال ۲۰۰۴ در صدر جدول قرار داشت و برنامههای آنان نیز که توسط بزرگترین تهیه کنندگان این عرصه ساخته شده، جز مشهورترینهاست.و رپ وحشی در این کشور متولد شد
رسانهها
چند مجله بزرگ آمریکایی کار خود را به هیپهاپ اختصاص دادهاند که از جمله آنها میتوان به «منبع»، «اکس اکس ال» و «وایب» اشاره کرد. در گذشته، بی ای تی برای مدتها تنها تلوزیونی بود که برنامههای هیپهاپ را پخش میکرد، اما در سالهای اخیر کانالهای جاز همچون وی اچ ۱ و ام تی وی بیش از هر ژانر دیگری به پخش برنامههای هیپهاپ پرداختهاند. بسیاری از شهرها بطور مستقل خبرنامههای هیپهاپ دارند و این در حالیست که درتعدادی از کشورها مجلههای هیپهاپ در سطح تیراژ ملی منتشر میشوند. قرن بیستویکم با ظهور رسانههای آنلاین همراه شدهاست و امروزه سایتهای طرفدارهیپهاپ هر روزه خبرهای دنیای هیپهاپ را بطور جامع پوشش میدهند.
بوسا نوا
بوسا نوا (Bossa Nova) نوعی جاز برزیلی است.
بنیان گزاران آن را آنتونیو کارلوس ژوبیم, استن گتز, ژوآئو ژیلبرتو و آسترود ژیلبرتو تشکیل میدهند.
بوسا نوا کلمهای به زبان پرتغالی و به معنی "گرایش نو" میباشد. این سبک طرفداران بسیاری در میان موسیقی سازان جوانان و دانشجویان پیدا کرد. اگر چه این سبک فقط مدت ۶ سال فعال بود اما توانست قطعات ارزشمندی به گسترهٔ موسیقی جاز اعطا کند.
موسیقی تجربی
موسیقی اکسپریمنتال (به انگلیسی: Experimental music) (که با نام موسیقی تجربی نیز شناخته میشود) در زبان انگلیسی به نوع خاصّی از موسیقی گفته میشود که بیشتر در اواسط قرن بیستم میلادی و در آمریکایی شمالی ظهور کرد و در آن نتیجهٔ کار قابل پیشبینی نبود.جان کیج یکی از مشهورترین و تأثیرگزارترین موسیقیدانان این سبک بود. لفظ تجربی یا اکسپریمنتال همچنین به عنوان پسوند به همراه دیگر سبکهای موسیقی نیز قرار میگیرد که معنی آن قرارگیری آن موسیقی در آن سبک خاص اما با تغییراتی در زیربنای سبکی آن موسیقی یا ترکیبی از سبکهای مختلف یا به وجود آوردن شیوهای نوین و غیر معمول در موسیقی و عموماً یگانه نیز هست. به طور مشابه بسیاری از اوقات این موسیقی به عنوان موسیقی تلفیقی نیز شناخته میشود که در آن سبکهای مشخص و قابل تشخیص با هم ترکیب میشوند. در اواخر دههٔ پنجاه برای موسیقی که با کامپیوتر ساخته میشد نیز از همین لفظ استفاده میگردید و برخی اوقات به موسیقی الکترونیک و موسیقی کنسرت نیز نسبت داده میشد.در بین روزنامهنگاران موسیقی تجربی به موسیقی که در جریان کلی موسیقی جایی ندارد و یک جریان مستقل موسیقیایی را دنبال میکند نیز گفته میشود.
تئوری موسیقی
تئوری موسیقی نظریهای دربارهٔ مکانیک موسیقی و نحوهٔ کارکرد موسیقی است. تئوری موسیقی از قرنهای گذشته ابداع شده و به تدریج کاملتر شدهاست. تئوری موسیقی شامل تحلیل نتهای ملودی و نیز بررسی آنها از نظر ریتم و هارمونی (هماهنگی) اجزاء آن میباشد. ممکن است صداها در ملودی همدیگر را تقویت یا تضعیف کنند که در این صورت هارمونیهای متفاوتی خواهند داشت. در تئوری موسیقی به بررسی پویایی و دینامیک موسیقی نیز میپردازند و آن بستگی به نرمی یا سختی اصوات و نتها دارد. میتوان تئوری موسیقی را براساس روابط ریاضی نیز مطرح کرد. در این صورت قوانین موجود در ریاضی در تئوری موسیقی بهکارمیرود.
تئوری موسیقی شاخهای تخصصی از رشته موسیقی است و کسی که در این زمینه کارمیکند باید با انواع صدای نتها، فاصلهها، میزان ترکیبها و پردههای موسیقی آشنا باشد. اهمیت تئوری موسیقی به قدری است که نوازنده، آهنگساز و رهبر ارکستر که در این زمینه کار نکردهاند از نظریهدان یا تئوریسین موسیقی که در این زمینه کارمیکند جدا درنظر گرفته میشوند.
صدا و ریتم مهمترین عناصر تئوری میباشند. اهمیت اصوات در موسیقی مانند اهمیت رنگ در نقاشی است. ولی از هر صوتی نمیتوان در موسیقی استفاده کرد. از نظر موسیقیدانها صداها به دو دسته تقسیم میشوند. صداهای موسیقیایی و صداهای غیرموسیقیایی. صداهای موسیقیایی دارای مشخصههایی است که درادامه به آن اشاره خواهد شد و اگر صدایی این مشخصهها را نداشت صدای غیرموسیقیایی محسوب میشود.
مشخصههای صدای موسیقیایی
نواک: مسلما صداهای موسیقیایی میتوانند در سطحهای مختلف زیر و بمی حاصل شوند. مثلا میدانید که صدای اصلی مردان از زنان و کودکان بم تر است و از نظر فیزیک، فرکانسهای آن دارای طول بیشتری هستند و صدای کودکان نسبت به صدای مردان زیر تر است که فرکانسهای آن دارای طول کمتری هستند. پس به این (زیر وبم) بودن صدا نواک میگویند.
دیرند: به ارزش زمانی کشش صدا دیرند میگویند. مثلا اگر آرشه را مدت درازی روی سیم ویولن بکشیم صدای حاصل البته کشیده تر از صدایی است که با کشیدن آرشه به مدت کمتر پدید میآید.
شدت: صداهای موسیقی ممکن است نسبت به یکدیگر ضعیف تر یا قوی تر باشند مثلا اگر مضراب سنتور را یک بار با ملایمت و بار دیگر به قوت روی سیم ساز ضربه بزنیم، صدای دومی شدیدتر از صدای اولی خواهد بود.
طنین و رنگ: مثلا فرض کنید یک پیانو و گیتار الکتریک که هر دو همزمان در حال نواختن یک قطعه مییاشند تنها فرق بین صدای این دو ساز جنس صدای آنهاست. پیانو صدایی نرم و آرام بخش دارد ولی گیتار الکتریک صدایی خشن و هیجانی دارد. دقیقا همین تفاوت (جنس صدا) را طنین و رنگ میگویند.
موسیقی بومی
موسیقی بومی یا موسیقی فولکلور یا موسیقی مردمی به نوعی از موسیقی سنتی و یا به طور کلیتر موسیقی روستایی گفته میشود که در اصل توسط خانوادهها یا دیگر گروههای کوچک اجتماعی به نسلهای بعدی منتقل میشود. این نوع موسیقی همانند ادبیات عامه یا فولکلور، بیشتر به جای نواختن از روی نوتهای نوشته شده، سینه به سینه و با گوش سپردن منتقل میشود و بیشتر محبوب طبقات پایینتر اجتماعی و روستاییان در فرهنگهای گوناگون است و قالب استانداردی ندارد.
موسیقی پاپ
موسیقی پاپ (به انگلیسی: Pop music، که در اصل به معنی موسیقی عامهپسند (popular) میباشد) یک سبک از موسیقی عامهپسند است و معمولاً در مقابل موسیقی کلاسیک و فولک (محلی) قرار میگیرد و از آن ها متمایز است. * با این حال هنرمندان این سبک در سبکهای راک، هیپهاپ، دنس، ریتم اند بلوز (R&B) و کانتری هم میتوانند فعالیت داشته باشند و این باعث میشود که تبدیل به سبکی انعطافپذیر شود. عبارت «موسیقی پاپ» همچنین میتواند به یک زیرسبک خاص (درون پاپ) اشاره داشته باشد مانند سافت راک و پاپ/راک.
مشخصات پاپ به عنوان یک زیرسبک
پاپ معمولاً به عنوان موسیقیای تعریف میشود که به شکل تجاری تهیه میشود یا هدف تولید آن سود مالی است. بنا به تعریف سایمون فریت، منتقد موسیقی و جامعهشناس متخصص موسیقی مردم پسند، موسیقی پاپ بیشتر به عنوان یک صنعت شناخته میشود نه هنر. البته این موسیقی را میتوان در حیطه بازار، ایدئولوژی، تولید و زیباییشناسی هم معنا کرد. درواقع، پاپ طوری طراحی شده که «برای همه جالب باشد» و «از هیچ جای خاصی نیامده» و قرار هم نیست «سلیقه خاصی را اعمال کند».
پیشینهٔ موسیقی پاپ
دههٔ ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰
این نوع موسیقی از سبکهای بلوز (شیکاگو)، و کانتری (تنسی) تأثیر گرفت.
دههٔ ۱۹۵۰
خوانندگان پاپ آن دوره کسانی چون بینگ کراسبی، فرانک سیناترا، دین مارتین، بابی دارین و پگی لی بودند، اما خوانندگانی چون بیل هالی، فتس دامینو و الویس پریسلی به دلیل اینکه از نسل جوان تری بودند بیشتر معروف شدند.
دههٔ ۱۹۶۰
این دهه با گروههایی چون جانی تلوتسان، بابی وی، برایان هایلند، تامی رو، جین پیتنی، فرانکی آوالن شروع شد. در نیمهٔ آن با هنرمندانی چون کارول کینگ، نیل دایموند و برت باکاراک، آرتا فرانکلین، ایسلی برادرز، ری چارلز، استیو واندر، سوپرمز، ماروین گی، باب دیلن و سایمون و گارفانکل متحول شد. میتوان گفت که گروه بیتلز انقلابی در انگلستان ایجاد کردند. اگرچه آنها پاپ نبودند.
دههٔ ۱۹۷۰
در این دوره موسیقی دیسکوی بیجیز، پیانوی بیلی جوئل و التون جان، کانتری ایگلز، هنرمندان راک/پاپ مانند خولیو ایگلسیاس راد استوارت، استیلی دان و فلیتوود مک گل کرد. ایبیبیای گروه سوئدی بودند که با مسابقه ترانه یوروویژن به شهرت رسیدند و انقلابی در موسیقی پاپ کردند.
دههٔ ۱۹۸۰
برجستهترین خوانندهٔ این دوره، مایکل جکسون بود که با انتشار آلبومهای «تریلر» (پرفروش ترین آلبوم موسیقی جهان تا به امروز) و «بـد» (یکی از پرفروشترین آلبومهای تاریخ) تغییرات بنیادی و ساختار شکنی را در سبکهای موسیقی و به خصوص سبک پاپ، ایجاد کرد. مایکل جکسون را «سلطان پاپ» و مدونا را «ملکهٔ پاپ» مینامند. سایر هنرمندان این دوره عبارتاند از مدرن تاکینگ (که با تک آهنگ «You are my heart you are my soul» توانست چندین هفته در صدر جدولها باشد)، مایکل بولتون، پرینس، جانت جکسون، دوران دوران، گروه پلیس، سیندی لاپر، ویتنی هوستون، فیل کالینز، کایلی مینوگ وپائولا عبدل و کالچر کلاب.
دههٔ ۱۹۹۰ و قرن ۲۱
دههٔ ۱۹۹۰ و قرن ۲۱ با مد شدن گروههای پسر و گروههای دختر چهره دیگری گرفت. در انگلستان گروههای تیک دت، بلو، اسپایس گرلز وارد شدند. گروههای ایرلندی این دوره بویزون و وستلایف بودند. آمریکا هم بکاستریت بویز و هنسون و 'ان سینک را داشت، و افرادی مانند ویلا فورد، مندی مور، بریتنی اسپیرز و کریستینا اگیولرا هم به عنوان «پرنسس پاپ» شناخته میشوند. در سال ۱۹۹۹ سبک لاتین پاپ را ریکی مارتین عرضه کرد و توسط افرادی مانند جنیفر لوپز، شکیرا، انریکه ایگلسیاس و مارک آنتونی دنبال شد.
در سال ۲۰۰۲ عضو قدیمی ' ان سینک یعنی جاستین تیمبرلیک با آغاز با یک آلبوم انفرادی به یک موفقیت تجاری دست یافت و به عنوان «پرنس پاپ» شناخته شد. تین پاپ در کانال دیزنی توسط ستارگانی چون هیلاری داف به وجود آمد، گروههای بریتانیایی پاپ راک چون باستد و مکفلای، و خواننده-آهنگساز «پاپ-فانک» کانادایی اوریل لوین در دههٔ ۲۰۰۰ به شهرت رسیدند. خوانندگانی که سبکهای دیگر پاپ را دربرمی گیرند عبارتاند از ویتنی هوستون و ماریا کری در R&B، گارث بروکس و شانیا توین در کانتری، و در دنس پاپ کایل منگ و مدونا که یکی از پر فروشترین خوانندگان تمام دوران بود. مطرحان موسیقی پاپ که در بین بینندگان جذابیت یافتند افرادی مانند سلن دیون و نورا جونز بودند. همچنین مدرن تاکینگ با ۱۱ سال غیبت در عرصه موسیقی از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۸ دوباره در سال ۹۸ آغاز به کار کرد. آلبوم آنها تحت عنوان Back for good در هفته اول ۷۰۰۰۰۰ نسخه فروخت و یک بار دیگر مانند سال ۱۹۸۴ در بازار فروش موسیقی همهمه کرد.
موسیقی راک
موسیقی راک گونهای موسیقی عامهپسند است که در دهه ۵۰ میلادی تحت عنوان راک اند رول شکل گرفت و در دهه ۶۰ و بعدتر به طیف گسترده ای از سبک های موسیقی، به ویژه در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا گسترش یافت. موسیقی راک ریشه در راک اند رول دهه ۴۰ و ۵۰ دارد که خودش شدیدا متأثر از ریتم و بلوز و سبک کانتری است. موسیقی راک تحت تأثیر ژانرهایی نظیر فولک و بلوز است و تأثیراتی از موسیقی جز و کلاسیک را نیز در خود گنجانیده است.
راک اند رول و راکابیلی نفوذ عمدهای در موسیقی راک داشتند. نام راک کوتاه شده عبارت راک اند رول است و از فعل to rock در زبان انگلیسی به معنای جنباندن و تکان خوردن میآید و در سال ۱۹۶۰ که موسیقی راک انگلیسی توسعه یافت، واژه «موسیقی راک» عمومی و مردمیتر شد. از اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی نام راک اند رول صرفاً به موسیقی دهه ۵۰ و ۶۰ اطلاق شده ولی نام راک همچنان بهعنوان نام فراگیر این گونه (که شامل راک اند رول هم میشود) بهکار میرود. موسیقی راک با توسعه و گسترش سبک خود و تداخل با موسیقی انگلیسی و نفوذ آن، و علیرغم محدودیتها و شرایط اجتماعی، یک پدیده فرهنگی بینالمللی شد. موسیقی راک، شامل انواعی از سبکهای مختلف و متنوع است که از مقبولیت عمومی گستردهای برخوردار هستند.
در دهه شصت میلادی که از آن به عنوان عصر طلایی یا دوره کلاسیک راک یاد می شود شماری از سبک های زیرمجموعه موسیقی راک پدید آمدند نظیر بلوز راک، فولک راک، کانتری راک، جز- راک فیوژن که بسیاری از آن ها سهم بسزایی در گسترش سایکدیلیک راک داشتند که متأثر از جلوه های ضدفرهنگی بود. سبک های جدیدی که از این جلوه ها زاده شدند شامل پراگرسیو راک بود که المان های هنری را گسترش می داد؛ گلم راک که سبک های بصری و نمایشی را پررنگ می کرد؛ و زیر شاخه های اصلی هوی متال که در عین تنوع بر قدرت صدا و سرعت تأکید داشتند. در نیمه دوم دهه هفتاد پانک راک همزمان با تقویت کردن و به مقابله برخاستن با این گرایش ها به تولید شکل نوپا و پرانرژی موسیقی می پرداخت که با نقدهای آشکار سیاسی و اجتماعی هویت می یافت. پانک با گسترش پی در پی دیگر سبک ها که شامل نیو ویو و پست پانک و در نهایت جنبش آلترناتیو راک بود، به دهه هشتاد نفوذ کرد. از دهه نود آلترناتیو راک بر راک غالب شد و خودش به زیر شاخه های گرانج، بیت پاپ و ایندی راک تقسیم گشت. بعلاوه سبک های فرعی از جمله پاپ پانک و رپ راک و رپ متال از آن تاریخ پدید آمدند و نیز بازنگری تاریخ راک نشان از آن دارد که سبک هایی نظیر گاراژ راک/ پست پانک و سینت پاپ در آغاز هزاره جدید جانی دوباره یافتند.
موسیقی راک همچنین نیروی محرکه ای برای جنبش های فرهنگی و سیاسی بود که منجر به پدید آمدن خرده فرهنگهایی نظیر مدها و راکرها در بریتانیا و هیپی ها شد که در دهه شصت در سن فرانسیسکوی ایالات متحده متولد شدند. به طور مشابه در دهه هفتاد فرهنگ پانک خرده فرهنگهای برجسته ای نظیر گوث و امو را پایه ریزی کرد.
شاخصهٔ راک ملودی صوتی و آوایی همراه با هارمونی است که توسط گیتار الکتریک، گیتار باس و درامز و اغلب با تأکید روی ضربهای قوی پشتیبانی میشود. نوعا، راک، موسیقی آهنگ محور با کسر میزان ۴/۴ و همراهی گروه کر است، هرچند دشوار بتوان موسیقی راک را بواسطه تنوع بیش از حد و ویژگی های مشترک موسیقیایی، به طور مشخص توصیف کرد. همانند موسیقی پاپ، شعرها بر مضامین احساسی تأکید دارند، هرچند نشانی طیف گسترده ای از سایر زمینه ها و اغلب نیز سیاسی و اجتماعی را می توان در آن یافت. با تسلط سفیدپوستان بر راک، نوازندگان مرد به عنوان یک عامل موثر بر شکل گیری زمینه های موسیقی راک شناخته شدند. موسیقی راک در تأکید بر نوازندگی، اجرای زنده و اصالت ایدئولوژی نسبت به موسیقی پاپ در رده بالاتری قرار دارد.
سازهای موسیقی کلیددار، مانند ارگ و پیانو، اغلب در انواع مختلف موسیقی راک مورد استفاده قرار میگیرند. در تاریخچهٔ راک و اوایل توسعهٔ این نوع موسیقی، استفاده از سازهای بادی برنجی و چوبی، مانند ساکسوفون، بطور عمومی در بعضی سبکها رایج بودند، اما در سبکهای فرعی جدیدی که از سال ۱۹۹۰ به وجود آمد، کمتر مورد استفاده هستند. موسیقی راک از نظر وسعت زیرشاخهها بسیار گسترده است و از نظر تأثیرات اجتماعی و گستردگی شنوندگانش در بین دیگر سبکهای موسیقی قابل توجه است.
سبکهای موسیقی راک
راک اند رول
راک اند رول که یکی از سبکهای تأثیر گذار و متداول در موسیقی راک است و روندی غیر قابل پیش بینی را طی کرده است. در ابتدا زمانی که موزیسینهای راک موسیقی کانتری و ریتم اند بلوز را با هم تلفیق کردند، راک دارای مشخصههای بارزی مثل آنارشیسم بود ولی بعدها با گذشت زمان، این مشخصه نادیده گرفته شد و این نوع موسیقی به سمت کسب مهارت و ایجاد تحول رفت. الویس پریسلی معروف به پادشاه، جزء مهمترین شخصیتهای راک اند رول و یکی از موفقترین شخصیت تاریخ سبک راک به شمار میرود.
پاپ/راک
پاپراک (پاپ راک) یکی از عمدهترین شاخههای موسیقی محسوب میشود که به طور کلی به هر نوع موسیقی پاپ ساخته شده پس از دوران جذب راک اند رول به پاپ، Pop rock میگویند. از ویژگیهای این سبک ملودیک و گیرا بودن موسیقی آن است. از گروههای مشهور فعال در این سبک میتوان به برادران اورلی، بیتلز، Rowed House و سلین دیون اشاره کرد.
سافت راک
گرچه سبک سافت راک (Soft Rock) در اوایل دههٔ هفتاد پایه گذاری شد اما زمزمههای آن از اواخر دهه شصت آغاز شده بود. سافت راک موسیقی ملایمیست که بیشتر تکیه بر خواننده و ترانه سرا دارد تا نوازنده؛ گروه فلیت وود مک در دهه هفتاد مشهور ترین گروه این سبک است.
سافت راک تا حدی متمایل به پاپ-راک است اما با فضایی ملایمتر و نرمتر. گروههایی مثل کارپنترز و شیکاگو تکیه بر موسیقی ساده و ملودیک داشتند و در طول حیات خود با تهیه کنندگان مختلفی هم کار کردند. در طول دههٔ هفتاد، سافت راک بازار موسیقی را تحت تأثیر خود قرار داد و به طور جدی موسیقی تلفیقی هم عصر خودش را دچار دگرگونی کرد.
هارد راک
از نظرِ اکثریت دست اندر کاران موسیقی، دو سبک هارد راک و هوی متال مشابه هستند. چرا که شباهتهای بسیار زیادی بهم دارند. در هر دو مورد صدای خشن گیتار کاملاً قابل تشخیص است و بطورِ معمول نقش اساسی را در گروه، خواننده اجرا میکند که معمولاً وظیفه نواختن سازی را هم به عهده دارد. اگر چه تفاوتهای اساسی نیز دیده میشود از جمله لزوم وجود ریتم در پس زمینه موسیقی هارد راک. در صورتی که این ویژگی در موسیقی هوی متال دیده نمیشود بلکه این نوع موسیقی بر صدای خشن گیتار و ریتمهای کوبهای تکیه دارد.لد زپلین پر نفوذ ترین گروه سبک هارد راک است.
هارد راک در اواخر دههٔ ۶۰ رشد خود را آغاز کرد و تحولی در زمینه موسیقی راک ایجاد کرد. در هارد راک کمتر از بلوز از بداهه نوازی استفاده میشود و در عین حال به خشونت سبک هوی متال نیست، اگرچه همان ریف ها و سولوهای طولانی و صداهای خشن در هارد راک نیز هست. در این سبک این ریتمها و ریفها هستند که بیشترین اهمیت را دارند و باید به بلندترین شکل ممکن نواخته بشوند.
گرانج
سبکی که اوج درخشش آن در دهه ۹۰ اتفاق افتاد و تبدیل به محبوبترین سبک هارد راک این دهه شد و این درخشش نتیجه خلاقیت کرت کوبین و بقیه اعضای نیروانا بود. سبکی که از دل بلک سبث برخاست و حاصل ترکیب موسیقی پانک و هوی متال بود و البته گرایشش بیشتر به سمت پانک بود تا هوی متال، بخصوص در انتخاب اشعار و نوع اعتراض موسیقیایی آن. اما در نحوه نواختن ریفها به هوی متال شباهت بیشتری داشت. این سبک دارای دو نسل و دورهٔ مشخص است: نسل اول شامل گروههای گرین ریور، ماد هانی میشد که این موج هنوز هم ادامه دارد و ریفهای آن سنگین تر و خشن تر از ریفهای دورهٔ دوم است. مشهورترین گروه از موج دوم نیروانا است که موسیقی آن ملودیک تر از سایر گروههای گرانج است و مهمترین ویژگی آن stop-start زیاد آنست.
آلترنیتیو راک
آلترنیتیو راک یکی از شاخههای راک است که تمام گروهای پست پانک را از اواسط دهه هشتاد تا اواسط دهه ۹۰ تحت تأثیر خود قرار داد. آلترنیتیو راک
پانک راک
در اواخر دهه ۶۰ و دهه ۷۰، رویدادهای اجتماعی، مانند جنگ ویتنام، تورم، و بیکاری، در موسیقی ان دوران خود را منعکس میکرد. در حالی که موسیقی جدی تر میشد، اما ارتطباتش با مسایل روزمره زندگی کم میشد و در بیشتر حالت فرار از واقعیات میگرفت. در همین زمان بود که گروههای پانک در انگلیس با تأثیر گرفتن از این جو، و همچنین با کمک از موسیقی بعضی ازگروههای آمریکایی، رو به گسترش رفتند. از اولین و مشهورترین این گروهها، سکس پیستولز بود.
تنوعهای موسیقی راک در دهه ۱۹۸۰
در دهه ۱۹۸۰ موسیقی راک مردمی اشباع و جذب شد. این دوران همچنین شاهد موج جدید هوی متال انگلیسی بود. در اولین بخش این دهه شاهد هنرنمایی ابتکارها و نوآوریهای ادی ون هلن و گروه ای سی دی سی هستیم. بونو از یوتو به گرایش و تمایلهای خود ادامه داد. همگام با این پدیده، باندهای موج جدید پاپ با اجرا کنندگانی مانند بیلی آیدولو گوگوسبا شهرت افزاینده خود مردمی و عمومی باقیماند. راک قلب مملکت آمریکایی این مورد بطور قوی افزایش یافت که مثالی از آن توسط بروس اسپرینگتون، باب سگر، جان (کوگار) ملنکاپ و دیگران بود. که این توسط تصنیف نویسان- خوانندگان سنتی آمریکایی، پل سایمون و ستاره سابق انگلیسی برنامه راک، پیتر گابریل موسیقی راک ورل با انواع سبکهای موسیقی سنتی در سراسر جهان تقویت و معروف شد، این شهرت و معروفیت بنام *موسیقی جهانی* شناخته شد و شامل تقویت و معروفیت مانند راک نسلهای مختلف شد.
بریت پاپ
موقعی که آمریکا لبریز از موسیقی گانگ و گانگ ثانوی و هیپ هاپ بود، بریتانیا به سبک موسیقیی در اواسط دهه ۹۰ برگشت که بریت پاپ نامیده میشد و توسط باندهایی مانند سدو، اوسیس، روحیه، ردیو هد، پالپ و بلِر اجرا میشد.
هوی متال
یکی از زیرشاخههای اصلی راک، سبک هوی متال است که امروزه خود به عنوان یک شاخهٔ اصلی شناخته میشود.از موسیقی متال که به علت خشنبودن آواها به این نام خوانده میشود، به خودی خود زیر شاخههای متعددی منشعب شدهاست.این موسیقی با گروه لد زپلین و سپس بلک سابات آغاز شد . دههٔ هشتاد میلادی دوران شکلگیری کاملتر و تعالی این سبک به حساب میآید.
رپ
سبک موسیقی رپ که در دهه ۱۹۶۰ توسط سیاهپوستان آمریکایی در برانکس (واقع در نیویورک) به وجود آمد نوعی سلاح مبارزه جوانان سیاه با تبعیضهای نژادی رایج در آن زمان بود و به همین دلیل بود که به خاطر بیان مشکلات زندگی در گِتوها (جایی برای زندگی مردمی که جزو اقلیت یک شهر به حساب میآیند) به موسیقی گتو نیز شهرت دارد.
گرچه همواره سیاهپوستان را صاحبان موسیقی رپ میدانند اما نمیتوان از نقش آمریکاییهای لاتینی تبار در زنده نگه داشتن این سبک چشم پوشی کرد، در ثانی رپ در دنیای امروز از چار چوبی که آنرا منحصراً مربوط به سیاهپوستان میساخت خارج شده و به یک شیوه اعتراض برای جوانان جهان تبدیل شده؛ در واقع هر جا که جوانها هستند و هر کجا که نارضایتی وجود دارد رپ هم بعنوان یک شیوه اعتراض که در قالب موسیقی و در دل کلماتی که به سرعت و پشت سر هم پیاده میشوند نهفتهاست ٫ در آنجا حضور دارد.
می توان گفت رپ موسیقی اعتراضی است که کمی چاشنی طنز (fun) به آن اضافه شده است.
تاریخچه
سیاهپوستان بنیان گذار رپ در آن زمان بدلیل نداشتن استطاعت مالی کافی و عدم وجود امکانات لازم، قادر به ضبط آهنگهای خود در استودیو نبودند و به ناچار هنر خود را در خیابان عرضه میداشتند و به جای استفاده از ساز، دست میزدند! (صدای دست زدنی که امروزه در در آهنگهای رپ و هیپ هاپ میتوان براحتی آن را شنید به نوعی احترام به رپکن های اولیه و بنیانگذاران رپ است) اما بالاخره روزی رسید که رپکن ها توانستند آهنگهای خود را ضبط کنند.
با اینکه بسیاری معتقدند اولین آهنگهای رپ را گرندمستر فلش یا The Sugarhill Gang ضبط کردهاند اما این عقیده در مورد موسیقی Hip Hop صحت دارد نه در مورد رپ. به هر تقدیر نخستین آهنگ رپی که رسماً در تاریخ موسیقی ضبط شد «Here Come the Judge» نام داشت که در سال ۱۹۶۸ توسط کُمدین معروف Pigmeat Markham ضبط شده بود.
رپ و هیپ هاپ حال حاضر آمریکا
هر چند رپ و هیپ هاپ در آمریکای امروز هنوز هم لحن تلخ و تمسخر آمیز اعتراضی خود را حفظ کرده اما دیگر دربارکن مباحثی که در آغاز تولد خود به آنها میپرداخت سخنی به میان نمیآورد یا حد اقل ٫ به ندرت درباره آنها سخن میگوید؛ گویا آرزوی دکتر لوتر کینگ در مورد برابری حقوق سیاهان و سفید پوستها، لااقل در مورد رپکن ها در حد زیادی به تحقق پیوسته، چون محور اصلی موسیقی رپ و هیپ هاپ در آمریکای حال حاضر را گنگستا رپ (Gangsta Rap) و تا حدود زیادی هاردکور رپ (Hardcore Rap) تشکیل میدهد به عبارت ساده تر امروزه مباحث اصلی این موسیقی را مواد مخدر، قانون شکنی و در مجموع هر مبحث دیگری که باعث میشود والدین فرزندان خود را از گوش دادن به این موسیقی منع کنند؛ شاید امروزه بتوان رپ را فقط متعلق به بزرگترها نامید اما در این میان گروههایی مثل Native Deen و رپکن هایی که سبک Christian Rap را دنبال میکنند تلاشی هر چند بی فایده برای جلوگیری از این امر میکنند اما با وضعی که امروز بر دنیای رپ و هیپ هاپ حاکم است شاید تنها میتوان آنها را رپکن هایی متعلق به دنیای کوچکترها دانست.
موسیقی بیکلام
موسیقی بدون کلام (به انگلیسی: Instrumental music) به موسیقی ای گفته میشود که بدون آواز و صدای خواننده تهیه میشود در این موسیقی فقط از صدای ساز استفاده میشود، در گذشته نیز (ماقبل تاریخ) صدا ی هماهنگ و موسیقی وجود داشته است که امروز اطلاعات کمی درباره آن دوران در دست است.
از اساتید معروف موسیقی بیکلام دنیا میتوان یانی را نام برد. همچنین از اساتید معروف ایران میتوان استاد جواد معروفی و استاد انوشیروان روحانی را نام برد.
1:36 pm
کاربرد برنامه نویسی
زبان برنامه نویسی یک مکانیزم ساخت یافته برای تعریف دادهها، و عملیات یا تبدیلهایی که ممکن است بطور اتوماتیک روی آن داده انجام شوند، فراهم میکند. یک برنامه نویس از انتزاعات آماده در زبان استفاده میکند تا مفاهیم به کار رفته در محاسبات را بیان کند. این مفاهیم به عنوان یک مجموعه از سادهترین عناصر موجود بیان میشوند(مفاهیم ابتدایی نامیده میشوند).

زبانهای برنامه نویسی با غالب زبانهای انسانی تفاوتی دارد و آن این است که نیاز به بیان دقیق تر و کامل تری دارد. هنگام استفاده از زبانهای طبیعی برای ارتباط با دیگر انسانها، نویسندگان و گویندگان میتوانند مبهم باشند و اشتباهات کوچک داشته باشند، و همچنان انتظار داشته باشند که مخاطب آنها متوجه شده باشد. اگرچه، مجازا، رایانهها "دقیقاً آنچه که به آنها گفته شده را انجام میدهند." و نمیتوانند "بفهمند" که نویسنده دقیقاً چه کدی مد نظر نویسنده بودهاست] البته امروزه برنامههایی برای انجام این کار تولید شدهاند و تلاشهای بسیاری در این زمینه انجام شده ولی هنوز به نتیجهٔ رضایت بخشی نرسیده است[. ترکیب تعریف زبان، یک برنامه، و ورودی برنامه بطور کامل رفتار خروجی را به هنگام اجرای برنامه (در محدوده کنترل آن برنامه) مشخص میکند. برنامههای یک رایانه ممکن است در یک فرایند ناپیوسته بدون دخالت انسان اجرا شوند، یا یک کاربر ممکن است دستورات را در یک مرحله فعل و انفعال مفسر تایپ کند.در این حالت "دستور"ها همان برنامهها هستند، که اجرای آنها زنجیروار به هم مرتبطند.به زبانی که برای دستور دادن به برنامهای استفاده میشود، زبان اسکریپت میگویند. بسیاری از زبانها کنار گذاشته شدهاند، برای رفع نیازهای جدید جایگزین شدهاند، با برنامههای دیگر ترکیب شدهاند و در نهایت استعمال آنها متوقف شدهاست. با وجود اینکه تلاشهایی برای طراحی یک زبان رایانه" کامل" شدهاست که تمام اهداف را تحت پوشش قرار دهد، هیچ یک نتوانستند بطور کلی این جایگاه را پر کنند. نیاز به زبانهای رایانهای گسترده از گستردگی زمینههایی که زبانها استفاده میشوند، ناشی میشود:
محدوده برنامهها از متون بسیار کوچک نوشته شده توسط افراد عادی تا سیستمهای بسیار بزرگ نوشته شده توسط صدها برنامه نویس است
توانایی برنامه نویسها: از تازه کارهایی که بیش از هر چیز به سادگی نیاز دارند تا حرفهایهایی که با پیچیدگی قابل توجهی کنار میآیند.
برنامهها باید سرعت، اندازه و سادگی را بسته به سیستمها از ریزپردازندها تا ابر رایانهها متناسب نگه دارند.
برنامهها ممکن است یک بار نوشته شوند و تا نسلها تغییر نکنند، و یا ممکن است پیوسته اصلاح شوند.
در نهایت، برنامه نویسها ممکن است در علایق متفاوت باشند: آنها ممکن است به بیان مسائل با زبانی خاص خو گرفته باشند.
یک سیر رایج در گسترش زبانهای برنامه نویسی این است که قابلیت حل مسائلی با درجات انتزاعی بالاتری را اضافه کنند. زبانهای برنامه نویسی اولیه به سختافزار رایانه گره خورده بودند. همانطور که زبانهای برنامه نویسی جدید گسترش پیدا کردهاند، ویژگیهایی به برنامهها افزوده شده که به برنامه نویس اجازه دهد که ایدههایی که از ترجمه ساده به دستورات سختافزار دورتر هستند نیز استفاده کند. چون برنامه نویسها کمتر به پیچیدگی رایانه محدود شدهاند، برنامههای آنها میتواند محاسبات بیشتری با تلاش کمتر از سوی برنامه نویس انجام دهند. این به آنها این امکان را میدهد که کارایی بیشتردر واحد زمان داشته باشند. "پردازندههای زبان طبیعی" به عنوان راهی برای ازبین بردن نیاز به زبانهای اختصاصی برنامه نویسی پیشنهاد شدهاند. هرچند، این هدف دور است و فواید آن قابل بحث است. "ادسگر دیجسترا" موافق بود که استفاده از یک زبان رسمی برای جلوگیری از مقدمه سازی ساختارهای بی معنی واجب است، و زبان برنامه نویسی طبیعی را با عنوان "احمقانه" رد کرد، "آلن پرلیس" نیز مشابها این ایده را رد کرد. مطابق با متدولوژی نامتجانس استفاده شده توسط langpop.com در سال ۲۰۰۸، ۱۲ زبان پرکاربرد عبارتند از: C, C++, C#, Java, JavaScript, Perl, PHP, Python, Ruby, Shell, SQL, and Visual Basic.
المانها
تمام زبانهای بزنامه نویسی تعدادی بلوکهای ابتدایی برای توضیح داده و پردازش یا تبدیل آنها(مانند جمع کردن دو عدد با انتخاب یک عضو از یک مجموعه)دارند. این " عناصرابتدایی" بوسیله قوانین معناشناسی و دستوری تعریف میشوند که ساختار و معنای مربوطه را توضیح میدهند.
دستور(
syntax)
فرم سطحی یک زبان برنامه نویسی دستور آن نامیده میشود. غالب زبانهای برنامه نویسی کاملاً متنی اند؛ و از دنبالهٔ متون شامل کلمات، اعداد، نشانگذاری، بسیار شبیه زبان نوشتاری طبیعی استفاده میکنند. از طرف دیگر، برنامههایی نیز وجود دارند که بیشتر گرافیکی اند، و از روابط بصری بین سمبلها برای مشخص کردن برنامه استفاده میکنند. دستور یک زبان ترکیبات ممکن سمبلها برای ایجاد یک برنامهٔ درست را از نظر دستوری مشخص میکند. معنایی که به یک ترکیب سمبلها داده میشود با معناشناسی اداره میشود(قراردادی یا نوشته شده در پیاده سازی منبع). از آنجا که اغلب زبانها متنی هستند، این مقاله دستور متنی را مورد بحث قرار میدهد.
دستور زبان برنامه نویسی معمولاً بوسیله ترکیب عبارات معین(برای ساختار لغوی) و فرم توضیح اعمال(برای ساختار گرامری) تعریف میشوند. متن زیر یک گرامر ساده، به زبان lisp است: expression ::= atom | list atom ::= number | symbol number ::= [+-]?['۰'-'۹']+ symbol ::= ['A'-'Za'-'z'].* list ::= '(' expression* ')' این گرامر موارد ذیل را مشخص میکند:
یک عبارت یا atom است و یا یک لیست
یک atom یا یک عدد است و یا یک سمبل
یک عدد دنباله ناشکستهای از یک یا تعداد بیشتری اعداد دهدهی است، که یک علامت مثبت و یا منفی میتواند پیش از آن بیاید.
یک سمبل حرفی است که بعد از هیچ یا تعدادی کاراکتر (جز فاصله) میآید.
یک لیست تعدادی پرانتز است که میتواند صفر یا چند عبارت در خود داشته باشد.
"۱۲۳۴۵"، "()"، "(a b c۲۳۲ (۱))" مثالهایی هستند از دنبالههای خوش فرم در این گرامر.
همه برنامههایی که از لحاظ دستوری درست هستند، از نظر معنا درست نیستند. بسیاری از برنامههای درست دستوری، بد فرم اند، با توجه به قوانین زبان؛ و ممکن است (بسته به خصوصیات زبان و درست بودن پیاده سازی) به خطای ترجمه و یا استثنا(exception) منتج شود. در برخی موارد، چنین برنامههایی ممکن است رفتار نامشخصی از خود نشان دهند. حتی اگر یک برنامه در یک زبان به خوبی بیان شده باشد، ممکن است دقیقاً مطلوب نویسنده آن نبوده باشد.
به عنوان مثال در زبان طبیعی، ممکن نیست به برخی از جملات درست از لحاظ گرامری، معنای خاصی اطلاق کرد و یا ممکن است جمله نادرست باشد:
"ایدههای بی رنگ سبز با خشم میخوابند."از نظر دستوری خوش فرم است ولی معنای مورد قبولی ندارد.
"جان یک مجرد متاهل است." از نظر دستوری درست است، ولی معنایی را بیان میکند که نمیتواند درست باشد.
این قسمت از زبان C از نظر دستوری درست است، اما دستوری را انجام میدهد که از نظرمعنایی تعریف نشده است(چون p یک اشاره گر خالی است، عمل p->real,p->im معنای خاصی ندارد.) complex *p = NULL; complex abs_p = sqrt (p->real * p->real + p->im * p->im);
گرامر مورد نیاز برای مشخص کردن یک زبان برنامه نویسی میتواند با جایگاهش در "سلسله مراتب چامسکی" طبقه بندی شود. دستور اغلب زبانهای برنامه نویسی میتواند بوسیله یک گرامر نوع ۲ مشخص گردد، برای مثال، گرامرهای مستقل از متن.
معناشناسی ایستا
معناشناسی ایستا محدودیتهایی بر روی ساختار مجاز متنها تعیین میکند که بیان آنها در فرمول دستوری استاندارد مشکل و یا غیر ممکن است. مهمترین این محدودیتها به وسیله سیستم نوع گذاری انجام میشود.
سیستم نوع گذاری
یک سیستم نوع گذاری مشخص میکند که یک زبان برنامه نویسی چگونه مقادیر و عبارات را در نوع(type) دسته بندی میکند، چگونه میتواند آن نوعها را تغییر دهد و رفتار متقابل آنها چگونهاست. این کارعموما توضیح داده ساختارهایی که میتوانند در آن زبان ایجاد شوند را شامل میشود. طراحی و مطالعه سیستمهای نوع گذاری بوسیله ریاضیات قراردادی را تئوری نوع گذاری گویند.
زبانهای نوع گذاری شده و بدون نوع گذاری
یک زبان نوع گذاری شدهاست اگر مشخصات هر عملیات، نوع دادههای قابل اجرا توسط آن را با نشان دادن نوعهایی که برای آنها قابل اجرا نیست، تعیین کند. برای مثال، "این متن درون گیومه قرار دارد" یک رشتهاست. در غالب زبانهای برنامه نویسی، تقسیم یک رشته با یک عدد معنایی ندارد. در نتیجه غالب زبانهای برنامه نویسی مدرن ممکن است اجرای این عملیات را توسط برنامهها رد کنند. در برخی زبانها، عبارات بی معنی ممکن است هنگام ترجمه(compile) پیدا شود(چک کننده نوع ایستا)، و توسط کامپایلر رد شود، در حالی که در سایر برنامهها، هنگام اجرا پیدا شود.(چک کننده نوع دینامیک) که به استثنای در حال اجرا منتج شود(runtime exception). حالت خاص زبانهای نوع دار زبانهای تک نوعند. این زبانها غالباً اسکریپتی و یا مارک آپ هستند، مانند rexx وSGML و فقط یک داده گونه دارند—غالباً رشتههای کاراکتری که هم برای دادههای عددی و هم برای دادههای سمبلی کاربرد دارند. در مقابل، یک زبان بدون نوع گذاری، مثل اکثر زبانهای اسمبلی، این امکان را میدهد که هر عملیاتی روی هر دادهای انجام شود، که معمولاً دنبالهای از بیتها با طولهای متفاوت در نظر گرفته میشوند. زبانهای سطح بالا که بی نوع هستند شامل زبانهای ساده رایانهای و برخی از انواع زبانهای نسل چهارم.
در عمل، در حالیکه تعداد بسیار کمی از دیدگاه نظریه نوع، نوع گذاری شده تلقی میشوند(چک کردن یا رد کردن تمام عملیاتها)، غالب زبانهای امروزی درجهای از نوع گذاری را فراهم میکنند. بسیاری از زبانهای تولیدکننده راهی را برای گذشتن یا موقوف کردن سیستم نوع فراهم میکنند.
نوع گذاری ایستا و متحرک
در نوع گذاری ایستا تمام عبارات نوعهای خود را قبل از اجرای برنامه تعیین میکنند(معمولاً در زمان کامپایل). برای مثال، ۱ و (۲+۲) عبارات عددی هستند؛ آنها نمیتوانند به تابعی که نیاز به یک رشته دارد داده شوند، یا در متغیری که تعریف شده تا تاریخ را نگه دارد، ذخیره شوند.
زبانهای نوع گذاری شده ایستا میتوانند با مانیفست نوع گذاری شوند یا با استفاده از نوع استنباط شوند. در حالت اول، برنامه نویس بیشتر صریحاً نوعها را در جایگاههای منتنی مشخص مینویسد(برای مثال، در تعریف متغیرها). در حالت دوم، کامپایلر نوع عبارات و تعریفها را بر اساس متن استنباط میکند. غالب زبانهای مسیر اصلی(mainstream) ایستا نوع گذاری شده، مانند C#,C++ و Java، با مانیفست نوع گذاری میشوند
نوع گذاری قوی و ضعیف
نوع گذاری ضعیف این امکان را ایجاد میکند که با متغیری به جای متغیری دیگر برخورد شود، برای مثال رفتار با یک رشته به عنوان یک عدد. این ویژگی بعضی اوقات ممکن است مفید باشد، اما ممکن است باعث ایجاد برخی مشکلات برنامه شود که موقع کامپایل و حتی اجرا پنهان بمانند.
نوع گذاری قوی مانع رخ دادن مشکل فوق میشود. تلاش برای انجام عملیات روی نوع نادرست متغیر منجر به رخ دادن خطا میشود. زبانهایی که نوع گذاری قوی دارند غالباً با نام "نوع-امن" و یا امن شناخته میشوند. تمام تعاریف جایگزین برای "ضعیف نوع گذاری شده" به زبانها اشاره میکند، مثل perl, JavaScript, C++، که اجازه تعداد زیادی تبدیل نوع داخلی را میدهند. در جاوااسکریپت، برای مثال، عبارت ۲*x به صورت ضمنی x را به عدد تبدیل میکند، و این تبدیل موفقیت آمیز خواهد بود حتی اگر x خالی، تعریف نشده، یک آرایه، و یا رشتهای از حروف باشد. چنین تبدیلات ضمنی غالباً مفیدند، اما خطاهای برنامه نویسی را پنهان میکنند.
قوی و ایستا در حال حاضر عموماً دو مفهوم متعامد فرض میشوند، اما استفاده در ادبیات تفاوت دارد، برخی عبارت "قوی نوع گذاری شده" را به کار میبرند و منظورشان قوی، ایستایی نوع گذاری شدهاست، و یا، حتی گیچ کننده تر، منظورشان همان ایستایی نوع گذاری شدهاست. بنابراین C هم قوی نوع گذاری شده و هم ضعیف و ایستایی نوع گذاری شده نامیده میشود.
معناشناسی اجرا
وقتی که داده مشخص شد، ماشین باید هدایت شود تا عملیاتها را روی داده انجام دهد. معناشناسی اجرا ی یک زبان تعیین میکند که چگونه و چه زمانی ساختارهای گوناگون یک زبان باید رفتار برنامه را ایجاد کنند.
برای مثال، معناشناسی ممکن است استراتژی را که بویسله آن عبارات ارزیابی میشوند را تعریف کند و یا حالتی را که ساختارهای کنترلی تحت شرایطی دستورها را اجرا میکنند.
کتابخانه هسته
اغلب زبانهای برنامه نویسی یک کتابخانه هسته مرتبط دارند(گاهی اوقات "کتابخانه استاندارد" نامیده میشوند، مخصوصا وقتی که به عنوان قسمتی از یک زبان استاندارد ارائه شده باشد)، که به طور قراردادی توسط تمام پیاده سازیهای زبان در دسترس قرار گرفته باشند. کتابخانه هسته معمولاً تعریف الگوریتمها، داده ساختارها و مکانیزمهای ورودی و خروجی پرکاربرد را در خود دارد. کاربران یک زبان، غالباً با کتابخانه هسته به عنوان قسمتی از آن رفتار میکنند، اگرچه طراحان ممکن است با آن به صورت یک مفهوم مجزا رفتار کرده باشند. بسیاری از خصوصیات زبان هستهای را مشخص میکنند که باید در تمام پیاده سازیها موجود باشند، و در زبانهای استاندارد شده این کتابخانه هسته ممکن است نیاز باشد. بنابراین خط بین زبان و کتابخانه هسته آن از زبانی به زبان دیگر متفاوت است. درواقع، برخی زبانها به گونهای تعریف شدهاند که برخی از ساختارهای دستوری بدون اشاره به کتابخانه هسته قابل استفاده نیستند. برای مثالف در جاوا، یک رشته به عنوان نمونهای از کلاس “java.lang.String” تعریف شده است؛ مشابها، در سمال تاک(smalltalk) یک تابع بی نام(یک "بلاک") نمونهای از کلاس BlockContext کتابخانه میسازد. بطور معکوس، Scheme دارای چندین زیرمجموعه مرتبط برای ایجاد سایر ماکروهای زبان میباشد، و در نتیجه طراحان زبان حتی این زحمت را نیز تحمل نمیکنند که بگویند کدام قسمت زبان به عنوان ساختارهای زبان باید پیاده سازی شوند، و کدام یک به عنوان بخشی ازکتابخانه.
عمل
طراحان زبان و کاربران باید مصنوعاتی ایجاد کنند تا برنامه نویسی را در عمل ممکن سازند و کنترل کنند. مهمترین این مصنوعات خصوصیات و پیاده سازیهای زبان هستند.
خصوصیات
یک زبان برنامه نویسی باید تعریفی فراهم کند که کاربران و پیاده کنندههای زبان میتوانند از آن استفاده کنند تا مشخص کنند که رفتار یک برنامه درست است. با داشتن کد منبع: خصوصیات یک زبان برنامه نویسی چندین قالب میتواند بگیرد، مانند مثالهای زیر:
تعریف صریح دستور، معناشناسی ایستا، ومعناشناسی اجرای زبان. درحالیکه دستور معمولاً با یک معناشناسی قراردادی مشخص میشود، تعاریف معناشناسی ممکن است در زبان طبیعی نوشته شده باشند (مثل زبان C)، یا معناشناسی قراردادی(مثل StandardML ,Scheme)
توضیح رفتار یک مترجم برای زبان(مثل C,fortran). دستور و معناشناسی یک زبان باید از این توضیح استنتاج شوند، که ممکن است به زبان طبیعی یا قراردادی نوشته شود.
پیاده سازی منبع یا مدل. گاهی اوقات در زبانهای مشخص شده(مثل: prolog,ANSI REXX).دستور و معناشناسی صریحاً در رفتار پیاده سازی مدل موجودند.
پیاده سازی
پیاده سازی یک زبان برنامه نویسی امکان اجرای آن برنامه را روی پیکربندی مشخصی از سختافزار و نرمافزار را فراهم میکند. بطور وسیع، دو راه رسیدن به پیاده سازی زبان برنامه نویسی وجود دارد. کامپایل کردن و تفسیر کردن. بطور کلی با هر بک از ابن دو روش میتوان یک زبان را پیاده سازی کرد.
خروجی یک کامپایلر ممکن است با سختافزار و یا برنامهای به نام مفسر اجرا شود. در برخی پیاده سازیها که از مفسر استفاده میشود، مرز مشخصی بین کامپایل و تفسیر وجود ندارد. برای مثال، برخی پیاده سازیهای زبان برنامه نویسی بیسیک کامپایل میکنند و سپس کد را خط به خط اجرا میکنند.
برنامههایی که مستقیماً روی سختافزار اجرا میشوند چندین برابر سریعتر از برنامههایی که با کمک نرمافزار اجرا میشوند، انجام میشوند.
یک تکنیک برای بهبود عملکرد برنامههای تفسیر شده کامپایل در لحظه آن است. در این روش ماشین مجازی، دقیقاً قبل از اجرا، بلوکهای کدهای بایتی که قرار است استفاده شوند را برای اجرای مستقیم روی سختافزار ترجمه میکند.
تاریخچه
پیشرفتهای اولیه
اولین زبان برنامه نویسی به قبل از رایانههای مدرن باز میگردد. قرن ۱۹ دستگاههای نساجی و متون نوازنده پیانو قابل برنامه نویسی داشت که امروزه به عنوان مثالهایی از زبانهای برنامه نویسی با حوزه مشخص شناخته میشوند. با شروع قرن بیستم، پانچ کارتها داده را کد گذاری کردند و پردازش مکانیکی را هدایت کردند. در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، صورت گرایی حساب لاندای آلونزو چرچ و ماشین تورینگ آلن تورینگ مفاهیم ریاضی بیان الگوریتمها را فراهم کردند؛ حساب لاندا همچنان در طراحی زبان موثر است.
در دهه ۴۰، اولین رایانههای دیجیتال که توسط برق تغذیه میشدند ایجاد شدند. اولین زبان برنامه نویسی سطح بالا طراحی شده برای کامپیوتر پلانکالکول بود، که بین سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۴۳ توسط کنراد زوس برای ز۳ آلمان طراحی شد.
کامپیوترهای اوایل ۱۹۵۰، بطور خاص ÜNIVAC ۱ و IBM ۷۰۱ از برنامههای زبان ماشین استفاده میکردند. برنامه نویسی زبان ماشین نسل اول توسط نسل دومی که زبان اسمبلی نامیده میشوند جایگزین شد. در سالهای بعد دهه ۵۰، زبان برنامه نویسی اسمبلی، که برای استفاده از دستورات ماکرو تکامل یافته بود، توسط سه زبان برنامه نویسی سطح بالا دیگر: FORTRAN,LISP , COBOL مورد استفاده قرار گرفت. نسخههای به روز شده این برنامهها همچنان مورد استفاده قرار میگیرند، و هر کدام قویا توسعه زبانهای بعد را تحت تاثیر قرار دادند. در پایان دهه ۵۰ زبان algol ۶۰ معرفی شد، و بسیاری از زبانهای برنامه نویسی بعد، با ملاحظه بسیار، از نسل algol هستند. قالب و استفاده از زبانهای برنامه نویسی به شدت متاثر از محدودیتهای رابط بودند.
پالایش
دوره دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۷۰ گسترش مثالهای عمده زبان پرکاربرد امروز را به همراه داشت. با این حال بسیاری از جنبههای آن بهینه سازی ایدههای اولیه نسل سوم زبان برنامه نویسی بود:
APL برنامه نویسی آرایهای را معرفی کرد و برنامه نویسی کاربردی را تحت تاثیر قرار داد.
PL/i(NPL) دراوایل دهه ۶۰ طراحی شده بود تا ایدههای خوب فورترن و کوبول را بهم پیوند دهد.
در دهه ۶۰، Simula اولین زبانی بود که برنامه نویسی شئ گرا را پشتیبانی میکرد، در اواسط دهه۷۰. Smalltalk به دنبال آن به
عنوان اولین زبان کاملاً شئ گرا معرفی شد.
C بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ به عنوان زبان برنامه نویسی سیستمی طراحی شد و همچنان محبوب است.
Prolog، طراحی شده در ۱۹۷۲، اولین زبان برنامه نویسی منطقی بود.
در ۱۹۷۸ ML سیستم نوع چند ریخت روی لیسپ ایجاد کرد، و در زبانهای برنامه نویسی کاربردی ایستا نوع گذاری شده پیشگام شد.
هر یک از این زبانها یک خانواده بزرگ از وارثین از خود به جای گذاشت، و مدرنترین زبانها از تبار حداقل یکی از زبانهای فوق به شمار میآیند.
دهههای ۶۰ و ۷۰ مناقشات بسیاری روی برنامه نویسی ساخت یافته به خود دیدند، و اینکه آیا زبانهای برنامه نویسی باید طوری طراحی شوند که آنها را پشتیبانی کنند.
"ادسگر دیکسترا" در نامهای معروف در ۱۹۶۸ که در ارتباطات ACM منتشر شد، استدلال کرد که دستورgoto باید از تمام زبانهای سطح بالا حذف شود.
در دهههای ۶۰ و ۷۰ توسعهٔ تکنیکهایی صورت گرفت که اثر یک برنامه را کاهش میداد و در عین حال بهره وری برنامه نویس و کاربر را بهبود بخشید. دسته کارت برای ۴GL اولیه بسیار کوچکتر از برنامهٔ هم سطح بود که با ۳GL deck نوشته شده بود.
یکپارچگی و رشد
دهه ۸۰ سالهای یکپارچگی نسبی بود. C++ برنامه نویسی شئ گرا و برنامه نویسی سیستمی را ترکیب کرده بود. ایالات متحده ایدا(زبان برنامه نویسی سیستمی که بیشتر برای استفاده توسط پیمان کاران دفاعی بود) را استاندارد سازی کرد. در ژاپن و جاهای دیگر، هزینههای گزافی صرف تحقیق در مورد زبان نسل پنجم میشد که دارای ساختارهای برنامه نویسی منطقی بود. انجمن زبان کاربردی به سمت استانداردسازی ML و Lisp حرکت کرد. به جای ایجاد مثالهای جدید، تمام این تلاشها ایدههایی که در دهههای قبل حلق شده بودند را بهتر کرد.
یک گرایش مهم در طراحی زبان در دهه ۸۰ تمرکز بیشتر روی برنامه نویسی برای سیستمهای بزرگ از طریق مدولها، و یا واحدهای کدهای سازمانی بزرگ مقیاس بود. مدول-۲، ایدا. و ML همگی سیستمهای مدولی برجستهای را در دهه ۸۰ توسعه دادند. با وجود اینکه زبانهای دیگر، مثل PL/i، پشتیبانی بسیار خوبی برای برنامه نویسی مدولی داشتند. سیستمهای مدولی غالباً با ساختارهای برنامه نویسی عام همراه شدهاند.
رشد سریع اینترنت در میانه دهه ۹۰ فرصتهای ایجاد زبانهای جدید را فراهم کرد. Perl، در اصل یک ابزار نوشتن یونیکس بود که اولین بار در سال ۱۹۸۷ منتشر شد، در وبگاههای دینامیک متداول شد. جاوا برای برنامه نویسی جنب سروری مورد استفاده قرار گرفت. این توسعهها اساساً نو نبودند، بلکه بیشتر بهینه سازی شده زبان و مثالهای موجود بودند، و بیشتر بر اساس خانواده زبان برنامه نویسی C بودند. پیشرفت زبان برنامه نویسی همچنان ادامه پیدا میکند، هم در تحقیقات و هم در صنعت. جهتهای فعلی شامل امنیت و وارسی قابلیت اعتماد است، گونههای جدید مدولی(mixin، نمایندهها، جنبهها) و تجمع پایگاه داده.
۴GLها نمونهای از زبانهایی هستند که محدوده استفاده آنها مشخص است، مثل SQL. که به جای اینکه دادههای اسکالر را برگردانند، مجموعههایی را تغییر داده و بر میگردانند که برای اکثر زبانها متعارفند. Perl برای مثال، با "مدرک اینجا" خود میتواند چندین برنامه ۴GL را نگه دارد، مانند چند برنامه جاوا سکریبت، در قسمتی از کد پرل خود و برای پشتیبانی از چندین زبان برنامه نویسی با تناسب متغیر در "مدرک اینجا" استفاده کند.
سنجش استفاده از زبان
مشکل است که مشخص کنیم کدام زبان برنامه نویسی بیشتر مورد استفادهاست، و اینکه کاربرد چه معنی میدهد با توجه به زمینه تغییر میکند. یک زبان ممکن است زمان بیشتری از برنامه نویس بگیرد، زبان دیگر ممکن است خطوط بیشتری داشته باشد، و دیگری ممکن است زمان بیشتری از پردازنده را مصرف کند. برخی زبانها برای کاربردهای خاص بسیار محبوبند. برای مثال: کوبول همچنان در مراکزداده متحد، غالباً روی کامپیوترهای بزرگ توانا است؛ fortran در مهندسی برنامههای کاربردی، C در برنامههای تعبیه شده و سیستمهای عامل؛ و بقیه برنامهها معمولاً برای نوشتن انواع دیگر برنامهها کاربرد دارند. روشهای مختلفی برای سنجش محبوبیت زبانها، هر یک متناسب یا یک ویژگی محوری متفاوت پیشنهاد شدهاست:
شمارش تعداد تبلیغات شغلی که از آن زبان نام میبرند.
تعداد کتابهای آموزشی و شرح دهندهٔ آن زبان که فروش رفتهاست.
تخمین تعداد خطوطی که در آن زبان نوشته شده اند- که ممکن است زبانهایی را که در جستجوها کمتر پیدا میشوند دست کم گرفته شوند.
شمارش ارجاعهای زبان(برای مثال، به اسم زبان) در موتورهای جستجوهای اینترنت.
طبقه بندیها هیچ برنامه غالبی برای دسته بندی زبانهای برنامه نویسی وجود ندارد. یک زبان مشخص معمولاً یک زبان اجدادی ندارد. زبانها معمولاً با ترکیب المانهای چند زبان پیشینه بوجود میآیند که هربار ایدههای جدید درگردشند. ایدههایی که در یک زبان ایجاد میشوند در یک خانواده از زبانهای مرتبط پخش میشوند، و سپس از بین خلاهای بین خانوادهها منتقل شده و در خانوادههای دیگر ظاهر میشوند.
این حقیقت که این دسته بندی ممکن است در راستای محورهای مختلف انجام شوند، این وظیفه را پیچیده تر میکند؛ برای مثال، جاوا هم یک زبان شیءگرا(چون به برنامه نویسی شیءگرا تشویق میکند) و زبان همزمان(چون ساختارهای داخلی برای اجرای چندین جریان موازی دارد) است. پایتون یک زبان اسکریپتی شیءگراست.
در نگاه کلی، زبانهای برنامه نویسی به مثالهای برنامه نویسی و یک دسته بندی بر اساس محدوده استفاده تقسیم میشوند. مثالها شامل برنامه نویسی رویهای، برنامه نویسی شیءگرا، برنامه نویسی کاربردی، وبرنامه نویسی منطقی؛ برخی زبانها ترکیب چند مثالند. یک زبان اسمبلی مثالی از یک مدل مستقیم متضمن معماری ماشین نیست. با توجه به هدف، زبانهای برنامه نویسی ممکن است همه منظوره باشند، زبانهای برنامه نویسی سیستمی، زبانهای اسکریپتی، زبانهای محدوده مشخص، زبانهای همزمان/ گسترده(و یا ترکیب اینها). برخی زبانهای همه منظوره تا حد زیادی برای اهداف آموزشی طراحی شدهاند.
یک زبان برنامه نویسی ممکن است با فاکتورهای غیر مرتبط به مثالهای برنامه نویسی دسته بندی شود. برای مثال، غالب زبانهای برنامه نویسی کلمات کلیدی زبان انگلیسی را استفاده میکنند، در حالیکه تعداد کمی این کار را نمیکنند. سایر زبانها ممکن است براساس داخلی بودن یا نبودن دسته بندی شوند.
زبان برنامه نویسی یک مکانیزم ساخت یافته برای تعریف دادهها، و عملیات یا تبدیلهایی که ممکن است بطور اتوماتیک روی آن داده انجام شوند، فراهم میکند. یک برنامه نویس از انتزاعات آماده در زبان استفاده میکند تا مفاهیم به کار رفته در محاسبات را بیان کند. این مفاهیم به عنوان یک مجموعه از سادهترین عناصر موجود بیان میشوند(مفاهیم ابتدایی نامیده میشوند).

زبانهای برنامه نویسی با غالب زبانهای انسانی تفاوتی دارد و آن این است که نیاز به بیان دقیق تر و کامل تری دارد. هنگام استفاده از زبانهای طبیعی برای ارتباط با دیگر انسانها، نویسندگان و گویندگان میتوانند مبهم باشند و اشتباهات کوچک داشته باشند، و همچنان انتظار داشته باشند که مخاطب آنها متوجه شده باشد. اگرچه، مجازا، رایانهها "دقیقاً آنچه که به آنها گفته شده را انجام میدهند." و نمیتوانند "بفهمند" که نویسنده دقیقاً چه کدی مد نظر نویسنده بودهاست] البته امروزه برنامههایی برای انجام این کار تولید شدهاند و تلاشهای بسیاری در این زمینه انجام شده ولی هنوز به نتیجهٔ رضایت بخشی نرسیده است[. ترکیب تعریف زبان، یک برنامه، و ورودی برنامه بطور کامل رفتار خروجی را به هنگام اجرای برنامه (در محدوده کنترل آن برنامه) مشخص میکند. برنامههای یک رایانه ممکن است در یک فرایند ناپیوسته بدون دخالت انسان اجرا شوند، یا یک کاربر ممکن است دستورات را در یک مرحله فعل و انفعال مفسر تایپ کند.در این حالت "دستور"ها همان برنامهها هستند، که اجرای آنها زنجیروار به هم مرتبطند.به زبانی که برای دستور دادن به برنامهای استفاده میشود، زبان اسکریپت میگویند. بسیاری از زبانها کنار گذاشته شدهاند، برای رفع نیازهای جدید جایگزین شدهاند، با برنامههای دیگر ترکیب شدهاند و در نهایت استعمال آنها متوقف شدهاست. با وجود اینکه تلاشهایی برای طراحی یک زبان رایانه" کامل" شدهاست که تمام اهداف را تحت پوشش قرار دهد، هیچ یک نتوانستند بطور کلی این جایگاه را پر کنند. نیاز به زبانهای رایانهای گسترده از گستردگی زمینههایی که زبانها استفاده میشوند، ناشی میشود:
محدوده برنامهها از متون بسیار کوچک نوشته شده توسط افراد عادی تا سیستمهای بسیار بزرگ نوشته شده توسط صدها برنامه نویس است
توانایی برنامه نویسها: از تازه کارهایی که بیش از هر چیز به سادگی نیاز دارند تا حرفهایهایی که با پیچیدگی قابل توجهی کنار میآیند.
برنامهها باید سرعت، اندازه و سادگی را بسته به سیستمها از ریزپردازندها تا ابر رایانهها متناسب نگه دارند.
برنامهها ممکن است یک بار نوشته شوند و تا نسلها تغییر نکنند، و یا ممکن است پیوسته اصلاح شوند.
در نهایت، برنامه نویسها ممکن است در علایق متفاوت باشند: آنها ممکن است به بیان مسائل با زبانی خاص خو گرفته باشند.
یک سیر رایج در گسترش زبانهای برنامه نویسی این است که قابلیت حل مسائلی با درجات انتزاعی بالاتری را اضافه کنند. زبانهای برنامه نویسی اولیه به سختافزار رایانه گره خورده بودند. همانطور که زبانهای برنامه نویسی جدید گسترش پیدا کردهاند، ویژگیهایی به برنامهها افزوده شده که به برنامه نویس اجازه دهد که ایدههایی که از ترجمه ساده به دستورات سختافزار دورتر هستند نیز استفاده کند. چون برنامه نویسها کمتر به پیچیدگی رایانه محدود شدهاند، برنامههای آنها میتواند محاسبات بیشتری با تلاش کمتر از سوی برنامه نویس انجام دهند. این به آنها این امکان را میدهد که کارایی بیشتردر واحد زمان داشته باشند. "پردازندههای زبان طبیعی" به عنوان راهی برای ازبین بردن نیاز به زبانهای اختصاصی برنامه نویسی پیشنهاد شدهاند. هرچند، این هدف دور است و فواید آن قابل بحث است. "ادسگر دیجسترا" موافق بود که استفاده از یک زبان رسمی برای جلوگیری از مقدمه سازی ساختارهای بی معنی واجب است، و زبان برنامه نویسی طبیعی را با عنوان "احمقانه" رد کرد، "آلن پرلیس" نیز مشابها این ایده را رد کرد. مطابق با متدولوژی نامتجانس استفاده شده توسط langpop.com در سال ۲۰۰۸، ۱۲ زبان پرکاربرد عبارتند از: C, C++, C#, Java, JavaScript, Perl, PHP, Python, Ruby, Shell, SQL, and Visual Basic.
المانها
تمام زبانهای بزنامه نویسی تعدادی بلوکهای ابتدایی برای توضیح داده و پردازش یا تبدیل آنها(مانند جمع کردن دو عدد با انتخاب یک عضو از یک مجموعه)دارند. این " عناصرابتدایی" بوسیله قوانین معناشناسی و دستوری تعریف میشوند که ساختار و معنای مربوطه را توضیح میدهند.
دستور(
syntax)
فرم سطحی یک زبان برنامه نویسی دستور آن نامیده میشود. غالب زبانهای برنامه نویسی کاملاً متنی اند؛ و از دنبالهٔ متون شامل کلمات، اعداد، نشانگذاری، بسیار شبیه زبان نوشتاری طبیعی استفاده میکنند. از طرف دیگر، برنامههایی نیز وجود دارند که بیشتر گرافیکی اند، و از روابط بصری بین سمبلها برای مشخص کردن برنامه استفاده میکنند. دستور یک زبان ترکیبات ممکن سمبلها برای ایجاد یک برنامهٔ درست را از نظر دستوری مشخص میکند. معنایی که به یک ترکیب سمبلها داده میشود با معناشناسی اداره میشود(قراردادی یا نوشته شده در پیاده سازی منبع). از آنجا که اغلب زبانها متنی هستند، این مقاله دستور متنی را مورد بحث قرار میدهد.
دستور زبان برنامه نویسی معمولاً بوسیله ترکیب عبارات معین(برای ساختار لغوی) و فرم توضیح اعمال(برای ساختار گرامری) تعریف میشوند. متن زیر یک گرامر ساده، به زبان lisp است: expression ::= atom | list atom ::= number | symbol number ::= [+-]?['۰'-'۹']+ symbol ::= ['A'-'Za'-'z'].* list ::= '(' expression* ')' این گرامر موارد ذیل را مشخص میکند:
یک عبارت یا atom است و یا یک لیست
یک atom یا یک عدد است و یا یک سمبل
یک عدد دنباله ناشکستهای از یک یا تعداد بیشتری اعداد دهدهی است، که یک علامت مثبت و یا منفی میتواند پیش از آن بیاید.
یک سمبل حرفی است که بعد از هیچ یا تعدادی کاراکتر (جز فاصله) میآید.
یک لیست تعدادی پرانتز است که میتواند صفر یا چند عبارت در خود داشته باشد.
"۱۲۳۴۵"، "()"، "(a b c۲۳۲ (۱))" مثالهایی هستند از دنبالههای خوش فرم در این گرامر.
همه برنامههایی که از لحاظ دستوری درست هستند، از نظر معنا درست نیستند. بسیاری از برنامههای درست دستوری، بد فرم اند، با توجه به قوانین زبان؛ و ممکن است (بسته به خصوصیات زبان و درست بودن پیاده سازی) به خطای ترجمه و یا استثنا(exception) منتج شود. در برخی موارد، چنین برنامههایی ممکن است رفتار نامشخصی از خود نشان دهند. حتی اگر یک برنامه در یک زبان به خوبی بیان شده باشد، ممکن است دقیقاً مطلوب نویسنده آن نبوده باشد.
به عنوان مثال در زبان طبیعی، ممکن نیست به برخی از جملات درست از لحاظ گرامری، معنای خاصی اطلاق کرد و یا ممکن است جمله نادرست باشد:
"ایدههای بی رنگ سبز با خشم میخوابند."از نظر دستوری خوش فرم است ولی معنای مورد قبولی ندارد.
"جان یک مجرد متاهل است." از نظر دستوری درست است، ولی معنایی را بیان میکند که نمیتواند درست باشد.
این قسمت از زبان C از نظر دستوری درست است، اما دستوری را انجام میدهد که از نظرمعنایی تعریف نشده است(چون p یک اشاره گر خالی است، عمل p->real,p->im معنای خاصی ندارد.) complex *p = NULL; complex abs_p = sqrt (p->real * p->real + p->im * p->im);
گرامر مورد نیاز برای مشخص کردن یک زبان برنامه نویسی میتواند با جایگاهش در "سلسله مراتب چامسکی" طبقه بندی شود. دستور اغلب زبانهای برنامه نویسی میتواند بوسیله یک گرامر نوع ۲ مشخص گردد، برای مثال، گرامرهای مستقل از متن.
معناشناسی ایستا
معناشناسی ایستا محدودیتهایی بر روی ساختار مجاز متنها تعیین میکند که بیان آنها در فرمول دستوری استاندارد مشکل و یا غیر ممکن است. مهمترین این محدودیتها به وسیله سیستم نوع گذاری انجام میشود.
سیستم نوع گذاری
یک سیستم نوع گذاری مشخص میکند که یک زبان برنامه نویسی چگونه مقادیر و عبارات را در نوع(type) دسته بندی میکند، چگونه میتواند آن نوعها را تغییر دهد و رفتار متقابل آنها چگونهاست. این کارعموما توضیح داده ساختارهایی که میتوانند در آن زبان ایجاد شوند را شامل میشود. طراحی و مطالعه سیستمهای نوع گذاری بوسیله ریاضیات قراردادی را تئوری نوع گذاری گویند.
زبانهای نوع گذاری شده و بدون نوع گذاری
یک زبان نوع گذاری شدهاست اگر مشخصات هر عملیات، نوع دادههای قابل اجرا توسط آن را با نشان دادن نوعهایی که برای آنها قابل اجرا نیست، تعیین کند. برای مثال، "این متن درون گیومه قرار دارد" یک رشتهاست. در غالب زبانهای برنامه نویسی، تقسیم یک رشته با یک عدد معنایی ندارد. در نتیجه غالب زبانهای برنامه نویسی مدرن ممکن است اجرای این عملیات را توسط برنامهها رد کنند. در برخی زبانها، عبارات بی معنی ممکن است هنگام ترجمه(compile) پیدا شود(چک کننده نوع ایستا)، و توسط کامپایلر رد شود، در حالی که در سایر برنامهها، هنگام اجرا پیدا شود.(چک کننده نوع دینامیک) که به استثنای در حال اجرا منتج شود(runtime exception). حالت خاص زبانهای نوع دار زبانهای تک نوعند. این زبانها غالباً اسکریپتی و یا مارک آپ هستند، مانند rexx وSGML و فقط یک داده گونه دارند—غالباً رشتههای کاراکتری که هم برای دادههای عددی و هم برای دادههای سمبلی کاربرد دارند. در مقابل، یک زبان بدون نوع گذاری، مثل اکثر زبانهای اسمبلی، این امکان را میدهد که هر عملیاتی روی هر دادهای انجام شود، که معمولاً دنبالهای از بیتها با طولهای متفاوت در نظر گرفته میشوند. زبانهای سطح بالا که بی نوع هستند شامل زبانهای ساده رایانهای و برخی از انواع زبانهای نسل چهارم.
در عمل، در حالیکه تعداد بسیار کمی از دیدگاه نظریه نوع، نوع گذاری شده تلقی میشوند(چک کردن یا رد کردن تمام عملیاتها)، غالب زبانهای امروزی درجهای از نوع گذاری را فراهم میکنند. بسیاری از زبانهای تولیدکننده راهی را برای گذشتن یا موقوف کردن سیستم نوع فراهم میکنند.
نوع گذاری ایستا و متحرک
در نوع گذاری ایستا تمام عبارات نوعهای خود را قبل از اجرای برنامه تعیین میکنند(معمولاً در زمان کامپایل). برای مثال، ۱ و (۲+۲) عبارات عددی هستند؛ آنها نمیتوانند به تابعی که نیاز به یک رشته دارد داده شوند، یا در متغیری که تعریف شده تا تاریخ را نگه دارد، ذخیره شوند.
زبانهای نوع گذاری شده ایستا میتوانند با مانیفست نوع گذاری شوند یا با استفاده از نوع استنباط شوند. در حالت اول، برنامه نویس بیشتر صریحاً نوعها را در جایگاههای منتنی مشخص مینویسد(برای مثال، در تعریف متغیرها). در حالت دوم، کامپایلر نوع عبارات و تعریفها را بر اساس متن استنباط میکند. غالب زبانهای مسیر اصلی(mainstream) ایستا نوع گذاری شده، مانند C#,C++ و Java، با مانیفست نوع گذاری میشوند
نوع گذاری قوی و ضعیف
نوع گذاری ضعیف این امکان را ایجاد میکند که با متغیری به جای متغیری دیگر برخورد شود، برای مثال رفتار با یک رشته به عنوان یک عدد. این ویژگی بعضی اوقات ممکن است مفید باشد، اما ممکن است باعث ایجاد برخی مشکلات برنامه شود که موقع کامپایل و حتی اجرا پنهان بمانند.
نوع گذاری قوی مانع رخ دادن مشکل فوق میشود. تلاش برای انجام عملیات روی نوع نادرست متغیر منجر به رخ دادن خطا میشود. زبانهایی که نوع گذاری قوی دارند غالباً با نام "نوع-امن" و یا امن شناخته میشوند. تمام تعاریف جایگزین برای "ضعیف نوع گذاری شده" به زبانها اشاره میکند، مثل perl, JavaScript, C++، که اجازه تعداد زیادی تبدیل نوع داخلی را میدهند. در جاوااسکریپت، برای مثال، عبارت ۲*x به صورت ضمنی x را به عدد تبدیل میکند، و این تبدیل موفقیت آمیز خواهد بود حتی اگر x خالی، تعریف نشده، یک آرایه، و یا رشتهای از حروف باشد. چنین تبدیلات ضمنی غالباً مفیدند، اما خطاهای برنامه نویسی را پنهان میکنند.
قوی و ایستا در حال حاضر عموماً دو مفهوم متعامد فرض میشوند، اما استفاده در ادبیات تفاوت دارد، برخی عبارت "قوی نوع گذاری شده" را به کار میبرند و منظورشان قوی، ایستایی نوع گذاری شدهاست، و یا، حتی گیچ کننده تر، منظورشان همان ایستایی نوع گذاری شدهاست. بنابراین C هم قوی نوع گذاری شده و هم ضعیف و ایستایی نوع گذاری شده نامیده میشود.
معناشناسی اجرا
وقتی که داده مشخص شد، ماشین باید هدایت شود تا عملیاتها را روی داده انجام دهد. معناشناسی اجرا ی یک زبان تعیین میکند که چگونه و چه زمانی ساختارهای گوناگون یک زبان باید رفتار برنامه را ایجاد کنند.
برای مثال، معناشناسی ممکن است استراتژی را که بویسله آن عبارات ارزیابی میشوند را تعریف کند و یا حالتی را که ساختارهای کنترلی تحت شرایطی دستورها را اجرا میکنند.
کتابخانه هسته
اغلب زبانهای برنامه نویسی یک کتابخانه هسته مرتبط دارند(گاهی اوقات "کتابخانه استاندارد" نامیده میشوند، مخصوصا وقتی که به عنوان قسمتی از یک زبان استاندارد ارائه شده باشد)، که به طور قراردادی توسط تمام پیاده سازیهای زبان در دسترس قرار گرفته باشند. کتابخانه هسته معمولاً تعریف الگوریتمها، داده ساختارها و مکانیزمهای ورودی و خروجی پرکاربرد را در خود دارد. کاربران یک زبان، غالباً با کتابخانه هسته به عنوان قسمتی از آن رفتار میکنند، اگرچه طراحان ممکن است با آن به صورت یک مفهوم مجزا رفتار کرده باشند. بسیاری از خصوصیات زبان هستهای را مشخص میکنند که باید در تمام پیاده سازیها موجود باشند، و در زبانهای استاندارد شده این کتابخانه هسته ممکن است نیاز باشد. بنابراین خط بین زبان و کتابخانه هسته آن از زبانی به زبان دیگر متفاوت است. درواقع، برخی زبانها به گونهای تعریف شدهاند که برخی از ساختارهای دستوری بدون اشاره به کتابخانه هسته قابل استفاده نیستند. برای مثالف در جاوا، یک رشته به عنوان نمونهای از کلاس “java.lang.String” تعریف شده است؛ مشابها، در سمال تاک(smalltalk) یک تابع بی نام(یک "بلاک") نمونهای از کلاس BlockContext کتابخانه میسازد. بطور معکوس، Scheme دارای چندین زیرمجموعه مرتبط برای ایجاد سایر ماکروهای زبان میباشد، و در نتیجه طراحان زبان حتی این زحمت را نیز تحمل نمیکنند که بگویند کدام قسمت زبان به عنوان ساختارهای زبان باید پیاده سازی شوند، و کدام یک به عنوان بخشی ازکتابخانه.
عمل
طراحان زبان و کاربران باید مصنوعاتی ایجاد کنند تا برنامه نویسی را در عمل ممکن سازند و کنترل کنند. مهمترین این مصنوعات خصوصیات و پیاده سازیهای زبان هستند.
خصوصیات
یک زبان برنامه نویسی باید تعریفی فراهم کند که کاربران و پیاده کنندههای زبان میتوانند از آن استفاده کنند تا مشخص کنند که رفتار یک برنامه درست است. با داشتن کد منبع: خصوصیات یک زبان برنامه نویسی چندین قالب میتواند بگیرد، مانند مثالهای زیر:
تعریف صریح دستور، معناشناسی ایستا، ومعناشناسی اجرای زبان. درحالیکه دستور معمولاً با یک معناشناسی قراردادی مشخص میشود، تعاریف معناشناسی ممکن است در زبان طبیعی نوشته شده باشند (مثل زبان C)، یا معناشناسی قراردادی(مثل StandardML ,Scheme)
توضیح رفتار یک مترجم برای زبان(مثل C,fortran). دستور و معناشناسی یک زبان باید از این توضیح استنتاج شوند، که ممکن است به زبان طبیعی یا قراردادی نوشته شود.
پیاده سازی منبع یا مدل. گاهی اوقات در زبانهای مشخص شده(مثل: prolog,ANSI REXX).دستور و معناشناسی صریحاً در رفتار پیاده سازی مدل موجودند.
پیاده سازی
پیاده سازی یک زبان برنامه نویسی امکان اجرای آن برنامه را روی پیکربندی مشخصی از سختافزار و نرمافزار را فراهم میکند. بطور وسیع، دو راه رسیدن به پیاده سازی زبان برنامه نویسی وجود دارد. کامپایل کردن و تفسیر کردن. بطور کلی با هر بک از ابن دو روش میتوان یک زبان را پیاده سازی کرد.
خروجی یک کامپایلر ممکن است با سختافزار و یا برنامهای به نام مفسر اجرا شود. در برخی پیاده سازیها که از مفسر استفاده میشود، مرز مشخصی بین کامپایل و تفسیر وجود ندارد. برای مثال، برخی پیاده سازیهای زبان برنامه نویسی بیسیک کامپایل میکنند و سپس کد را خط به خط اجرا میکنند.
برنامههایی که مستقیماً روی سختافزار اجرا میشوند چندین برابر سریعتر از برنامههایی که با کمک نرمافزار اجرا میشوند، انجام میشوند.
یک تکنیک برای بهبود عملکرد برنامههای تفسیر شده کامپایل در لحظه آن است. در این روش ماشین مجازی، دقیقاً قبل از اجرا، بلوکهای کدهای بایتی که قرار است استفاده شوند را برای اجرای مستقیم روی سختافزار ترجمه میکند.
تاریخچه
پیشرفتهای اولیه
اولین زبان برنامه نویسی به قبل از رایانههای مدرن باز میگردد. قرن ۱۹ دستگاههای نساجی و متون نوازنده پیانو قابل برنامه نویسی داشت که امروزه به عنوان مثالهایی از زبانهای برنامه نویسی با حوزه مشخص شناخته میشوند. با شروع قرن بیستم، پانچ کارتها داده را کد گذاری کردند و پردازش مکانیکی را هدایت کردند. در دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، صورت گرایی حساب لاندای آلونزو چرچ و ماشین تورینگ آلن تورینگ مفاهیم ریاضی بیان الگوریتمها را فراهم کردند؛ حساب لاندا همچنان در طراحی زبان موثر است.
در دهه ۴۰، اولین رایانههای دیجیتال که توسط برق تغذیه میشدند ایجاد شدند. اولین زبان برنامه نویسی سطح بالا طراحی شده برای کامپیوتر پلانکالکول بود، که بین سالهای ۱۹۴۵ و ۱۹۴۳ توسط کنراد زوس برای ز۳ آلمان طراحی شد.
کامپیوترهای اوایل ۱۹۵۰، بطور خاص ÜNIVAC ۱ و IBM ۷۰۱ از برنامههای زبان ماشین استفاده میکردند. برنامه نویسی زبان ماشین نسل اول توسط نسل دومی که زبان اسمبلی نامیده میشوند جایگزین شد. در سالهای بعد دهه ۵۰، زبان برنامه نویسی اسمبلی، که برای استفاده از دستورات ماکرو تکامل یافته بود، توسط سه زبان برنامه نویسی سطح بالا دیگر: FORTRAN,LISP , COBOL مورد استفاده قرار گرفت. نسخههای به روز شده این برنامهها همچنان مورد استفاده قرار میگیرند، و هر کدام قویا توسعه زبانهای بعد را تحت تاثیر قرار دادند. در پایان دهه ۵۰ زبان algol ۶۰ معرفی شد، و بسیاری از زبانهای برنامه نویسی بعد، با ملاحظه بسیار، از نسل algol هستند. قالب و استفاده از زبانهای برنامه نویسی به شدت متاثر از محدودیتهای رابط بودند.
پالایش
دوره دهه ۶۰ تا اواخر دهه ۷۰ گسترش مثالهای عمده زبان پرکاربرد امروز را به همراه داشت. با این حال بسیاری از جنبههای آن بهینه سازی ایدههای اولیه نسل سوم زبان برنامه نویسی بود:
APL برنامه نویسی آرایهای را معرفی کرد و برنامه نویسی کاربردی را تحت تاثیر قرار داد.
PL/i(NPL) دراوایل دهه ۶۰ طراحی شده بود تا ایدههای خوب فورترن و کوبول را بهم پیوند دهد.
در دهه ۶۰، Simula اولین زبانی بود که برنامه نویسی شئ گرا را پشتیبانی میکرد، در اواسط دهه۷۰. Smalltalk به دنبال آن به
عنوان اولین زبان کاملاً شئ گرا معرفی شد.
C بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۳ به عنوان زبان برنامه نویسی سیستمی طراحی شد و همچنان محبوب است.
Prolog، طراحی شده در ۱۹۷۲، اولین زبان برنامه نویسی منطقی بود.
در ۱۹۷۸ ML سیستم نوع چند ریخت روی لیسپ ایجاد کرد، و در زبانهای برنامه نویسی کاربردی ایستا نوع گذاری شده پیشگام شد.
هر یک از این زبانها یک خانواده بزرگ از وارثین از خود به جای گذاشت، و مدرنترین زبانها از تبار حداقل یکی از زبانهای فوق به شمار میآیند.
دهههای ۶۰ و ۷۰ مناقشات بسیاری روی برنامه نویسی ساخت یافته به خود دیدند، و اینکه آیا زبانهای برنامه نویسی باید طوری طراحی شوند که آنها را پشتیبانی کنند.
"ادسگر دیکسترا" در نامهای معروف در ۱۹۶۸ که در ارتباطات ACM منتشر شد، استدلال کرد که دستورgoto باید از تمام زبانهای سطح بالا حذف شود.
در دهههای ۶۰ و ۷۰ توسعهٔ تکنیکهایی صورت گرفت که اثر یک برنامه را کاهش میداد و در عین حال بهره وری برنامه نویس و کاربر را بهبود بخشید. دسته کارت برای ۴GL اولیه بسیار کوچکتر از برنامهٔ هم سطح بود که با ۳GL deck نوشته شده بود.
یکپارچگی و رشد
دهه ۸۰ سالهای یکپارچگی نسبی بود. C++ برنامه نویسی شئ گرا و برنامه نویسی سیستمی را ترکیب کرده بود. ایالات متحده ایدا(زبان برنامه نویسی سیستمی که بیشتر برای استفاده توسط پیمان کاران دفاعی بود) را استاندارد سازی کرد. در ژاپن و جاهای دیگر، هزینههای گزافی صرف تحقیق در مورد زبان نسل پنجم میشد که دارای ساختارهای برنامه نویسی منطقی بود. انجمن زبان کاربردی به سمت استانداردسازی ML و Lisp حرکت کرد. به جای ایجاد مثالهای جدید، تمام این تلاشها ایدههایی که در دهههای قبل حلق شده بودند را بهتر کرد.
یک گرایش مهم در طراحی زبان در دهه ۸۰ تمرکز بیشتر روی برنامه نویسی برای سیستمهای بزرگ از طریق مدولها، و یا واحدهای کدهای سازمانی بزرگ مقیاس بود. مدول-۲، ایدا. و ML همگی سیستمهای مدولی برجستهای را در دهه ۸۰ توسعه دادند. با وجود اینکه زبانهای دیگر، مثل PL/i، پشتیبانی بسیار خوبی برای برنامه نویسی مدولی داشتند. سیستمهای مدولی غالباً با ساختارهای برنامه نویسی عام همراه شدهاند.
رشد سریع اینترنت در میانه دهه ۹۰ فرصتهای ایجاد زبانهای جدید را فراهم کرد. Perl، در اصل یک ابزار نوشتن یونیکس بود که اولین بار در سال ۱۹۸۷ منتشر شد، در وبگاههای دینامیک متداول شد. جاوا برای برنامه نویسی جنب سروری مورد استفاده قرار گرفت. این توسعهها اساساً نو نبودند، بلکه بیشتر بهینه سازی شده زبان و مثالهای موجود بودند، و بیشتر بر اساس خانواده زبان برنامه نویسی C بودند. پیشرفت زبان برنامه نویسی همچنان ادامه پیدا میکند، هم در تحقیقات و هم در صنعت. جهتهای فعلی شامل امنیت و وارسی قابلیت اعتماد است، گونههای جدید مدولی(mixin، نمایندهها، جنبهها) و تجمع پایگاه داده.
۴GLها نمونهای از زبانهایی هستند که محدوده استفاده آنها مشخص است، مثل SQL. که به جای اینکه دادههای اسکالر را برگردانند، مجموعههایی را تغییر داده و بر میگردانند که برای اکثر زبانها متعارفند. Perl برای مثال، با "مدرک اینجا" خود میتواند چندین برنامه ۴GL را نگه دارد، مانند چند برنامه جاوا سکریبت، در قسمتی از کد پرل خود و برای پشتیبانی از چندین زبان برنامه نویسی با تناسب متغیر در "مدرک اینجا" استفاده کند.
سنجش استفاده از زبان
مشکل است که مشخص کنیم کدام زبان برنامه نویسی بیشتر مورد استفادهاست، و اینکه کاربرد چه معنی میدهد با توجه به زمینه تغییر میکند. یک زبان ممکن است زمان بیشتری از برنامه نویس بگیرد، زبان دیگر ممکن است خطوط بیشتری داشته باشد، و دیگری ممکن است زمان بیشتری از پردازنده را مصرف کند. برخی زبانها برای کاربردهای خاص بسیار محبوبند. برای مثال: کوبول همچنان در مراکزداده متحد، غالباً روی کامپیوترهای بزرگ توانا است؛ fortran در مهندسی برنامههای کاربردی، C در برنامههای تعبیه شده و سیستمهای عامل؛ و بقیه برنامهها معمولاً برای نوشتن انواع دیگر برنامهها کاربرد دارند. روشهای مختلفی برای سنجش محبوبیت زبانها، هر یک متناسب یا یک ویژگی محوری متفاوت پیشنهاد شدهاست:
شمارش تعداد تبلیغات شغلی که از آن زبان نام میبرند.
تعداد کتابهای آموزشی و شرح دهندهٔ آن زبان که فروش رفتهاست.
تخمین تعداد خطوطی که در آن زبان نوشته شده اند- که ممکن است زبانهایی را که در جستجوها کمتر پیدا میشوند دست کم گرفته شوند.
شمارش ارجاعهای زبان(برای مثال، به اسم زبان) در موتورهای جستجوهای اینترنت.
طبقه بندیها هیچ برنامه غالبی برای دسته بندی زبانهای برنامه نویسی وجود ندارد. یک زبان مشخص معمولاً یک زبان اجدادی ندارد. زبانها معمولاً با ترکیب المانهای چند زبان پیشینه بوجود میآیند که هربار ایدههای جدید درگردشند. ایدههایی که در یک زبان ایجاد میشوند در یک خانواده از زبانهای مرتبط پخش میشوند، و سپس از بین خلاهای بین خانوادهها منتقل شده و در خانوادههای دیگر ظاهر میشوند.
این حقیقت که این دسته بندی ممکن است در راستای محورهای مختلف انجام شوند، این وظیفه را پیچیده تر میکند؛ برای مثال، جاوا هم یک زبان شیءگرا(چون به برنامه نویسی شیءگرا تشویق میکند) و زبان همزمان(چون ساختارهای داخلی برای اجرای چندین جریان موازی دارد) است. پایتون یک زبان اسکریپتی شیءگراست.
در نگاه کلی، زبانهای برنامه نویسی به مثالهای برنامه نویسی و یک دسته بندی بر اساس محدوده استفاده تقسیم میشوند. مثالها شامل برنامه نویسی رویهای، برنامه نویسی شیءگرا، برنامه نویسی کاربردی، وبرنامه نویسی منطقی؛ برخی زبانها ترکیب چند مثالند. یک زبان اسمبلی مثالی از یک مدل مستقیم متضمن معماری ماشین نیست. با توجه به هدف، زبانهای برنامه نویسی ممکن است همه منظوره باشند، زبانهای برنامه نویسی سیستمی، زبانهای اسکریپتی، زبانهای محدوده مشخص، زبانهای همزمان/ گسترده(و یا ترکیب اینها). برخی زبانهای همه منظوره تا حد زیادی برای اهداف آموزشی طراحی شدهاند.
یک زبان برنامه نویسی ممکن است با فاکتورهای غیر مرتبط به مثالهای برنامه نویسی دسته بندی شود. برای مثال، غالب زبانهای برنامه نویسی کلمات کلیدی زبان انگلیسی را استفاده میکنند، در حالیکه تعداد کمی این کار را نمیکنند. سایر زبانها ممکن است براساس داخلی بودن یا نبودن دسته بندی شوند.
ساعت : 1:36 pm | نویسنده : admin
|
طراحی وب امیر |
مطلب قبلی